تحلیل سهام با استفاده از واگرایی در اندیکاتورها
تحلیل تکنیکال در بازار بورس یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل سهام به شمار میرود که بسیاری از معاملهگران و تحلیلگران بازار، از آن برای بررسی وضعیت سهام استفاده میکنند تا بتوان بر اساس دادههای تحلیل، معاملات موفق و منطقی داشت. اندیکاتورها نیز از ابرازهای قدرتمند در تحلیل تکنیکال هستند که طبق آن نمودار قیمتی مورد تحلیل قرار میگیرد و میتواند اطلاعات مهمی را به تحلیلگران بدهد. واگرایی در اندیکاتورها نیز قدرت تحلیل را بسیار افزایش میدهد و تشخیص واگرایی از مباحث بسیار مهم در تحلیل سهام میباشد. به همین منظور، در این مقاله قصد داریم تا در مورد واگرایی در اندیکاتورهای تکنیکالی بحث کنیم و مطالبی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد:
مفهوم واگرایی چیست؟
آموزش واگرایی در اندیکاتورها
در چه اندیکاتورهایی واگرایی دیده میشود؟
آموزش واگرایی در MACD
آموزش واگرایی در RSI
آموزش واگرایی در MFI
آموزش واگرایی در CCI
نکات مهم در تشخیص واگراییها
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور از ابزارهای قدرتمند تحلیل تکنیکال میباشد و شاخصی محسوب میشود که با استفاده از آن میتوان روند حرکتی سهام یا دارایی را در نمودار سهام مورد ارزیابی قرار داد و برای روند بعدی پیشبینی کرد.
اندیکاتور همچنین با استفاده از دادههای آماری و محاسبات، نقاط مهم تکنیکالی مثل سطح حمایتی و مقاومتی ، شتاب حرکتی سهام، قدرت حجم در سهام را مشخص میکند و بسیاری از تحلیلها طبق آن توسط نرمافزار تحلیلی انجام میگیرد.
مفهوم واگرایی چیست؟
واگرایی در بورس زمانی اتفاق میافتد که قیمت سهام یا دارایی برخلاف روند اندیکاتور و در جهت مخالف با آن حرکت کند. این اتفاق میتواند هشداری برای برگشت روند در نمودار باشد که همیشه مورد توجه اکثر تحلیلگران بازار قرار میگیرد.
انواع واگراییها
مفهوم واگرایی، خود به سه دسته تقسیم میشود.
- واگرایی معمولی
- واگرایی مخفی
- واگرایی زمانی
هرکدام از انواع واگرایی بحث مفصل و مجزایی دارد اما در این قسمت بهاختصار در مورد آنها اشاره میکنیم.
واگرایی معمولی یا ” Regular Divergence ” به اختلاف حرکت قیمت نمودار با حرکت اندیکاتور گفته میشود که معمولاً در پایان یکروند اتفاق میافتد و خبر از بازگشت قیمتی در روند بعدی میدهد. واگرایی معمولی به دو نوع مثبت و منفی تقسیم میشود.
واگرایی مثبت در پایان یک روند نزولی بین دو کف قیمتی ایجاد میشود و واکنش اندیکاتور با شیب مثبت نشان از صعود قیمت در روند بعدی میدهد.
واگرایی منفی در پایان یک روند صعودی بین دو سقف قیمتی ایجاد میشود و واکنش اندیکاتور با شیب منفی همراه است که نشان از روند نزولی قیمت در حرکت بعدی میباشد.
واگرایی مخفی یا ” Hidden Divergence “ با همان ساختار واگرایی معمولی به وجود میآید با این تفاوت که در پایان روند اصلاحی نمایان میشود و نشان از بازگشت قیمت در کانال روند حرکتی میباشد.
واگرایی زمانی به حالتی گفته میشود که اختلاف، میان نمودار قیمتی و پارامتر زمان ایجاد میشود. در این نوع واگرایی، اندیکاتور اثرگذار نیست و در واقع نمودار قیمت در بازه زمانی اصلاحی، نسبت به حرکت قبلی خود ناتوان است.
آموزش واگرایی در اندیکاتورها
اندیکاتور واگرایی در تعیین پیشبینی روند حرکتی سهام نقش غیرقابلانکاری دارند. با استفاده از واگرایی در اندیکاتورها میتوانیم نقاط بازگشت روند را در روند صعودی و یا نزولی، تشخیص بدهیم و طبق آن استراتژی معاملاتی خود را پایهریزی کنیم. وقتی واگرایی در اندیکاتورها مشاهده میشود، معمولاً میتوان نشانههای تغییر روند در نمودار را جستجو کرد.
برای تشخیص واگرایی در اندیکاتورها باید از اندیکاتورهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده کنیم و تمامی احتمالات و شرایط موجود را مورد بررسی قرار بدهیم. مشاهده واگرایی در اندیکاتور، قدرت تحلیل ما را بسیار بالا میبرد و بررسی روند حرکتی نمودار جدیتر دنبال میشود.
در چه اندیکاتورهایی واگرایی دیده میشود؟
اندیکاتورهای مختلفی هستند که در آنها میتوان واگرایی را بررسی کرد. اعتبار واگرایی در اندیکاتورها اهمیت فراوانی دارد. اندیکاتورهای زیر دارای اعتبار برای تشخیص واگرایی هستند که معمولاً از آنها استفاده زیادی میشود.
اندیکاتورهای RSI ، MACD ، MFI ، CCI
در ادامه به بررسی واگرایی در این اندیکاتورها میپردازیم.
آموزش واگرایی در MACD
MACD یک اندیکاتور ممنتوم میباشد که از دو میانگین متحرک تشکیل شده است. به طور معمول زمانی که اندیکاتور MACD صعود میکند، قیمت نیز بالا میرود. اما در واگرایی اندیکاتور MACD ، زمانی نشان از بازگشت روند وجود دارد که قیمت، خلاف جهت اندیکاتور حرکت میکند.
در شکل زیر نمونهای از تشخیص واگرایی در اندیکاتور MACD دیده میشود. در این نمودار، پایان یک روند و حرکت جهتدار در نمودار شناسایی شده است. بازگشت قیمتی یکی از بارزترین شاخصهایی است که در این واگرایی مشاهده میگردد.
اصولا وقتی شیب اندیکاتور MACD منفی است و در نمودار قیمتی، شیب نمودار مثبت باشد، انتظار تغییر روند به سمت روند نزولی را داریم. برعکس این مورد هم امکانپذیر است. زمانی که شیب اندیکاتور MACD مثبت و شیب نمودار قیمتی منفی باشد، شاهد تغییر جهت روند حرکتی به سمت روند صعودی خواهیم بود.
نکتهای که باید در استفاده از MACD برای تشخیص واگرایی در نظر داشته باشیم، فاصله بین کف و سقف در نمودار است. چراکه این فاصلهها میتوانند صعود یا نزول روند را در نمودار مشخص کنند و اندیکاتور نسبت به آنها واکنش نشان میدهد.
آموزش واگرایی در RSI
در مورد اندیکاتور RSI ، در مقالات پیشین توضیحات کافی داده شده است و گفتیم که اندیکاتور RSI در تشخیص نقاط اشباع خرید و اشباع فروش بسیار قدرتمند عمل میکند. در اینجا بیشتر روی مفهوم واگرایی در اندیکاتور RSI بحث خواهیم کرد.
در اندیکاتور RSI ، سطوح 30 و 70 در تعیین اشباع فروش و اشباع خرید بسیار کارآمد است. واگرایی مثبت در اندیکاتور RSI هنگامی رخ میدهد که اندیکاتور RSI ، اشباع فروش را نشان دهد و در ادامه حرکت خود به سمت بالا با شیب مثبت صعود کند. اگر در این زمان، نمودار قیمت با شیب منفی افت کند، ما با واگرایی مواجه میشویم که احتمالاً بازگشت روند را خواهیم داشت و در این شرایط پایان اشباع فروش و یک فرصت مناسب برای خرید پیش میاید. چراکه هر لحظه احتمال تغییر روند قیمت، از نزولی به صعود وجود دارد.
درست برعکس این شرایط، زمانی است که اندیکاتور RSI ، اشباع خرید را نشان بدهد و نمودار اندیکاتور شیب منفی به سمت پایین داشته باشد. اگر در این زمان، نمودار قیمت با شیب مثبت، صعود کند، با واگرایی منفی روبهرو خواهیم بود و احتمال زیاد بازگشت روند خواهیم داشت. با پایان اشباع خرید، فرصتی برای فروش به وجود میاید چراکه هر لحظه احتمال تغییر روند قیمت، از روند صعودی به نزولی وجود دارد.
در شکل زیر نمونهای از تشخیص واگرایی در اندیکاتور RSI مشاهده میشود.
همانطور که ملاحظه میشود، زمانی که شیب نمودار قیمتی در خلاف جهت با شیب اندیکاتور RSI قرار میگیرد، روند حرکتی تغییر پیدا میکند و نمودار سهام با روند جدیدی مواجه میشود که در چینش استراتژی معاملاتی ما نقش تعیینکنندهای دارد.
از آنجایی که واگرایی در RSI ، کاربرد زیادی در تحلیل تکنیکام سهام دارد، در مقالهای جداگانه به طور مفصل به آن پرداخته شده است.
آموزش واگرایی در MFI
اندیکاتور MFI ، شدت جریان نقدینگی را در بازار نشان میدهد که شرح کامل این اندیکاتور در مقاله اندیکاتور MFI به طور کامل شرح داده شده است. از اندیکاتور MFI ، در تشخیص واگرایی استفاده زیادی میشود.
واگرایی در اندیکاتور MFI ، همانطور که در شکل زیر نیز مشاهده میشود، همانند اندیکاتورهای RSI و MACD ، از اختلاف جهت شیب نمودار قیمتی با نمودار اندیکاتور MFI تشخیص داده میشود.
اندیکاتور MFI زمانی از خود واکنش نشان میدهد که شدت جریان نقدینگی روبهبالا باشد. ورود جریان نقدینگی به معنی ضعف فروشندگان در آن مقطع زمانی است و زمانی که واگرایی مثبت در این برهه اتفاق میافتد، اعتبار بازگشت روند، قویتر میشود. در مواقعی که شیب نمودار اندیکاتور مثبت و در همان زمان، نمودار قیمتی سهام افت کند، میتوان انتظار واگرایی مثبت را داشت. در واگرایی مثبت معمولاً شاهد تغییر روند نمودار به سمت روند صعودی و در واگرایی منفی شاهد تغییر روند نمودار به سمت روند نزولی هستیم.
آموزش واگرایی در CCI
اندیکاتور CCI ، جزو اندیکاتورهای مومنتوم محسوب میشود و تغییرات را در مومنتوم و حجم، نشان میدهد.
همانطور که میدانید تشخیص قدرت روند، یکی از کاربردهای اندیکاتورها میباشد. زمانی که نمودار قیمتی سهام با قدرت بالا روند صعودی و یا نزولی را پیش میگیرد، اندیکاتور CCI از خود واکنش نشان میدهد.
در اندیکاتور CCI وقتی شیب نمودار قیمتی با زاویه بالا، رو به جهت مثبت در حرکت باشد و در همان زمان اندیکاتور CCI ، با شیب کم به سمت منفی واکنش نشان دهد، واگرایی منفی در اندیکاتور CCI اتفاق افتاده است. در این حالت بهاحتمال بسیار زیاد، روند حرکتی سهام به سمت یک روند نزولی تغییر جهت خواهد داد.
برعکس این مورد زمانی خواهد بود که شیب نمودار قیمتی با قدرت زیاد در حال افت قیمتی باشد و در همان زمان، اندیکاتور CCI ، با واکنش مثبت همراه شود و شیب مثبت را نشان دهد. در این شرایط بهاحتمال بسیار زیاد، روند حرکتی سهام به سمت یک روند صعودی تغییر جهت خواهد داد.
یکی دیگر از راههای تشخیص واگرایی در CCI ، عبور کردن از سطح صفر و یا سطوح مقاومتی و حمایتی قیمت میباشد. زمانی که اندیکاتور CCI ، به زیر صفر عبور کند یا سطح مقاومتی شکسته شود، واگرایی منفی تشخیص داده میشود و برعکس زمانی که اندیکاتور CCI ، به بالای صفر برسد و یا سطح مقاومتی را عبور دهد، واگرایی مثبت تشخیص داده میشود؛ بنابراین در تعیین واگرایی در CCI ، اعداد مهم این اندیکاتور مثل صفر یا صد در شناسایی واگرایی در نمودار کمک بسیار زیادی میکند.
نکات مهم در تشخیص واگراییها
- واگرایی در اندیکاتور تنها ملاک تحلیل برای خرید یا فروش سهام نیست و باید معیارها و شاخصهای متنوعی را ارزیابی کرد تا به نتیجه مطلوب رسید
- ترکیب اندیکاتورهای مومنتوم مثل RSI و CCI میتواند بر قدرت و اعتبار تحلیل بیفزاید و درصورتیکه به طور همزمان واگرایی تشخیص داده شود، میتواند حکم نکات مهم و نباید های مکدی یک سیگنال پرقدرت داشته باشد.
- در استفاده از اندیکاتورها وقتی واگرایی در حوالی نقاط اشباع تشخیص داده میشود، اعتبار و قدرت بیشتری خواهد داشت.
- در تشخیص واگرایی سطوح مهم تکنیکالی مثل سطوح مقاومتی و حمایتی، حائز اهمیت است چراکه با شکست یا عبور این سطوح، تغییر روند و واگرایی با شتاب و احتمال بیشتر اتفاق میافتد.
- همواره احتمال اینکه مسیر واگرایی تکمیل نشود را باید بررسی کرد تا در معامله خود شکست نخوریم.
جمعبندی
تشخیص واگرایی با استفاده از اندیکاتورها یکی از اصول مهم تحلیل تکنیکال میباشد که طبق آن میتوان انتظار بازگشت روند را در نمودار سهام داشت. در این مقاله ما سعی کردیم تا واگرایی را در اندیکاتورهای مختلف بررسی کنیم و برای هرکدام نکات مهم را شرح دهیم.
تشخیص واگرایی نیازمند کسب دانش و مهارت بالا دارد که پیشنهاد میشود برای شناخت بیشتر این مفهوم، آموزشهای لازم را گذراند. کارگزاری اقتصاد بیدار دراینخصوص خدمات آموزشی و تحلیلی را ارائه میدهد که برای اطلاعات بیشتر کافی است با دفتر کارگزاری در ارتباط باشید.
بهترین اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال کدام است؟
روش معامله اسکالپ یکی از روش های پر طرفدار در میان معامله گران است و آشنایی با اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال، الفبای معامله در این روش است. با ما همراه شوید در تا رابطه با این روش معامله و باید ها و نباید های آن اطلاعات مفیدی کسب نمایید.
اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال
معاملات اسکالپ به چه معناست؟
در این روش معاملاتی هدف اصلی کسب سود های کوچک از نوسانات و خرید های کوتاه مدتی است.
تحلیل گران به طور معمول از این استراتژی در بازار های راکد که نوسان های کوچک دارد، استفاده می کنند و به طور معمول روزانه بین 10 تا 100 معامله ثبت می کنند.
این افراد معتقدند که کسب سود از نوسانات بازار در حجم های کوچک بسیار راحت تر است و نیاز به پیگیری های بلند مدتی ندارد.
به معامله گرانی که این سبک را برای انجام معاملات خود انتخاب کرده اند، اسکالپر گفته می شود.
نکته جالب توجه در این نوع معاملات این است که، اسکالپر ها با کسب سود های کوچک از معاملات کوچک و نوسانی توانسته اند که سود های کلانی بدست آورند.
پس اگر شما نیز به این سبک معاملات علاقه دارید و زمان خود را به طور کامل در باراز های کریپتوکارنسی می گذرانید، بهتر است اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال را به طور کامل یاد بگیرید تا بتوانید معاملات خود را استارت بزنید.
اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال
مزایا و معایب روش اسکالپ در معاملات ارز های دیجیتال
برای شناخت بیشتر این سبک معامله و پیش از یادگیری اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال، بهتر است با مزایا و معایب این روش آشنا شوید.
از مزایای معاملات اسکالپ می توان به موارد زیر اشاره کرد.
● معاملات اسکالپ یکی از بهترین روش های معامله برای افرادی است که علاقه ای به نگهداری بلند مدت رمز ارز ها ندارند.
● برای افرادی که به تازگی وارد بازار ارز های دیجیتال شده اند، معاملات اسکالپ می تواند تمرین خوبی برای یادگیری نوسانگیری و تحلیل اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال باشد.
● این روش معامله به دلیل زمان کوتاهی که دارد، ریسک کمتری نیز خواهد داشت.
● در معاملات اسکالپ حجم پول ورودی به معامله پایین است و به همین دلیل درصد ریسک و ضرر نیز پایین می آید.
این روش همانند دیگر روش های معاملاتی، علاوه بر مزایا بسیار، معایب زیادی نیز دارد که عبارتند از:
● روش معاملاتی اسکالپ برای افرادی که کمی کند هستند و یا تسلط کافی به حل معادلات ریاضی ندارند می تواند بسیار سخت و گیج کننده باشد.
● این نوع معاملات به دلیل سرعت بالا و همچنین نیاز به دقت بالا، استرس زیادی را به همراه دارد.
● برای انجام این سبک از معاملات نیاز است که تریدر نکات مهم و نباید های مکدی زمان زیادی را در پای سیستم بگذراند و بازار را زیر نظر داشته باشد.
با توجه به نکات فوق اگر هنوز هم دوست دارید که این سبک معاملات را یاد بگیرید، بهتر است از یادگیری اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال شروع کنید.
اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال
ویژگی های اسکالپر موفق
برای تبدیل شدن به یک اسکالپر موفق باید چند ویژگی شخصیتی را در خود تقویت نمایید تا بتوانید به آسانی بهترین تصمیم ها را در هنگام معامله بگرید.
مهم ترین ویژگی های یک اسکالپر موفق عبارتست از:
● علاقه زیادی به هیجان دارد.
● در لحظات حساس می تواند تصمیمات به موقع و صحیح بگیرد.
● با گذراندن زمان طولانی پشت سیستم، مشکلی ندارد.
● حل معادلات و مسائل ریاضی برای او آسان است.
● بر استرس خود کنترل دارد و اجازه نمیدهد که مانع تصمیم گیری های او شود.
اگر این ویژگی های شخصیتی را در خود دارد و یا علاقه زیادی به این سبک معاملات دارید، می توانید با آموزش اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال، در این بازار معاملات خود را آغاز نمایید.
بهترین اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال
اندیکاتور ها مهم ترین ابزار برای تحلیل تکنیکال بازار ارز های دیجیتال به شمار می روند.
هر اندیکاتور مناسب نوع معامله ای خاص است و ویژگی های خاصی را نیز به نمایش می گذارد.
در این بخش بهترین اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال را با هم بررسی خواهیم نمود.
اگر به دنبال آموزش کامل اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال هستید، کافیست با پشتیبانان ما در ارتباط باشید.
بهترین اندیکاتور های برای معاملات اسکالپ عبارتند از:
- اندیکاتور شاخص قدرت نسبی RSI
- اندیکاتور حمایت و مقاومت Support and Resistance
- اندیکاتور میانگین متحرک Moving Average
- اندیکاتور مکدی MACD
- اندیکاتور استوکاستیک Stochastic
- اندیکاتور پارابولیک سار Parabolic SAR
تمامی این اندیکاتور به شما کمک خواهند کرد تا بهترین نقاط ورود و خروج را بشناسید و بتوانید بهترین تصمیم را برای معاملات اسکالپ خود داشته باشید.
اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال
مهمترین نکات در هنگام معاملات اسکالپ
در استفاده از اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال و انجام معاملات اسکالپ رعایت برخی نکات بسیار مهم و ضروری است.
برخی از مهم ترین تکنیک های معاملات اسکالپ عبارتند از:
- بهترین ارز های دیجیتال برای این سبک معاملات، ارزهایی هستند که نقدشوندگی بالایی دارند.
- اگر در این بازار تازه وارد هستید، تمام تمرکز خود را بر یک رمز ارز بگذارید.
- رمز ارزی را برای معاملات اسکالپ انتخاب کنید که نوسان شدید داشته باشد.
- هیچگاه استراتژی خروج از معامله خود را از یاد نبرید.
- تسلط کامل بر اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال داشته باشید و بهترین اندیکاتور را بسته به روند سهم خود انتخاب نمایید.
اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال
تفاوت معاملات اسکالپ با ترید روزانه در چیست؟
اگر این سوال در ذهن شما شکل گرفته که معاملات اسکالپ چه تفاوتی با ترید روزانه دارند؟
بهتر است بدانید که معاملات اسکالپ شاخه ای از معاملات روزانه هستند و تنها تفاوتی که با معاملات روزانه دارند، بازه زمانی بسیار کوتاه در این معاملات است.
بازه زمانی در معاملات اسکالپ گاهی به کمتر یک دقیقه نیز می رسد.
حال که با چند تکنیک مهم در رابطه با معاملات اسکالپ آشنا شدید، می توانید برای آموزش دقیق و سریع اندیکاتور ها، با ما در ارتباط باشید.
ما با ارائه بهترین پکیج های آموزشی، شما را تا آموزش کامل و صحیح یاری می کنیم و در طی این مسیر بهترین سیگنال ارز دیجیتال را نیز در اختیار شما قرار خواهیم داد.
پشتیبانان ما به صورت 24 ساعته آماده پاسخگویی به سوالات شما خواهند بود و بهترین اندیکاتور اسکالپ ارز دیجیتال را با آموزش کامل در اختیار شما قرار می دهند.
استراتژی واگرایی
واگرایی در تحلیل تکنیکال زمانی رخ می دهد که قیمت و اندیکاتور برخلاف جهت یکدیگر حرکت کنند.معامله گران با استفاده از استراتژی واگرایی می توانند سطوح قیمتی مانند سطوح حمایت و مقاومت را تشخیص دهند و تغییرات در بازار را مشاهده کنند.همچنین از واگرایی برای شناسایی تغییر روند نیز استفاده میشود.
واگرایی انواع متعددی دارد که در این پست به آن پرداخته ایم تا با استفاده از استراتژی واگرایی نقاط ورود و خروج فوق العاده ای را پیدا کنیم.
آیا تا به حال با خود فکر کرده اید چه فرصت های معاملاتی زیادی برای ما فراهم می شد اگر می توانستیم با یک روش بدون ریسک یک معامله خرید در نزدیکی کف و یک معامله فروش در نزدیکی سقف باز کنیم و بدانیم دقیقا چه زمانی بهتر است موقعیت معاملاتی خود را ببندیم و از بازار خارج شویم؟
خوشبختانه روشی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که با استفاده از آن می توانیم این تصور را به واقعیت تبدیل کنیم که به این روش استراتژی واگرایی گفته می شود.استراتژی واگرایی در تحلیل تکنیکال از اهمیت بسیار بالایی برخودار است. در این مقاله از آموزش فارکس استراتژی واگرایی را به شما آموزش دهیم بنابراین اگر می خواهید با استراتژی واگرایی در تحلیل تکنیکال آشنا شوید تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
مفهوم واگرایی چیست؟
یکی از مفاهیم مهم در فارکس واگرایی در تحلیل تکنیکال است.واگرایی یکی از اجزای روانشناسی در بازار فارکس است زیرا تغییرات را در بازار به معامله گران نشان می دهد و آنها زمانی که واگرایی را مشاهده می کنند تصمیم می گیرند سهام خود را تغییر دهند.
معامله گران فارکس به واگرایی در تحلیل تکنیکال اطمینان بیشتری نسبت به سایر روش ها در تحلیل دارند و زمانی که آن را مشاهده می کنند با اطمینان خاطر وارد معامله خواهند شد بنابراین استراتژی واگرایی نسبت به سایر روش ها از اهمیت بسیار بالاتری برخودار است.
معامله گران باید پیش از اینکه وارد معامله شوند آن را در تحلیل تکنیکال تشخیص دهند زمانی که قیمت یک دارایی و یک اندیکاتور برخلاف جهت یکدیگر شروع به حرکت کنند واگرایی در تحلیل تکنیکال تشکیل می شود.بنابراین معامله گران باید به دنبال قیمت دارایی و یک اندیکاتور باشند تا بتوانند واگرایی را تشخیص دهند.
اگر واگرایی در تحلیل تکینکال رخ دهد به احتمال بسیار بالایی قیمت بازگشت خواهد داشت در این صورت معامله گران در معامله خرید و فروش خود تردید خواهند داشت.اما اگر معامله گران بتوانند واگرایی را به طور صحیح در تحلیل تکنیکال شناسایی کنند می توانند تغییرات در بازار شناسایی کرده و سطوح قیمت را تشخیص دهند.
استراتژی واگرایی در تحلیل تکنیکال کاربرد زیادی دارد با استفاده از آن معامله گران می توانند برای خرید و فروش خود تصمیم گیری کنند و سطوح قیمت مختلف مانند سطوح حمایت و مقاومت را تشخیص دهند و با اطمینان بیشتری موقعیت معاملاتی خود را ببندند.
انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
واگرایی در تحلیل تکنیکال انواع مختلفی دارد که شامل واگرایی معمولی و واگرایی مخفی می شود که هر کدام از انواع آن شامل دو نوع مثبت و منفی می شوند.
واگرایی معمولی مثبت: به واگرایی مثبت واگرایی صعودی نیز گفته می شود یعنی واگرایی مثبت در نوع معمولی واگرایی میان دو کف قیمتی تشکیل می شود.زمانی که قیمت در حال تشکیل کف های پایین تر و اندیکاتور در حال تشکیل کف های بالاتر است واگرایی معمولی مثبت رخ می دهد.
معمولا نوع واگرایی معمولی مثبت در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود.زمانی که واگرایی معمولی مثبت در نمودار تشکیل می شود بدان معناست که قیمت به سطح حمایت نزدیک شده است و بیان کننده این است خریداران نسبت به فروشندگان دارای قدرت بیشتری هستند.
از آنجا که انتظار می رود قیمت و مومنتوم در یک جهت شروع به حرکت کنند اگر کف دوم تشکیل شود اما اندیکاتور توانایی تشکیل کف جدیدی را نداشته باشد می توانیم با احتمال بسیار بالایی پیش بینی کنیم که قیمت در آینده افزایش می یابد.
واگرایی معمولی منفی: به واگرایی منفی واگرایی نزولی نیز گفته می شود.واگرایی منفی در نوع واگرایی معمولی در میان دو سقف قیمتی تشکیل می شود یعنی زمانی که قیمت در حال تشکیل سقف های بالاتر و اندیکاتور در حال تشکیل سقف های پایین تر است واگرایی معمولی منفی رخ می دهد.
واگرایی معمولی منفی برعکس واگرایی معمولی مثبت است و در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود.زمانی که قیمت سقف دوم را تشکیل داد اگر اندیکاتور بتواند سقف پایین تری بسازد می توانیم با احتمال زیادی پیش بینی کنیم که قیمت بازگشت خواهد داشت و به سمت پایین می کند.
واگرایی مخفی با نماد HD مشاهده می شود و به دلیل اینکه این نوع واگرایی خود را درون روند پنهان می کند به آن واگرایی مخفی گفته می شود که دو نوع مثبت و منفی دارد.معامله گران با استفاده از واگرایی مخفی در تحلیل تکینکال می توانند علاوه بر بازگشت روند ادامه روند را نیز شناسایی کنند.
زمانی که قیمت و اندیکاتور برخلاف جهت یکدیگر شروع به حرکت کنند واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال تشکیل می شود و این بدان معناست که فقط اندیکاتور می تواند سقف و کف جدید را تشکیل دهد و قیمت قادر به انجام این کار نخواهد بود.
بنابراین واگرایی در تحلیل تکینکال سعی می کند سقف ها و کف های قیمتی را بشکند و معامله گران با استفاده از آن می توانند ناحیه ای که قیمت متوقف شده نکات مهم و نباید های مکدی و احتمال بازگشت آن وجود دارد را شناسایی کنند که در این راه اندیکاتورها می توانند بسیار کمک دهنده باشند.
واگرایی مخفی مثبت: واگرایی مخفی مثبت با نماد +HD در تحلیل تکنیکال شناسایی می شود.واگرایی مخفی مثبت نیز مانند واگرایی معمولی مثبت در میان دو کف قیمتی تشکیل می شود.در این نوع واگرایی باید به اندیکاتور دقت کنید اگر مشاهده کردید که کف اول که توسط اندیکاتور ساخته شده است نسبت به کف دوم بالاتر قرار گرفته است بدان معناست که واگرایی مخفی مثبت تشکیل شده است.
زمانی که واگرایی مخفی مثبت تشکیل می شود بدان معناست که قدرت خریداران افزایش یافته و قدرت فروشندگان کاهش یافته است و قیمت سهام رو به افزایش می باشد.برای مشاهده واگرایی مخفی مثبت باید به انتهای یک روند اصلاحی دقت داشته باشید و در کانال صعودی آن را مشاهده کنید.
واگرایی مخفی منفی: واگرایی مخفی منفی با نماد -HD در تحلیل تکنیکال مشاهده می شود.واگرایی مخفی منفی نیز مانند واگرایی معمولی منفی در میان دو سقف قیمتی تشکیل می شود.در این نوع واگرایی باید به اندیکاتور دقت کنید اگر مشاهده کردید که سقف دوم نسبت سقف اول بالاتر قرار گرفته است بدان معناست که واگرایی مخفی منفی تشکیل شده است.
زمانی که واگرایی مخفی منفی در تحلیل تکنیکال تشکیل می شود بدان معناست که قدرت خریداران کاهش و قدرت فروشندگان افزایش یافته است و قیمت سهام در روند رو به کاهش می باشد.برای مشاهده واگرایی مخفی منفی باید به انتهای یک روند اصلاحی دقت کنید و در کانال نزولی آن را مشاهده کنید.
بنابراین معامله گران با استفاده از واگرایی معمولی می توانند بازگشت روند را در نمودار قیمتی تشخیص دهند اما اگر می خواهد ادامه روند را نیز در نمودار قیمتی یک روند شناسایی کنند باید از واگرایی مخفی استفاده کنند.
علاوه بر واگرایی معمولی و مخفی در تجلیل تکنیکال یک نوع دیگر واگرایی وجود دارد که به آن واگرایی زمانی گفته می شود.این نوع واگرایی زمانی در نمودار تحلیل تکنیکال تشکیل می شود که میان قیمت یک سهام و زمان اختلاف وجود داشته باشد.
واگرایی زمانی معمولی هنگامی در تحلیل تکنیکال تشکیل می شود که قیمت بیش از 100% سطوح فیبوناچی شروع به اصلاح روند کند و و تعداد کندل ها در نمودار قیمتی که شروع به اصلاح کرده است نسبت به کندل های نمودار قبلی که اصلاح شده بیشتر باشد.
اما اگر تعداد کندل های نمودار قیمتی قبل که اصلاح شده نسبت به کندل های نمودار قیمتی فعلی که در حال اصلاح است بیشتر باشد دیگر به آن واگرایی زمانی معمولی گفته نمی شود بلکه به آن واگرایی زمانی هوشمند خواهند گفت.
عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی
ورژانس در روندهای صعودی بر روی قلهها تشکیل میشود، در حالی که دیورژانس در روندهای نزولی بر روی درهها تشکیل میشود. در روند صعودی، دیورژانس یک سیگنال نزولی و نشانگر منفی شدن بازار میباشد. به همین جهت آن را دیورژانس منفی یا اصطلاحا RD- مینامیم که مخفف عبارت Regular Divergence است. اما دیورژانس در روند نزولی، یک سیگنال صعودی و نشانگر مثبت شدن بازار میباشد و آن را اصطلاحا دیورژانس مثبت یا RD+ مینامیم.
در تصویر، تشکیل دیورژانس منفی را بر روی قلههای روند صعودی مشاهده میکنید. ابتدا نکات موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی را در حالتی که دیورژانس در روند صعودی رخ داده باشد بررسی میکنیم و سپس آن را به روندهای نزولی نیز تعمیم میدهیم. نخستین نکته مهم هنگام تشخیص واگرایی، انتخاب صحیح قلهها و درههای قیمت و قلهها و درههای متناظر بر روی اندیکاتور است. قلههایی که در یک روندصعودی مورد بررسی قرار میگیرند باید حتما متوالی، ماژور و مجاور باشند، و چه بر روی قیمت و چه بر روی اندیکاتور، نباید هیچ قله سومی در بین دو قله اصلی قرار داشته باشد. قلهها و درهای که بین آنها قرار دارد، همگی باید ماژور و اصلی باشند، به همین دلیل علامت جبری مکدی باید بر روی قلههای قیمت، مثبت و بر روی دره قیمت، منفی باشد
نکته مهم بعدی، تاثیر اختلاف ارتفاع قلههای مکدی بر روی قدرت و اعتبار واگرایی است. هرچه اختلاف ارتفاع عمودی قلههای مکدی نسبت به هم بیشتر باشد میزان قدرت و اعتبار واگرایی نیز بیشتر خواهد شد. اندازه قلههای مکدی نشاندهنده قدرت روند است، پس میزان کاهش ارتفاع قلههای مکدی درواقع شدت کاهش قدرت روند را نمایش میدهد.
به همین ترتیب فاصله افقی بین قلهها نیز حایز اهمیت است. این فاصله باید معقول و متناسب باشد و به عنوان مثال نباید این فاصله آنقدر زیاد بشود که قلهها و درهها کاملا حالت غیرمرتبط پیدا کنند. در بین دو قله مکدی باید شاهد تشکیل یک دره بر روی اندیکاتور باشیم، زیرا وجود تغییر فاز بر روی مکدی، برای اطمینان از ماژور بودن قلهها و درهها، لازم است. با این حال رسیدن مکدی به خط صفر را نیز میتوان به عنوان حداقل مورد پذیرش برای اطمینان از صحت واگرایی مورد قبول دانست.
به عنوان مثال در تصویر زیر نمونهای از تشخیص صحیح واگرایی را در انتهای روند صعودی بر روی نمودار Eurusd ملاحظه میکنید.
ارزیابی روند با استفاده از بولینگر باندها
بولینگر باندها (Bollinger Bands) نوعی شاخص نمودار تحلیل تکنیکال هستند و توسط معامله گران در بسیاری از بازارها از جمله بازار سهام، آتی و ارز مورد استفاده قرار گرفته اند. این باندها که توسط جان بولینگر در دهه 1980 ایجاد شدند، آگاهی منحصربهفردی را در مورد قیمت و نوسانات ارائه میدهند. از جمله کاربرد بولینگر باند ها عبارت است از تعیین سطح اشباع خرید و فروش، ابزار پیروی از روند، و نظارت بر شکست ها.
نکات مهم
- بولینگر باند یک ابزار معاملاتی است که برای تعیین نقاط ورود و خروج یک معامله استفاده می شود.
- باندها اغلب برای تعیین شرایط اشباع خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرند.
- استفاده از باندها برای معامله یک استراتژی پرخطر است، زیرا شاخص بر قیمت و نوسانات تمرکز می کند، اما بسیاری از اطلاعات مرتبط دیگر را نادیده می گیرد.
- بولینگر باند ها یک ابزار معاملاتی نسبتاً ساده هستند و بین معامله گران حرفه ای و خانگی بسیار محبوب اند.
محاسبه بولینگر باند ها
بولینگر باند ها از سه خط تشکیل شده اند. یکی از محاسبات رایج تر، از میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می کند. باند بالایی با محاسبه باند میانی و افزودن دو برابر انحراف استاندارد روزانه به آن مقدار محاسبه می شود. باند پایین با در نظر گرفتن باند میانی منهای دو برابر انحراف استاندارد روزانه محاسبه می شود.
فرمول بولینگر باند به شکل زیر است:
BOLU= بولینگر باند بالایی
BOLD = بولینگر باند پایینی
TP(قیمت روزانه)=(سقف قیمتی+ کف قیمتی+ قیمت پایانی)/3
n=تعداد روزها در دوره هموارسازی
m= تعداد انحرافات استاندارد
σ[TP,n]=انحراف استاندارد در n دوره آخر TP
استراتژی اشباع خرید و اشباع فروش
شناسایی شرایط اشباع خرید یا فروش بازار، رویکردی رایج در هنگام استفاده از بولینگر باندها است. هنگامی که قیمت دارایی به زیر باند پایینی بولینگر باندها میرسد، قیمت به شدت کاهش یافته و در آستانه جهش است. از سوی دیگر، زمانی که قیمت به بالای باند بالایی میشکند، ممکن است بازار اشباع خرید شده باشد و در آستانه پولبک باشد.
استفاده از باندها به عنوان شاخص های اشباع خرید/فروش بر مفهوم بازگشت میانگین قیمت متکی است. طبق بازگشت میانگین اگر قیمت شدیدا از میانگین انحراف داشته باشد، در نهایت به قیمت میانگین برمی گردد.
نکته: بولینگر باند باند ها قیمت دارایی هایی را که از میانگین منحرف شده اند، شناسایی می کنند.
در بازارهای یکنواخت، استراتژیهای بازگشت به میانگین میتوانند به خوبی کار کنند، زیرا قیمتها بین دو باند مانند یک توپ جهنده حرکت میکنند. با این حال، بولینگر باندها همیشه سیگنال های خرید و فروش دقیقی ارائه نمی دهند. برای مثال، در طول یک روند قوی، معاملهگر ممکن است در جهت اشتباهی معامله کند، زیرا این اندیکاتور میتواند سیگنالهای اشباع خرید یا فروش را خیلی زود شناسایی کند.
برای کمک به رفع این مشکل، یک معاملهگر میتواند به جهت کلی قیمت نگاه کند و سپس فقط سیگنالهای معاملاتی را دریافت کند که معاملهگر را با روند همسو میکند. به عنوان مثال، اگر روند نزولی است، تنها زمانی که باند بالایی نقاط لمس قیمت زده شده است، موقعیت های شورت باز کنید. در صورت تمایل می توان از باند پایینی همچنان به عنوان خروجی استفاده کرد، اما موقعیت لانگ جدید باز نمی شود زیرا این به معنای مخالفت با روند است.
چندین باند را برای آگاهی بیشتر ایجاد کنید
همانطور که جان بولینگر اذعان کرد، «نقاط لمس قیمت باند ها سیگنال نیستند.» نقاط لمس قیمت بولینگر باند بالایی به خودی خود یک سیگنال فروش نیست. نقاط لمس قیمت بولینگر باند به خودی خود یک سیگنال خرید نیست. در آن بازارها، معامله گرانی که به طور مداوم سعی می کنند «در سقف بفروشند» یا «در کف بخرند» با کاهش قیمت، یا حتی بدتر از آن، زیان های فزاینده مواجه می شوند، زیرا قیمت ها بیشتر و بیشتر از سطح ورودی اصلی معامله گر دور می شوند.
بولینگر باند انحراف را اندازه گیری می کند، به همین دلیل است که نشانگر می تواند در تشخیص روند بسیار مفید باشد. با تولید دو مجموعه بولینگر باندها، یک مجموعه با استفاده از پارامتر «یک انحراف استاندارد» و دیگری با استفاده از ایجاد «دو انحراف استاندارد»، میتوانیم قیمت را به روشی کاملاً جدید بررسی کنیم. این بولینگر باند، «باند» نامیده میشود.
به عنوان مثال، در نمودار زیر، می بینیم که هرگاه قیمت بین بولینگر باند های بالا +1 SD و +2 SD از میانگین باقی بماند، روند صعودی است. بنابراین، می توانیم آن کانال را به عنوان «منطقه خرید» تعریف کنیم. برعکس، اگر کانال های قیمتی در محدوده بولینگر باندهای -1 SD و -2 SD باشد، در «منطقه فروش» قرار دارد. در نهایت، اگر قیمت بین باند +1 SD و باند SD -1 منحرف شود، اساساً در حالت خنثی است و میتوان گفت که در قلمروی ناشناخته قرار دارد.
بولینگر باند ها با افزایش و کاهش نوسانات، به طور فعال با افزایش و کاهش قیمت سازگار می شوند. بنابراین، باندها به طور طبیعی در هماهنگی با قیمت، پهن تر و باریک می شوند و یک پوشش روند بسیار دقیق ایجاد می کنند.
ابزاری برای تریدرها و فیدرهای روند
پس از ارزیابی قوانین اصلی «باندهای» بولینگر، اکنون میتوانیم به این موضوع بپردازیم که چگونه میتوان از این ابزار تکنیکال، هم برای تریدرها که به دنبال کسب سود از مومنتوم هستند و هم برای فیدرها که دوست دارند از خستگی روند یا بازگشت ها سود ببرند، استفاده کرد. با بازگشت به نمودار بالا، میتوانیم ببینیم که معاملهگران روند چگونه پس از ورود قیمت به «منطقه خرید» پوزیشن خرید اتخاذ خواهند کرد. آنها میتوانند در معاملات باقی بمانند، زیرا «باندهای» بولینگر بیشتر حرکت قیمتی صعودی را در بر میگیرد.
در نقطه خروج، هر معامله گر حقیقی متفاوت عمل میکند، اما احتمالا اگر شمع در نمودارهای شمعی قرمز شود و بیش از 75 درصد بدنه آن زیر «منطقه خرید» باشد، یک پوزیشن لانگ بسته شود. «با استفاده از قانون 75 درصد، در آن نقطه، قیمت به وضوح از روند خارج می شود، اما چرا اصرار دارید که شمع قرمز باشد؟ دلیل شرط دوم این است که حرکت سریع نزولی مانع از «بیرون کردن» معامله گر روند از روند شود و در پایان دوره معاملاتی به «منطقه خرید» بازگردد.
توجه داشته باشید که چگونه، در نمودار زیر، معاملهگر میتواند در بیشتر دورههای روند صعودی باقی بماند و تنها زمانی خارج شود که قیمت در بالای محدوده جدید تثبیت شود.
«باند» بولینگر همچنین می تواند برای معامله گرانی که دوست دارند با کمک به شناسایی چرخش قیمت، از فرسودگی روند استفاده کنند، ابزار ارزشمندی باشد. با این حال، توجه داشته باشید که معاملات خلاف روند به حاشیه خطای بسیار بیشتری نیاز دارد، زیرا روندها اغلب قبل از معکوس شدن، چندین بار برای ادامه روند تلاش می کنند.
در نمودار زیر، می بینیم که یک معامله گر فیدر، با استفاده از بولینگر باند قادر خواهد بود اولین نشانه ضعف روند را به سرعت تشخیص دهد. با مشاهده اُفت قیمت ها از کانال روند، معامله گر ممکن است تصمیم بگیرد که از بولینگر باند با فروش نقاط لمس قیمت بعدی بولینگر باند استفاده کند.
قرار دادن حد ضرر درست بالای سقف های قیمتی، تضمین میکند که معاملهگر متوقف شود، زیرا خریداران سعی میکنند روند را ادامه دهند در نتیجه قیمت اغلب در بالاترین سطح اخیر حرکت میکند. درعوض، گاهی اوقات عاقلانه است که پهنای ناحیه «بی طرف» (فاصله بین 1+ و –1 SD) را اندازه گیری کرده و آن را به باند بالایی اضافه کنید. با استفاده از نوسانات بازار برای کمک به تعیین سطح حد ضرر، معاملهگر میتواند پس از شروع کاهش قیمت، در معاملات شورت باقی بماند.
استراتژی فشرده سازی باندهای بولینگر
استراتژی فشار (squeeze strategy) یکی دیگر از استراتژی های است که میتوان از بولینگر باندها استفاده کرد. فشار زمانی اتفاق میافتد که قیمت به شدت در حرکت بوده و سپس تثبیت شده و حرکات قابل توجهی دارد.
یک معامله گر می تواند به صورت بصری تشخیص دهد که قیمت یک دارایی در حال تثبیت است، زیرا باندهای بالا و پایین به هم نزدیک می شوند. به این معنی که نوسانات دارایی کاهش یافته است. پس از یک دوره تثبیت، قیمت اغلب در هر دو جهت حرکت بزرگتری انجام میدهد، در بهترین حالت در حجم بالا. افزایش حجم در یک شکست، نشانه آن است که معامله گران با پول خود روند را حمایت میکنند تا قیمت در جهت شکست به حرکت خود ادامه دهد.
هنگامی که قیمت از باند بالا یا پایین عبور می کند، معامله گر به ترتیب دارایی را می خرد یا می فروشد. معمولا دستور حد ضرر در خارج از تثبیت در آنسوی شکست قرار می گیرد.
مقایسه شاخص کلتنر (Keltner) با بولینگر
بولینگر باندها و کانال های کلتنر (Keltner) شاخص های متفاوت، اما مشابهی هستند. در اینجا نگاهی به تفاوت آنها ها میاندازیم تا بتوانید تصمیم بگیرید که کدام یک مناسب شما است.
بولینگر باندها از انحراف استاندارد دارایی زیربنایی استفاده میکنند، اما کانالهای کلتنر از میانگین محدوده واقعی (ATR) استفاده میکنند که بر اساس دامنه معاملات در اوراق بهادار، نوسانات را اندازه گیری میکنند. جدای از نحوه ایجاد باندها یا کانال ها، تفسیر این شاخص ها به طور کلی یکسان است.
از آنجایی که کانالهای کلتنر از میانگین محدوده واقعی به جای انحراف استاندارد استفاده میکنند، مشاهده سیگنالهای خرید و فروش بیشتر در کانالهای کلتنر نسبت به زمانی که از بولینگر باندها استفاده میشود، معمول است.
نکته: هیچ شاخص تکنیکالی، بهتر از دیگری نیست. انتخاب آنها به استراتژی های هر فرد و کارایی آنها بستگی دارد و کاملا شخصی است.
سخن آخر
کاربردهای متعددی برای بولینگر باندها وجود دارد، از جمله استفاده از آنها برای شناسایی شرایط اشباع خرید و فروش بازار. معاملهگران همچنین میتوانند چندین باند اضافه کنند، که به برجسته کردن قدرت حرکت قیمت کمک میکند. راه دیگر برای استفاده از باندها، جستجوی فشردگی نوسانات است. این فشردگی ها معمولاً با افت قیمت قابل توجهی همراه هستند. بولینگر باندها نباید با کانال های کلتنر اشتباه گرفته شوند. این دو شاخص مشابه هستند، اما دقیقا شبیه هم نیستند.
دیدگاه شما