آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک صد در صد رایگان
در علم تکنیکال، تحلیل تکنیکال کلاسیک به شاخهای اطلاق میشود که به بررسی خط روندها و الگوهای قیمتی میپردازد ولی از آن جایی که چنین تحلیلهایی قدمت زیادی دارند، به آنها لقب کلاسیک داده میشود. این روش تحلیلی را «چارلز داو» بنیانگذاری کرده است.
در واقع تحلیل تکنیکال کلاسیک روشی است برای ارزیابی اوراق بهادار و از نمودارها و دادههایی مانند قیمت و معرفی الگوهای کلاسیک حجم معاملات برای این کار استفاده میکند. این نوع تحلیل نمیخواهد ارزش ذاتی اوراق بهادار را به دست بیاورد بلکه سعی میکند از نمودارها و ابزارهای مختلف برای تشخیص الگوها استفاده کند و برای آینده پیشنهاداتی را ارائه دهد. در هر حال اغلب روشهای سرمایه گذاری، به تحلیل تکنیکال کلاسیک نیم نگاهی دارند.
به دلیل اهمیت اطلاع از انواع الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک، در این مقاله تصمیم گرفتیم به معرفی و بررسی آنها بپردازیم و در همین راستا مثالهایی را عنوان کنیم؛ پس با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
تاریخچه تحلیل تکنیکال کلاسیک
«چارلز داو» نقش مهمی در ظهور تحلیل تکنیکال دارد. او پایهگذار و مؤسس نشریه مشهور «والاستریت ژورنال» است که در واقع معیاری برای ارزیابی سایر نشریات است. هم چنین «شاخص صنعتی داو جونز» هم به وسیله او ایجاد شده است.
«چارلز داو» در سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ، ایالات متحده چشم به جهان گشود و در سن ۲۱ سالگی در شهر ماساچوست به عنوان یک خبرنگار برای روزنامه «اسپرینگ فیلد» شروع به کار کرد. او بعدها در نشریه دیگری با نام «کی یرنان» با «ادوارد دیویس جونز» همکاری خود را آغاز کرد و آنها پس از مدتی خبرگزاری خود را با نام «داو، جونز و شرکا» تأسیس کردند.
در سال ۱۸۸۹ که خبرگزاری آنها ۵۰ کارمند داشت، تصمیم گرفتند نام نشریه خود را به «والاستریت ژورنال» تغییر دهند و تعداد صفحات آن را بیشتر کنند و سپس به کمک شریک جدیدشان «چارلز برگاسترسر» در «والاستریت ژورنال» چندین شاخص مختلف «داو-جونز» را مورد بررسی قرار دادند.
اگرچه «داو» کتابی در زمینه تحلیل تکنیکال منتشر نکرد، اما سری مقالاتی که در روزنامه« وال استریت ژورنال» چاپ کرد، راه را برای پیشگامان این علم هموار کرد. مقالات او براساس سه فرضیه منتشر میشد که به نام «نظریه داو» شهرت دارند و در ادامه به بررسی آنها میپردازیم
«داو» معتقد بود که همه فاکتورهای جغرافیایی، بنیادی، سیاسی و همه اتفاقات و موارد دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را میگذارد و نیازی به بررسی آنها نیست و صرفاً باید نمودار قیمت را تحلیل کرد. بنابراین تنها کاری که باقی میماند بررسی نمودار قیمت است که بر اساس تحلیل تکنیکال دلیل آن، میزان عرضه و تقاضا است، به عنوان مثال زمانی که یک خبر خوب اساسی منتشر میشود یا زمانی که انتظارات مثبت در بازار به وجود میآید، قیمتها افزایش پیدا میکنند.
بهعنوان یک مثال عینی برای این فرضیه، میتوان به زمستان ۱۳۹۴ اشاره کرد یعنی زمانی که پس از توافق برجام و به وجود آمدن انتظارات مثبت در بازار، قیمت سهام شرکتهای سازنده خودرو چندین برابر شدند.
نکته مهم در این مقوله این است که تحلیل گران تکنیکال، معرفی الگوهای کلاسیک با توجه به اصل «داو» در پی یافتن علل تغییر جهت قیمتها نیستند، بلکه صرفاً با شناسایی چرخشهای صورت گرفته در بازار یا جهشهای قیمت، به دنبال بهترین نقاط ورود و دستیابی به حداکثر سود از بازار هستند.
- قیمتها از یک روند مشخص پیروی میکنند وتغییرات قیمت تصادفی نیست.
تحلیلگران تکنیکال، بر این باور هستند که قیمتها از یکروند تبعیت میکنند و تا زمانی که این روند شکسته نشود، تمایل دارند تا در جهت روند حرکت کنند. تشخیص این روندها معمولاً با استفاده از ابزارهای متفاوت تحلیل تکنیکال انجام میشود و تحلیلگران با به کارگیری این ابزارها روند کنونی را تشخیص میدهند و قیمتهای آینده را پیشبینی میکنند.
اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال به چشم میخورد این است که حرکات قیمت تکرار میشوند و تحلیل تکنیکال از نمودارها و الگوهای قیمت برای بررسی و پیگیری حرکات قیمت در بازار و درک روندها استفاده میکند.
مهمترین دلیلی که این اصل مطرح شده، ناشی از روانشناسی بازار است، به عبارت دیگر، فعالین بازار به سطوح مختلف قیمت واکنش نشان میدهند و همین امر باعث تکرار پذیر بودن قیمتها شده است؛ به عنوان مثال قیمت سهم هرگاه به ۵۰۰ تومان برسد معاملهگران وارد بازار میشوند و با خرید خود قیمت را افزایش میدهند و هرگاه قیمت سهم به ۶۰۰ تومان برسد، افزایش فروش سهم در بازار موجب کاهش قیمت میشود.
مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال
علم تحلیل تکنیکال، به دو گروه تقسیم بندی میشود:
تحلیل تکنیکال عینی یا تفسیری عبارت است از بررسی نمودارها و تلاش برای یافتن الگوها. در این نوع از تحلیل تکنیکال، تحلیل گران قادر هستند تفاسیر مختلفی از یک نمودار داشته باشند و ممکن است یک تحلیلگر برای درک یک نمودار، به نتیجهای برسد که متفاوت از دیدگاه یک تحلیلگر دیگر باشد.
تحلیل تکنیکال عینی به دو نوع تقسیم میشود:
- تحلیل براساس اندیکاتورها
- تحلیل براساس قیمتها
از هر دو این تحلیلها زیاد استفاده میشود و لازم نیست که حتماً از یکی از آنها استفاده شود چون هدف هرکدام از این نوع تحلیلها متفاوت است.
از آن جایی که در تحلیل تکنیکال ذهنی تحلیل گران با اعداد و ارقام مشخصی مانند قیمت، حجم و مدلهای محاسباتی (مانند میانگین متحرک) سر و کار دارند نمیتوان تفاسیر متفاوتی ارائه داد. معاملهگران و متخصصان این علم روی فرمولها و محاسبات تحلیل تکنیکال ذهنی به توافق رسیدهاند. برخی معتقدند از آن جایی که با روش تحلیل تکنیکال ذهنی نمیتوان تفاسیر مختلف ارائه داد، این روش کاربردیتر از روش تحلیل تکنیکال عینی است.
در ادامه مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال کلاسیک را بررسی میکنیم.
نمودار یا چارت
در تحلیل تکنیکال، نمودارها شبیه نمودارهایی هستند که در دیگر کسب و کارها وجود دارد. در واقع نمودارها اصلیترین ابزار تحلیل گران تکنیکال هستند، به زبان ساده نمودار یک معرفی الگوهای کلاسیک تصویر گرافیکی از یک سری قیمت در بازه زمانی مشخص است؛ به عنوان مثال، یک نمودار میتواند قیمت سهم یک شرکت را در یک بازه زمانی یکساله نشان دهد؛ در چنین نموداری، هر نقطه بیانگر قیمت بسته شدن سهم در همان روز است. اگر بازه زمانی این نمودار هفتگی باشد هر نقطه نشان دهنده قیمت آخرین معامله آن سهم در همان هفته خواهد بود.
نمودارهایی که به منظور نمایش اطلاعات قیمت سهام به معرفی الگوهای کلاسیک وسیله نرمافزارها استفاده میشود، عبارتند از:
نمودارهای خطی قدیمیترین و سادهترین نوع نمایش اطلاعات قیمت هستند. این نمودارها از نقاط به هم وصل شدهای که آخرین قیمت سهام در بازه زمانی مشخصی را نشان میدهند، تشکیل شده است. در زمانهایی که بینظمی در بازار زیاد باشد، به منظور حذف نوسانات زیاد از نمودار خطی استفاده میشود.
نمودارهای میلهای از رایجترین نمودارهایی هستند که تحلیل گران تکنیکال از آنها استفاده میکنند. این نمودارها شامل یک میله عمودی میشوند که کمترین قیمت تا بیشترین قیمت سهام را نشان میدهند. معمولاً خطی در سمت راست این میله قرار دارد که قیمت بسته شدن سهم را نشان میدهد و خط سمت چپ میله نیز نشان دهنده قیمت بازشدن سهم است.
بعضی از تحلیلگران تکنیکال بر این باور هستند که مهمترین قیمت در روند معاملات، قیمت بستهشدن یا پایانی سهام است؛ به همین دلیل تنها قیمت بسته شدن را ترسیم میکنند.
به نمودارهای شمعی، نمودارهای شمعی ژاپنی نیز اطلاق میشود. این نمودارها در بورس ایران رواج زیادی دارد. نمودار شمعی دارای دو بخش اصلی است که عبارتند از بدنه و سایههای بالا و پایین. بدنه سیاه در نمودار شمعی (که در برخی از نرمافزارها به رنگ قرمز است) به این معناست که قیمت بستهشدن، از قیمت باز شدن کمتر است و بدنه سفید (که در برخی از نرمافزارها به رنگ سبز است) به این معناست که قیمت بستهشدن سهم از قیمت بازشدن بیشتر است. سایه پایین شمع نشان دهنده کمترین قیمتی است که سهم به آن رسیده و سایه بالای شمع نیز نشان دهنده بیشترین قیمتی است که سهم به آن رسیده.
الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک
در تحلیل تکنیکال کلاسیک از الگوهای زیادی استفاده میشود که شناخت آنها به تحلیل دقیقتر و در نتیجه معاملات پرسودتر کمک زیادی میکند. به طور کلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه وجود دارد که به دلیل رواج آنها و استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند. این الگوها غالباً در بازار سرمایه به آسانی قابل تشخیص هستند، ولی برای تشخیص آنها لازم است شناخت صحیحی از الگوها داشته باشیم. از سوی دیگر این الگوهای کلاسیک در دورههای زمانی مختلفی به وجود میآیند، ولی حداکثر استفاده از آنها در زمان روزانه است.
- الگوی سرشانه: الگوی سر و شانه یکی از الگوهای کلاسیک است. الگوی سرشانه از الگوهای بازگشتی کلاسیک به محسوب میشود. در صورتی که یک روند در مسیر صعودی قرار داشته باشد، چنانچه این الگو تشکیل شود، روند تغییر مسیر میدهد و به سمت پایین میآید. معکوس این عمل هم میتواند اتفاق بیفتد به این صورت که که سهم در یکروند نزولی قرار میگیرد و سپس الگوی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر میدهد و به سمت بالا حرکت میکند. برای شکل گرفتن این الگو شرایطی باید وجود داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
اجزای تشکیلدهنده الگوی سرشانه
- سر (بلندترین قله در الگو)
- شانهها (دو شانه الگو که در حالت ایدهآل، اندازه یکسانی خواهند داشت و ممکن است همسطح یا غیر همسطح باشند.)
- خط گردن (خطی که دو نقطه از سر و یک شانه را به هم متصل میکند و معیار تشخیص دقیق الگو است.)
- الگوی کف یا سقف دو قلو: برای تشکیل الگوی کف یا الگوی سقف دو قلو، قیمت دو مرتبه یک سطح حمایتی را لمس میکند. در این صورت خریداران به یک اتفاق نظر میرسند و حمایت قوی به وجود میآید و بازار میل به صعود پیدا میکند؛ به همین دلیل خریداران بیشتری وارد بازار میشوند و قیمتها افزایش پیدا میکند. این فرآیند باعث شکسته شدن یک سطح مقاومتی مهم میشود. این شکست، خریداران بیشتری را به بازار میآورد و علاقه فروشندگان به فروش را کاهش میدهد. در اغلب موارد قیمت به میزان فاصله دو کف تا نقطه مقاومت رشد میکند.
وقتی سقف دو قلو تشکیل میشود، فشار فروش به وجود آمده از برخورد دوباره به یک مقاومت و عدم توانایی برای شکست آن، موجب ریزش شدید قیمت شده و کاهش قدرت خریداران و افزایش تعداد فروشندگان را به دنبال خواهد داشت که این موضوع باعث شکست حمایت بعدی قیمت خواهد شد. از بین رفتن این حمایت، فشار فروش را در بازار بیشتر میکند و موجب ریزش بیشتر قیمت میشود و در اغلب مواقع به میزان فاصله قله قیمتی تا حمایت شکسته شده، قیمت کاهش خواهد یافت.
- الگوی سقف سه قلو: این الگو هم نظیرالگوی کف و سقف دو قلو در واقع یک الگوی برگشتی است که تنها بهجای دوقلو به سهقلو تبدیل میشود؛ به عبارت دیگر در عوض دو سقف یا کف، به معرفی الگوهای کلاسیک سه سقف یا کف تبدیل میشود. این الگو برای حالت برعکس یا کف سهقلو نیز میتواند تشکیل شود.
- الگوی پرچم یاFlag: درتحلیل تکنیکال الگوی پرچم، یکی از الگوهای ادامهدهنده به حساب میآید، در این حالت، سهم در مدار صعود وارد الگوی پرچم میشود و پس از آن با هدف قیمت به حرکت خود ادامه میدهد.
این الگو گاهی اوقات باعث تغییر روند در یک سهم میشود. در واقع وقتی که سهم وارد الگو میشود و یا برعکس از الگو خارج میشود، تغییر روند رخ میدهد. الگوی پرچم شامل یک پرچم و یک دسته است. این الگو در صورت شکست در ادامه روند به صورت یک الگوی ادامه دهنده و در غیر این صورت مانند یک الگوی بازگشتی عمل میکند.
- الگوی مثلث یاTriangle: این الگو از انواع گوناگونی برخوردار است، اما به طور کلی اگر بتوان بهصورت همگرا دو خط را رسم کرد که تشکیل یک مثلث بدهد، این الگو بهحساب میآید. الگوی مثلث میتواند بازگشتی یا ادامهدهنده باشد.
- الگوی دره یاWedge: الگوی دره هم مانند الگوی مثلث است با این تفاوت که به شکل یک کنج تشکیل میشود و قوانین آن مطابق با مثلث است.
- الگوی الماس یاDiamonds: الگوی الماس یک الگوی برگشتی است و اگر سهم در روند صعودی وارد این الگو شود، روند آن نزولی میشود. الگوی الماس بهصورت برعکس نیز صادق است.
- الگوی فنجان و دسته یاCup: از الگوی فنجان و دسته برای ادامه روند در مسیر صعودی استفاده میشود، به صورتی که سهم وارد کاپ میشود و اگر از آن خارج شود، به میزان قعر الگو رشد خواهد کرد. الگوی کاپ میتواند به صورت ساده تشکیل شود و بدون دسته باشد، ولی معمولاً در قسمت راست الگو، یک دسته کوچک تشکیل میشود.
- الگوی مستطیل: این الگو نیز با توجه به خروج سهم میتواند صعودی یا نزولی باشد.
سخن پایانی
در بازار بورس، کسب سود، هدف اصلی سرمایهگذاران محسوب میشود. خرید سهم با کمترین قیمت ممکن و فروش آن با بالاترین قیمت یکی از مهمترین حالتهایی است که سرمایهگذاران همیشه به دنبال آن بودهاند. تحلیل سهم به متدهای مختلفی امکانپذیر است که مهمترین آنها عبارتند از تحلیل تکنیکال کلاسیک.
الگوی چکش (Hammer Pattern) و چکش وارونه ؛ معرفی به همراه آموزش استفاده
دو معرفی الگوهای کلاسیک الگوی چکش و چکش وارونه کاربرد بسیاری در نمودارها دارد و استفاده از آنها میتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار کاربران و سرمایهگذاران بازار قرار دهد. این دو الگو را میتوان در وب سایتهای تحلیلی مانند تریدنیگ ویو (Tradingveiw) استفاده کرد و از مزایای آن سود برد. در این مقاله به معرفی دو الگوی چکش و چکش وارونه در تحلیل تکنیکال میپردازیم.
الگوی چکش (Hammer Pattern) چیست؟
چکش یک الگوی قیمت در نمودار شمعی است. این الگو زمانی اتفاق میافتد که یک رمز ارز به میزان قابلتوجهی پایینتر از نقطه آغازین آن معامله شود، اما در بازه زمانی نزدیک به قیمت آغازین بسته شود. این الگو یک کندل چکشی شکل را تشکیل میدهد که در آن سایه پایین حداقل دو برابر اندازه بدنه واقعی است و نشان دهنده سطوح حمایتی یا مقاومتی است. بدنه کندل نشان دهنده تفاوت بین قیمت باز و بسته شدن است در حالی که سایه، قیمتهای بالا و پایین را برای دوره نشان میدهد.
الگوی چکش چگونه کار میکند؟
الگوی چکش پس از کاهش قیمت یک ارز اتفاق میافتد. الگوی چکش نشان میدهد بازار در تلاش است تا کف قیمت را تعیین کند. چکشها نشانه تسلیم بالقوه فروشندگان برای تشکیل یک کف قیمت هستند. چکشها زمانی بیشترین تاثیر را دارند که حداقل سه یا چند کندل در حال کاهش قبل از آنها باشند. الگوی چکش باید شبیه “T” معرفی الگوهای کلاسیک روی نمودار باشد. T نشان دهنده پتانسیل یک کندل چکشی است.
اگر کندل بعدی چکش بالاتر از قیمت بسته شدن چکش، بسته شود به اصطلاح تایید اتفاق میافتد. در حالت ایده آل این کندل تایید، پتانسیل خرید را نشان میدهد. معاملهگران معمولاً به دنبال وارد کردن موقعیتهای خرید یا خروج از موقعیتهای کوتاه در خلال کندل تایید یا بعد از کندل تأیید هستند.
چکشها معمولاً به صورت جداگانه استفاده نمیشوند. معاملهگران اغلب از تحلیل قیمت یا روند یا شاخصهای فنی برای تأیید بیشتر الگوهای کندل استفاده میکنند. الگوی چکش در تمام تایم فریمها از جمله نمودارهای یک دقیقهای، نمودارهای روزانه و نمودارهای هفتگی رخ میدهند.
کندل چکشی (Hammer candlestick) چیست؟
کندل چکشی یکی از انواع استراتژی معاملاتی ارز دیجیتال که شبیه یک “T” است که به موجب آن، روند قیمت یک ارز به زیر قیمت اولیه خود میرسد و سایه طولانی پایینتری را نشان میدهد. الگوهای کندل چکشی پس از کاهش قیمت ارز و معمولاً طی سه روز معاملاتی رخ میدهند. آنها اغلب سیگنالهایی برای الگوی معکوس در نظر گرفته می شوند.
نمودار کندل چکش، نشان دهنده چیست؟
کندل چکشی یک الگوی معاملاتی صعودی است که ممکن است نشان دهنده این باشد که یک ارز به کف قیمت خود رسیده است و برای تغییر روند در موقعیت قرار گرفته است. کندل چکشی نشان میدهد که فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را پایین میآورند. مهم این است که برگشت قیمت صعودی باید تایید شود، به این معنی که کندل بعدی باید بالاتر از قیمت بسته شدن قبلی چکش، بسته شود.
الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer Pattern) چیست؟
همانطور که از نامش پیدا است، الگوی چکش وارونه یک چکش برعکس روی نمودار تحلیلی است. این الگو، یک سایه بلند روی نمودار تشکیل میدهد. این پترن همیشه در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد که نشان دهنده تغییر روند قریب الوقوع است. شکل گیری کندل چکش وارونه عمدتاً در پایین روندهای نزولی رخ میدهد و میتواند به عنوان هشداری درباره الگوی برگشت صعودی عمل کند.
نحوه تشخیص الگوی چکش وارونه
برای شناسایی الگوی چکش وارونه میتوان از معیارهای زیر استفاده کرد:
- کندل باید پس از یک روند نزولی رخ دهد
- سایه بالایی باید حداقل دو برابر ارتفاع بدنه کندل باشد
- سایه پایین یا نباید وجود داشته باشد یا خیلی کوچک باشد معرفی الگوهای کلاسیک
- بدنه باید در انتهای پایین محدوده معاملاتی قرار گیرد
به طور خلاصه، الگوی چکش وارونه در طول یک روند نزولی با سایه بالایی طولانی رخ میدهد که منعکس کننده تلاش برای قیمتهای بالاتر است.
نحوه استفاده از الگوی چکش وارونه
شکل گیری کندل چکش وارونه عمدتاً در پایین روندهای نزولی رخ میدهد و میتواند به عنوان هشداری در مورد معکوس شدن روند عمل کند.
- هر چه سایه بالایی طولانیتر باشد، احتمال برگشت بیشتر است.
- یک فاصله کمتر از بسته شدن کندل قبلی، بازگشت قویتری را ایجاد میکند.
- حجم زیاد در لحظهای که چکش معکوس رخ میدهد، احتمال وقوع افزایش قیمت را افزایش میدهد.
- بدنه سفید دارای جهت گیری صعودی است. یک بدنه سیاه دارای جهت گیری نزولی است.
- این الگو یک هشدار در مورد تغییر احتمالی قیمت است.
معایب الگوی چکش وارونه
هیچ الگوی ایده آلی وجود ندارد که در هر زمان و در هر شرایطی کار کند. الگوی چکش وارونه نیز از این قاعده مستثنی نیست. تشخیص این الگو کار سختی نیست. چکش وارونه یک شکل قابل تشخیص را در نمودار نشان میدهد و نمی توان آن را با الگوهای دیگر اشتباه گرفت.
اما نقطه ضعف اصلی در همه استراتژیها و سناریوها این است که ممکن است الگو بدون دلیل شکست بخورد. کندل چکش وارونه ممکن است سیگنالی از یک جهش کوتاه مدت باشد. معاملهگران کم تجربه میتوانند این الگو را با نوع نزولی آن که به Shooting Star معروف است، اشتباه بگیرند چرا که شباهتهای بسیاری از لحاظ ظاهری با یکدیگر دارند.
نکات کلیدی استفاده از الگوی چکش وارونه
وقتی با استفاده از الگوی چکش وارونه شروع به تجزیه و تحلیل تکنیکال یک ارز میکنیم، جنبههای خاصی وجود دارد که باید به دنبال آنها باشیم.
تایید الگو چکش وارونه
معیارهای تایید خاصی وجود دارد که معاملهگران باید هنگام انجام معامله با استفاده از کندل چکش معکوس در نظر بگیرند. معامله گر ابتدا باید بررسی کند که طول سایه بالایی بیش از دو برابر بدنه واقعی است. اگر شکلگیری الگوی چکش وارونه با شکاف پایینتر از کندل روز قبل اتفاق بیفتد، احتمال برگشت قویتر است. همچنین حجم معاملات باید در روز شکل گیری الگوی کندل چکش وارونه بالا باشد. حجم بالا به معنای ورود خریداران به بازار و اعمال فشار بر افزایش قیمت ارز است.
روانشناسی الگوی چکش وارونه
روند قبلی ارز باید روند نزولی باشد، به این معنی که قیمت ها باید به پایین ترین حد خود برسند و فشار فروش توسط فروشندگان برای کاهش قیمت اعمال شود. وقتی کندل چکش وارونه شکل میگیرد، نشان میدهد که بازار صعودی است.
شباهت با سایر الگوها
معاملهگران اغلب الگوی چکش وارونه با Shooting Star اشتباه میگیرند. اما باید توجه داشت که الگوی چکش وارونه پس از روند نزولی رخ میدهد در حالی که Shooting Star پس از یک روند صعودی اتفاق میافتد.
دو ابزار مناسب برای معامله
الگوی چکش و چکش وارونه هر دو الگوهای معکوس صعودی هستند که در پایان یک روند نزولی رخ میدهند. در نتیجه، هر دو وارونه یک برگشت قریب الوقوع و تغییر جهت روند را نشان میدهند. نکته مهم اما این است که هر دوی این الگوها، احساسات بازار و هیجانات آن را نشان میدهد و نمیتوان به عنوان ابزاری صرف از آن استفاده کرد. بلکه در کنار سایر الگوها و تحلیلها میتواند برای سرمایهگذاران مفید باشد.
الگوی قیمتی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
ما در پارسیان بورس و در مقالات قبلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه را معرفی کرده ایم. الگوی سر و شانه به دلیل استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه بهراحتی قابلتشخیص هستند. ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.معرفی الگوهای کلاسیک همچنین این الگوها در تایم فریمهای(دورههای زمانی) مختلفی تشکیل میشوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را میتوان نوع پیچیدهتری از خطوط روند به شمار آورد. مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. برای یادگیری مباحث یاد شده می توانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مطالعه کنید :
نکته مهم: یکی از بهترین شیوههای تحلیل تکنیکال که تحلیلهای درستی ارائه میدهد و استفاده از آن توسط تمام تحلیلگران حرفهای پیشنهاد میشود، پرایس اکشن است. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال کلاسیک، با شرکت در دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن، این سبک معاملهگری را یاد بگیرید.
الگوی سرشانه
این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک بهحساب میآید، هنگامیکه نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود، تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت میکند (الگوی سر و شانه سقف) حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یکروند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا برمیگردد (الگوی سر و شانه سقف) ، برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
الگوی سر و شانه سقف
همانطور که از نام آن مشخص است، الگوی سر و شانه سقف از یک شانه چپ، یک سر، یک شانه راست و یک خط گردن تشکیل میگردد. سایر فاکتورهای دخیل در الگو شامل حجم معاملات، شکست خطوط، هدف قیمتی و تغییر نقش حمایت به مقاومت هستند. در ادامه به هر بخش بطور جداگانه میپردازیم.
شناسایی الگوی سر و شانه سقف
- روند قبلی : قبل از تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه سقف، وجود یک روند صعودی لازم است. به عبارت دیگر اگر روند صعودی وجود نداشته باشد، عملا نباید به دنبال تشخیص الگوی سر و شانه سقف بود. (هر الگوی بازگشتی دیگر نیز چنین است و میبایست قبل از آن یک روند تشکیل شده باشد، وجود الگویی بازگشتی بدون وجود روند بیمعناست)
- شانه چپ: روند صعودی است و شانه چپ در بالاترین نقطه روند تشکیل میشود. بعد از تشکیل این سقف، یک نزول رخ میدهد تا شانه چپ کاملا شکل بگیرد. کف تشکیل شده پس از شانه چپ معمولا بالای خط روند صعودی است و چنین به نظر میرسد که روند صعودی ادامه دارد.
- سر : از کف شانه چپ افزایش قیمت شروع میشود، از قله قبلی نیز عبور میکند و سر را تشکیل میدهد. بعد از این سقف، کف دوم نیز شکل میگیرد که نقطه دوم خط گردن است. این کف معمولا خط روند را میشکند و اخطار پایان روند را صادر میگردد.
- شانه راست: بعد از تشکیل نقطه دوم خط گردن، قیمت مجددا به سمت بالا حرکت میکند ولی نمیتواند به سقف قبلی برسد و کمی پایینتر (نزدیک به سقف شانه چپ) قله دیگری شکل میدهد که در این الگو به شانه راست معروف است.
- خط گردن: خط گردن از وصل کردن دو نقطه پایینی معرفی الگوهای کلاسیک ۱ و ۲ شکل میگیرد. نقطه ۱ نشانگر نقطه پایین شانه چپ و آغازگر سر، و نقطه ۲ نیز نشاندهنده پایان سر و شروع شانه راست است.
- حجم معاملات : در حین تشکیل الگوی سروشانه سقف، حجم معاملات نقش مهمی در تایید این الگو بازی میکنند. حجم معاملات را میتوان از طریق یک اندیکاتور (مثلا Chaikin Money Flow یا OBV) یا به سادگی با بررسی سطوح حجم بررسی نمود. در حالت ایدهآل ( و نه همیشه ) حجم معاملات در طول تشکیل شانه چپ باید بیشتر از زمانی باشد که “سر” تشکیل میشود. کاهش حجم در زمان تشکیل سر که به عنوان یک سقف جدید است، یک اخطار برای شکست روند به شمار میروند. اخطار بعدی زمانی صادر میشود که حجم معاملات در زمان کاهش قیمت از “سر” افزایش مییابد.
هدف و شکست الگوی سر و شانه
- شکست خط گردن : تا زمانی که حمایت خط گردن شکسته نشده است، الگوی سر و شانه سقف هنوز کاملا نشده و روند نیز به نزولی تبدیل نشده است. در حالت ایدهآل شکست خط گردن باید بصورتی قاطعانه (با حجمی زیاد) رخ دهد.
- تبدیل حمایت به مقاومت : وقتی حمایت شکسته میشود، معمولا به خط مقاومت تبدیل میگردد. گاهی اوقات قیمت به حمایت شکسته شده بر میگردد (پولبک میزند) و یک شانس فروش به معاملهگران میدهد تا از بازار خارج شوند.
- هدف قیمت :پس از شکست حمایت خط گردن، میزان کاهش قیمت از طریق محاسبه فاصله بین خط گردن و سقف سر بدست میآید. این فاصله از زیر خط گردن تا پایین محاسبه میشود تا هدف قیمت مشخص گردد. هر هدف قیمتی را میبایست یک قیمت تخمینزده شده دانست و باید موارد دیگر را نیز برای تشخیص تارگت در نظر داشت. سایر فاکتورهای دخیل در هدف قیمتی را میتوان شامل سطح حمایت قبلی، فیبوناچی اصلاحی و میانگین متحرک بلندمدت دانست.
نکات مهم در الگوی سر و شانه سقف
- ترجیح این است که دو شانه بصورت متقارن باشند و نزول قیمت از شانه راست، شکست خط گردن را در پی داشته باشد
- بسته به رابطه بین دو نقطه پایین، خط گردن میتواند شیب نزولی یا صعودی داشته باشد یا اینکه کاملا افقی شود. شیب خط گردن روی درجه نزولی بودن الگوی سر و شانه سقف اثر میگذارد؛ یک خط گردن با شیب نزولی، نشاندهنده الگویی نزولیتر است.
- گاهی اوقات بیش از ۲ نقطه پایین را میتوان در خط گردن رسم شده مشاهده کرد.
- همچنین تایید دیگر این الگو زمانی است که افزایش حجم معاملات را در زمان کاهش قیمت از سقف شانه سمت راست، شاهد باشیم.
- الگوی سر و شانه سقف یکی از متداولترین الگوهای بازگشتی است که شکل میگیرند. مهم است که به یاد داشته باشید این الگو بعد از یک روند صعودی تشکیل میشود و اگر الگو تایید شود یک نزول بزرگ در انتظار قیمت خواهد بود.
الگوی سر و شانه کف
الگوی سر و شانه کف با الگوی سروشانه سقف شباهتهای زیادی دارد اما این الگو برای معتبر بودن، به مقدار زیادی روی حجم معاملات وابسته است. به عنوان یک الگوی بزرگ بازگشتی، سر و شانه کف بعد از یک روند نزولی شکل میگیرد و باعث تغییر روند به صعودی میشود. الگو شامل سه کف یا دره است و دره وسطی (سر) عمیقترین دره و دو دره کناری آن که به عنوان دره (شانه) سمت راست و شانه سمت چپ نامیده میشوند عمق کمتری دارند.
در حالت ایدهآل دو شانه یا دو دره در این الگو در ارتقاع و عرض یکسان هستند. با اتصال برخوردهایی که به عنوان سطح یا محدوده مقاومتاند خط گردن شکل میگیرد.
حرکات قیمت در الگوهای سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقریبا شبیه هم ولی بالعکس هستند. نقش قیمت در الگوی سر و شانه کف، تفاوت این دو الگوست. گرچه افزایش حجم در زمان شکست خط گردن در “الگوی سر و شانه سقف” نشانهای قوی برای تایید الگوست ولی در الگوی سر و شانه کف، این مورد برای تایید الگو کاملا لازم و حیاتی است.
شناسایی الگوی سر و شانه کف
در ادامه به بخشهای مختلف الگوی سر و شانه کف بطور جداگانه میپردازیم و سپس در یک مثال این الگو را نشان میدهیم.
- روند قبلی : مانند همه روندهای بازگشتی، برای بودن یک الگوی سر و شانه کف، ابتدا باید روندی نزولی وجود داشته باشد. بدون یک روند نزولی قبلی، نباید انتظار تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه کف را داشت.
- شانه چپ : در حین روند نزولی، شانه سمت چپ یک دره شکل میدهد که یک کف پایین در روند محسوب میشود و به نظر میرسد روند نزولی بدون مشکل در حال ادامه است. بعد از تشکیل این دره، یک افزایش قیمت، شانه چپ را کامل میکند.
- سر : از نقطه بالایی و مقاومت شانه چپ، یک نزول رخ میدهد و تا پایینتر از کف قبلی نیز ادامه مییابد؛ این نقطه پایینترین نقطه الگو و به عنوان سر وارونهی الگو است. بعد از تشکیل این کف، یک افزایش قیمت متعاقبا نقطه دوم خط گردن را شکل میدهد و سر کامل میشود. در اینجا گاهی اوقات خط روند نزولی شکسته میشود و ادامهدار بودن روند نزولی زیر سوال میرود.
- شانه راست : قیمت از نقطه بالایی سر (خط گردن) شروع به نزول و تشکیل شانه راست میکند. این کف همیشه بالاتر از کفی است که سر تشکیل داده و معمولا با کف شانه چپ در خطی افقی قرار میگیرد. گرچه ترجیح این است که خط گردن افقی باشد، گاهی شانهها میتوانند پایینتر، بالاتر یا پهنتر و نازکتر باشند. پس از اینکه قیمت از کف شانه راست حرکت کرده و خط گردن (مقاومت) را به سمت بالا قطع میکند، الگوی سروشانه کف تکمیل میگردد.
- خط گردن : این خط از وصل کردن دو نقطهی ۱ و ۲ بالای این الگو نشان مشخص میشود. نقطه ۱ در واقع انتهای شانه چپ و شروع سر، و نقطه ۲ پایان سر و شروع شانه راست است. بسته به رابطه بین این ۲ نقطه بالایی، خط گردن میتواند افقی یا دارای شیب نزولی و یا صعودی باشد. شیب خط گردن، مشخص کننده میزان صعودی بودن الگوست: یک خط گردن با شیب صعودی، الگوی صعودی قویتری نسبت به خط گردن صاف یا نزولی است.
- حجم معاملات : در الگوی سر و شانه کف، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. بدون وجود حجم مناسب، به شکست خطوط همواره با تردید نگاه میشود. حجم میتواند توسط اندیکاتورهایی مانند OBV و یا Chaikin Money Flow یا با مشاهده سطوح حجم مورد بررسی قرار گیرد.
هدف و شکست الگوی سر و شانه
- شکست خط گردن : الگوی سروشانه کف تا زمانی که خط گردن شکسته نشود و روند نزولی کاملا نقض نشود تایید نمیشود. همانطور که گفته شد، زمانی الگو مورد تایید است که مقاومت خط گردن همراه با حجم بالای معاملات شکسته شود.
- تبدیل مقاومت به حمایت : پس از اینکه مقاومت خط گردن شکسته شد، اغلب اوقات به حمایت تبدیل میشود و گاهی قیمت یک پولبک به خط گردن میزند، در این هنگام یک فرصت خرید دیگر فراهم شده است و میتوان از آن استفاده کرد.
- هدف قیمتی : بعد از شکست خط گردن که به عنوان مقاومت عمل میکند، هدف قیمتی آینده معادل فاصله بین کف سر و خط گردن خواهد بود. این فاصله از خط گردن شکسته شده به سمت بالا به قیمت اضافه میشود و هدف قیمتی بدست میآید.
نکات مهم در الگوی سر و شانه کف
- حجم معاملات در زمان تشکیل نصف اول الگو از اهمیت کمتری نسبت به نصف دوم برخوردار است. در زمان افت قیمت برای تشکیل شانه چپ، حجم معاملات و همچنین فشار فروش معمولا زیاد است. فشار فروش حتی میتواند زمانی که قیمت در حال نزول است تا کف سر را تشکیل دهد بسیار زیاد باشد. بعد از کف سر، الگوهای بعدی حجم باید مشاهده شود تا افزایش حجم آتی در آینده را مشاهده کرد.
- بعد از کف سر، میبایست شاهد افزایش در حجم معاملات باشید. بعد از اینکه نقطه دوم خط گردن تشکیل شد، خط نزولی تشکیل دهنده شانه راست، میبایست با حجم کم همراه باشد.
- در پولبک که به خط گردن زده میشود، اندیکاتورهایی مانند CMF و OBV باید قدرتمند باقی بمانند.
- مهمترین لحظه برای حجم معاملات زمانی است که قیمت از کف شانه راست به سمت خط گردن حرکت میکند تا آنرا بشکند.
- برای یک شکست معتبر لازم است قیمت در حین حرکت به سمت خط گردن با حجم زیاد بوده و شکست خط با قدرت صورت بگیرد.
سروشانههای کف مانند سروشانه سقف از الگوهایی هستند که در بازار به تعداد زیاد دیده میشوند.
در نظر داشته باشید که فقط بعد از یک روند نزولی این الگو شکل میگیرد و وقتی تکمیل شود یک تغییر بزرگ در روند در پی دارد.
“گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایتهای پیشین و سایر حمایتها یا مقاومتها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود”
این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.
ولی این الگو در این سهم هیچگاه محقق نشده، چراکه خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است! ( به دو عکس زیر دقت کنید )
سؤال: آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی میبینیم؟
با توجه به شکل بالا دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچکتر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردنشکسته نشده است
آموزش الگوی کلاسیک Descending Triangle
همانطور که میدانید در بازار فارکس انواع مختلفی از الگوهای قیمتی وجود دارد که برخی از آنها ادامه دهنده و برخی بازگشتی هستند. در درس قبل از آموزش فارکس با الگوی کلاسیک Ascending Triangle ( مثلث افزایشی) آشنا شده شدیم.
در این مقاله از آموزش فارکس با یکی دیگر از الگوهای قیمتی مثلث به نام الگوی کلاسیک Descending Triangle (مثلث کاهشی) آشنا خواهیم شد. الگوی مثلث کاهشی نیز مانند الگوهای مثلث متقارن و افزایشی از اهمیت بالایی برخودار است و در نمودارهای قیمتی مشاهده میشود.
اگر میخواهید با الگوی کلاسیک Descending Triangle آشنا شوید و نحوه استفاده از این الگوی قیمتی را یاد بگیرید تا انتهای این مقاله از آموزش فارکس با ما همراه باشید. در این مقاله این الگو را به شما معرفی کرده و با الگوی کلاسیک مثلث افزایشی مقایسه خواهیم کرد.
آشنایی با الگوی کلاسیک Descending Triangle ( مثلث کاهشی )
الگوی کلاسیک Descending Triangle یکی از انواع الگوهای مثلث در نمودار قیمتی است. این الگو نیز مانند الگوهای مثلث متقارن و مثلث افزایشی در تحلیل تکنیکال کاربرد دارد و در نمودارهای قیمتی بازار فارکس معامله گران می توانند آن را مشاهده کنند.
الگوی کلاسیک Descending Triangle در روندهای صعودی و نزولی تشکیل میشود اما معمولا همانطور که الگوی مثلث افزایشی در روندهای صعودی قابل مشاهدهتر میباشد این الگو نیز در روندهای نزولی بیشتر مشاهده میشود. اگر الگوی کلاسیک Descending Triangle در یک روند صعودی مشاهده شود میتواند نشان دهنده تغییر روند در بازار مالی باشد.
زمانی که نوسانات رو به پایین شکل گرفته است اگر یک خط روند در امتداد کفهای قیمتی رسم شود یک خط افقی را تشکیل می دهد، نوسانات نزولی در قسمت بالا نیز به یکدیگر متصل میشوند و یک خط با زاویه رو به پایین را تشکیل میدهد و اینگونه الگوی کلاسیک Descending Triangle یا همان مثلث کاهشی با شیب منفی تشکیل میشود.
درواقع الگوی کلاسیک Descending Triangle زمانی تشکیل می شود که دو نوسان رو به بالا و دو نوسان رو به پایین با یک خط روند به یکدیگر متصل شوند، اگر تعداد این نقاط افزایش یابد ممکن است خطوط به طور دقیق به یکدیگر متصل نشوند و سقف ها و کف های قیمتی نامنظم به یکدیگر متصل شوند.
در الگوی کلاسیک Descending Triangle ارتفاع نوسات کاهش می یابد و نوسانات قیمت یا کوچک کوچک تر شدن محدود میشوند، در نهایت زمانی که رو به پایین حرکت میکنند با یکدیگر برابر خواهند شد.
زمانی که آخرین نوسانات که کوچک شده و همسطح شدهاند به یکدیگر توسط خط روند متصل میشوند خط افقی را تشکیل میدهند، همچنین یک خط روند نوسانات در جال ریزش را به یکدیگر متصل میکند که شیب منفی را میسازند و در نهایت الگوی کلاسیک Descending Triangle به وجود میآید.
از آنجا که الگوی مثلث کاهشی نیز مانند الگوی مثلث افزایشی و به بالا و پایین شروع به حرکت میکند جالب است بولکوفسکی الگوی کلاسیک Descending Triangle را نیز مانند الگوی مثلث افزایشی مورد آزمایش قرار داده است و نتایج آزمایش نشان داده که در 63% مواقع الگوی مثلث کاهشی به سمت پایین معرفی الگوهای کلاسیک شکسته شده و در 37% مواقع این الگو رو به بالا شکسته خواهد شد.
بنابراین اگر بخواهیم از حرکات الگوی کلاسیک Descending Triangle یک نتیجه گیری داشته باشیم می توانیم بگوییم: این الگو تقریبا 70درصد رو به پایین و 40 درصد رو به بالا شکسته میشود. بنابراین این الگو بیشتر رو به بالا شکسته خواهد شد و کمتر به سمت پایین شکسته میشود.
مقایسه الگوی مثلث افزایشی و مثلث کاهشی
از آنجا که الگوهای مثلث افزایشی و کاهشی به یکدیگر شباهت دارند و هر دو رو به بالا و پایین شکسته میشوند، بهتر است از شباهتها و تفاوتهای این دو الگوی مثلث آگاه باشید. الگوی مثلث کاهشی نیز مانند الگوی مثلث افزایشی هم در روند صعودی و هم در روند نزولی مشاهده میشود. اما باید دقت داشته باشید الگوی مثلث کاهشی معمولا در روندهای نزولی و الگوی مثلث افزایشی معمولا در روند صعودی قابل مشاهده است.
الگوی مثلث کاهشی از لحاظ برخورد کندل ها به خط روند کاملا مشابه الگوی مثلث افزایشی میباشد. در این الگوی مثلث فضای خالی وجود ندارد و این فضا با کندل ها پر میشود. بنابراین اگر شما الگوی مثلث کاهشی را در نمودار قیمتی مانند الگوی مثلث افزایشی پیدا کردهاید به فضای آن دقت کنید اگر فضای آن خالی بود احتمالا الگوی دیگری را با الگوی مثلث اشتباه گرفتهاید.
همچنین شما در این الگو نیز مانند الگوی مثلث میتوانید به خطوط روند نیز نگاهی بیاندازید اگر در اطراف خطوط روند متوجه کندلها شدید و درون الگوی مثلث فضای خالی وجود داشت نیز نشان دهنده سایر الگوهای قیمتی است و بدان معناست که الگوی مورد نظر الگوی مثلث نمیباشد.
اعتبار سنجی الگوی مثلث کاهشی نیز دقیقا مانند الگوی مثلث افزایشی است. برای اعتبارسنجی ٰالگوی کلاسیک Ascending Triangle کافی است به حجم معاملات دقت کنید، زمانی که این الگو در نمودار قیمتی تشکیل میشود در ابتدا حجم معاملات بالا است اما کم کم حجم معاملات کاهش مییابد بنابراین اگر در نمودار قیمتی با تشکیل این الگو ابتدا حجم معاملات کم باشد و سپس افزایش یابد باید به اعتبار این الگو مشکوک شوید.
همچنین دقت داشته باشید زمان خروج این الگو شکست با حجم بالایی انجام شود البته این مورد به اندازه مورد قبلی ضروری نیست اما اگر حجم معاملات باشد نشان دهنده اعتبار بیشتر الگوی کلاسیک Ascending Triangle در نمودار قیمتی شما میباشد.
درصد خطای الگوی کلاسیک Ascending Triangle با درصد خطای الگوی مثلث کاهشی که در درس قبل آموزش آن را قرار داده ایم کاملا متفاوت است. به این دلیل که درصد خطای الگوی مثلث افزایشی، در چهار حالت ممکن، یکسان بود. اما در مورد این الگو تفاوتهای زیادی وجود دارد. بنابراین باید به طور مجزا به بررسی چهار حالت درصد خطای این الگو بپردازیم.
بررسی درصد خطای الگوی کلاسیک Descending Triangle
همانطور که گفتیم درصد خطای الگوی مثلث افزایشی در چهار حالت یکسان است اما درصد خطای الگوی مثلث کاهشی متفاوت میباشد. در زیر میتوانید چهارحالت درصد خطای الگوی کلاسیک مثلث کاهشی را مشاهده نمایید.
حالت اول: تشکیل مثلث در روند صعودی و شکست رو به بالا
این حالت دارای کمترین درصد خطا نسبت به سه حالت دیگر میباشد و الگوی مثلث کاهشی در این حالت با احتمال بیشتری میتواند به سمت هدف خود شروع به حرکت کند. بنابراین اگر این حالت را در نمودار قیمتی مشاهده کردید میتوانید با ریسک کمتری برای ورود به معامله اقدام کنید.
دقت داشته باشید درصورتی که روند قیمت در نمودار قیمتی پیش از شکل گرفتن الگوی کلاسیک مثلث کاهشی در ابتدا صعودی باشد اما پس از آن بتواند این الگو را رو به بالا بکشند. در این حالت با درصد خطای 7% و با احتمال دستیابی به هدف 84% الگو موفق میشود.
حالت دوم: تشکیل مثلث در روند نزولی و شکست رو به بالا
پس از حالت اول این حالت دارای درصد بیشتری برای دستیابی الگوی مثلث به هدف خود می باشد. دقت داشته باشید درصورتی که روند قیمت در نمودار قیمتی پیش از شکل گرفتن الگوی کلاسیک مثلث کاهشی در ابتدا نزولی باشد اما پس از آن بتواند این الگو را رو به بالا بکشند. در این حالت با درصد خطای 9% و با احتمال دستیابی به هدف 61% الگو موفق میشود.
حالت سوم: تشکیل مثلث در روند صعودی و شکست رو به پایین
این حالت از حالت اول و دوم درالگوی کلاسیک مثلث کاهشی دارای درصد خطای بیشتری میباشد. دقت داشته باشید درصورتی که روند قیمت در نمودار قیمتی پیش از شکل گرفتن الگوی کلاسیک مثلث کاهشی در ابتدا صعودی باشد اما پس از آن بتواند این الگو را رو به پایین بکشند. در این حالت با درصد خطای 16% و با احتمال دستیابی به هدف 54% الگو موفق میشود.
حالت چهارم: تشکیل مثلث در روند نزولی و شکست رو به پایین
حالت چهارم آخرین حالتی است که در الگوی کلاسیک مثلث کاهشی رخ میدهد. دقت داشته باشید درصورتی که روند قیمت در نمودار قیمتی پیش از شکل گرفتن الگوی کلاسیک مثلث کاهشی در ابتدا نزولی باشد اما پس از آن بتواند این الگو را رو به پایین بکشند. در این حالت با درصد خطای 11% و با احتمال دستیابی به هدف 50% الگو موفق میشود.
سخن پایانی
در این مقاله از آموزش فارکس با یکی دیگر از الگوهای کلاسیک مثلث به نام الگوی کلاسیک Descending Triangle یا همان الگوی مثلث کاهشی یا نزولی آشنا شدیم. الگوی مثلث کاهشی در تحلیل تکنیکال از یک سطح پایینی افقی و یک سطح بالایی نزولی تشکیل شده است و شیب آن منفی باشد.
میزان اعتبار در الگوی کلاسیک Descending Triangle براساس حجم معاملات صورت میگیرد، هرچه حجم معاملات در زمان شروع این الگو کمتر و در ادامه بیشتر شود الگو معتبرتر میباشد. همچنین اگر این الگو کوتاه تر باشد نسبت به الگوی بلندتر دارای اعتبار بیشتری میباشد.
در الگوی کلاسیک Descending Triangle مانند الگوی کلاسیک Ascending Triangle باید به فضای خالی آن نیز توجه داشته باشید زیرا در یک الگوی مثلث صحیح فضای خالی وجود ندارد و این فضا با کندلها پر خواهد شد، بنابراین زمانی که الگوی مثلث افزایشی را تشخیص دادید این الگو را به خوبی بررسی کنید تا از اعتبار آن مطمئن شوید.
شما با استفاده از الگوی کلاسیک Descending Triangleمیتوانید سیگنالهای خرید و فروش را دریافت کنید. استفاده از الگوی کلاسیک Descending Triangle نیز بسیار ساده است کافی است شما الگوی مثلث کاهشی را تشخیص دهید و سپس منتظر بمانید تا به حجم معاملات افزوده شود و سیگنالهای خرید و فروش را دریافت کنید.
الگوهای ادامه دهنده که شامل الگوی متقارن، الگوی مثلث افزایشی و کاهشی میشود، همگی جزو الگوهای ادامه دهنده هستند. این الگوهای ادامه دهنده میان دو روند تشکیل می شوند و زمانی که در نمودار قیمتی مشاهده میشوند میتوانید انتظار داشته باشید یک روند جدید در جهت روند قبلی تشکیل شود.
درواقع زمانی که شما این الگوهای ادامه دهنده که ممکن است متقارن، افزایشی یا کاهشی باشد مواجه شدید اگر روند در نمودار قیمتی صعودی باشد میتوانید انتظار تشکیل یک روند صعودی جدید باشید و اگر روند در نمودار نزولی باشد باید انتظار تشکیل روندی نزولی را داشته باشید.
به طور کلی الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال معتبر هستند و اگر بتوانید این الگوها را با توجه به نکات گفته شده در آموزش تشخیص دهید میتوانید روندهای بعدی در نمودار قیمتی را پیش بینی کنید و میتوانند معرفی الگوهای کلاسیک برای شما بسیار یاری دهنده باشند.
تکنیکهای تکنیکال – الگوهای بازگشتی
تکنیکهای تکنیکال – الگوهای بازگشتی
در این ویدیو با الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال که یکی از انواع الگوهای کلاسیک است در خدمت شما هستیم. الگوهای بازگشتی معمولا برعکس الگوهای ادامه دهنده عمل میکند، به این معنا که با تشکیل این الگو، روند حرکتی نمودار تغییر میکند. الگوی سروشونه، اندینگ و کف یا سقف دوقلو از انواع الگوهای بازگشتی است.
الگوی سروشونه:
همانطور که از اسم این الگو مشخص است، در نمودار آرایشی به شکل یک سر و دو شانه تشکیل میشود. در شکل زیر، آرایش یک الگوی سر و شانه شکل گرفته است. نکته ای که در این بخش مهم به نظر میرسد این است که علاوه بر تشکیل آرایش باید بین شانه چپ و سر، یک واگرایی بوجود بیاید، در این حالت با شکست خط گردن عملا روند حرکتی عوض شده و نمودار حداقل به اندازه سر تا خط گردن همانطور که در شکل زیر مشخص شده است در خلاف جهت روند قبلی حرکت میکند.
الگوی کف یا سقف دوقلو:
در برخی موارد این الگو بسیار شبیه به الگوی ادامه دهنده مستطیل است. در این حالت ابتدا باید منتظر بمانیم و روند نمودار را بررسی کنیم. با شکست مستطیل، خلاف روند اصلی، عملا الگوی کف یا سقف دوقلو تشکیل میشود.
الگوی اندینگ:
این الگو در انتهای یک روند بوجود میآید، همانطور که در تصویر پایین مشخص شده است، نمودار بعد از یک کاهش شارپ به صورت کاملا کند در حال حرکت است. در این حالت ضعف در فروشندگان کاملا مشهود است. با شکست اندینگ در خلاف جهت، عملا روند اصلی نمودار تغییر میکند.
در این قسمت، انواع الگوهای بازگشتی را بررسی کردیم. الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده یکی از تکنیک های ساده و کلاسیک برای تحلیل تکنیکال است.
دیدگاه شما