هدف قیمتی یا تارگت چیست؟ زمانی که معامله گران آینده یک سهم را پیش بینی می کنند و برای آن یک تارگت مشخص می کنند، به آن عدد هدف قیمتی گفته می شود.
معامله گر حرفهای در بازارهای مالی کیست و چه ویژگیهایی دارد؟
چالش معامله گری زمانی هست که یک معامله گر حرفهای معامله نمیکند! پنج مورد از موقعیتهایی که یک معامله گر حرفهای دست از معامله هدف معاملهگر چیست؟ میکشد را در این مقاله به شما معرفی خواهیم کرد. در ابتدا تازه واردان بازار همیشه در این تصورند که معامله گر های حرفهای همواره در حال معامله و تریدینگ هستند. خرید و فروش و باز هم خرید و فروش و دائما در حال استفاده از اندیکاتور های مختلف برای تحلیل یک رمز ارز یا سهام هستند اما این چنین نیست.
یک معامله گر حرفهای چه کار میکند؟
تحلیل و تریدینگ فقط بخشی از حرفه ای بودن است. شاید باید گفت مرحله آخر و بخش کوچکی از برنامه معاملاتی یک معامله گر حرفهای است. جالب است بدانید یک معامله گر حرفهای تنها یک کار میکند آن هم اینکه هیچ کاری نمیکند!
موقعیت اول
معامله گر های حرفه ای تنها زمانی شروع به معامله میکنند که بازار سمت و سویی داشته باشد و یا همان دارای روند باشد. بعضی مواقع بازار مشخص نیست که در چه وضعیتی قرار دارد و به طور اصطلاح بازار در گیجی به سر میبرد در این جور مواقع اگر شما دست به انجام معامله بزنید شانس موفقیت شما تنها به اندازه میزان احتمال شیر یا خط آمدن یک سکه است.
موقعیت دوم
فومو یا پانیک هست. فومو ترس از دست دادن سود در بازار و پانیک به معنای موقعیتی است که همه از حضور در بازار می ترسند ؛ مثل احتمال وقوع ریزش بازار در این جور مواقع که بازار در گیر موج فومو یا پانیک هست. معاملهگران حرفهای تا زمان آرامش بازار معامله نمیکنند و و در مقابله خود را از فومو و پانیک دور نگه میدارند تا دچار این ترس ها نشوند.
موقعیت سوم
زمانی است که شما از تحلیل خود اطمینان ندارید یا بازار در موقعیتی قرار گرفته است که قابل تحلیل نیست در حین شرایط شما حق انجام هیچ معامله ای ندارید تا زمانی که بازار به شرایط تحلیل پذیر برسد و همچنین شما از تحلیل خود مطمئن باشید.
موقعیت چهارم
چهارمین موقعیت عرضه و تقاضا هست که مهمترین عامل تعیین قیمت در بازار می باشد. زمانی که ما تعطیلی بزرگ در پیش داریم مثل کریسمس یا سال نو چینی سعی کنید معامله نکنید زیرا حجم بازار کاهش پیدا می کند و ما از اتفاقی که بعد از تعطیلی رخ خواهد داد با خبر نیستیم.
موقعیت پنجم
این موقعیت فقط به شما مربوط می شود. به حال روحی جسمانی و عصبی شما و زمانی که کمبود خواب دارید اگر روز خوبی نداشته اید و از آرامش اعصاب و روان برخوردار نیستید دست به انجام هیچ معامله ای نزنید. زیرا دقت کار شما افت کرده است و ضریب خطای شما بالا رفته است. مخصوصاً زمانی که کمبود خواب دارید. یک معامله گر حرفهای مانند یک شطرنج باز حرفهای است. یک شطرنج باز حرفه ای زمانی که شرایط محیطی و روانی اش مناسب نیست بازی نمی کند. شما که معامله گر هستید اگر شرایط مناسبی ندارید ترید نکنید. در اکثر مواقع بهترین کار هیچ کار نکردن است.
چگونه به یک معامله گر حرفهای شویم؟
قوانین و راهکار های زیادی از افراد مشهور بازار های مالی درباره اینکه چگونه یک حرفهای باشیم وجود دارد. ما به طور خلاصه بخشی از این راهکار ها را جمعآوری کردهایم:
مهمترین راهکار کسب دانش در زمینه معاملاتی است. هیچ وقت جلوی کنجکاوی خود را درباره جواب سوالاتی که از بازار های مالی دارید، نگیرید. بلکه با یافتن پاسخ سوالات خود و تفکر به مسائل دیگر بازار و طرح سوال برای خود، به رشد این کنجکاوی کمک کنید. زیرا هرچه دانش شما بیشتر باشد قطعا معامله گر حرفهای خواهید شد. البته بدانید که این گنجینه بزرگ درباره بازار های مالی پایان پذیر نیست. همواره حجم علم در زمینه معاملاتی در حال افزایش است. پس اگر میخواهید یک معامله گر حرفهای باشید باید هر روز بخشی زیادی از زمان خود را به کسب دانش اختصاص دهید. از جمله یادگیری تکنیک ها که زمان زیادی از شما خواهد گرفت.
استفاده از تجربه افراد موفق هم راهکار مهمی است که در سود کردن به شما کمک بزرگی میکند. برای مثال به تجارب چند نفر از افراد موفق بازار های مالی که از کتاب جادوگران بازار نوشته D.Schwager جمع آوری شده است توجه کنید.
لری هیت(Larry Hite)
او جمله معروفی دارد: صادقانه بگویم من بازارها را نمی بینم. من خطرات ، پاداش ها و پول را می بینم.
او به صبر در معامله اعتقاد زیادی دارد، او میگوید درست است که تریدر های حرفهای از سرعت بالایی در انجام معاملات متعدد برخوردار هستند. ولی تریدر های خرد باید از صبر برای معامله استفاده کنند.
مایکل مارکوس (Michael Marcus)
او به برقراری تعادل در زندگی بین کار و زندگی شخصی اعتقاد دارد.
در اصل به موقعیت پنجمی که در بالا ذکر شده بود اشاره دارد. از آنجا که میگوید: (اگر معاملهگری زندگی شماست، زندگی طاقت فرسا و زجرآوری خواهید داشت. اما اگر زندگی خود را در حالت تعادل نگه دارید، یکی از زندگیهای شاد و آرام را تجربه خواهید کرد. همه معاملهگران موفق بازار دیر یا زود به این نکته مهم رسیدهاند. آنها تعادل را در زندگی خود رعایت کردهاند و خارج از دنیای معاملهگری هم برای خود تفریح پیدا کردهاند. اگر در زندگی خود به چیزهای دیگر توجه نکنید، نمیتوانید در این حرفه دوام بیاورید. در نهایت یا بیش از حد معامله خواهید کرد یا واکنش افراطی به شکستهای موقتی در این حرفه نشان خواهید داد.)
مونرو تروت (Monroe Trout)
او در مصاحبه ای که داشته است میگوید: (بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذارانی که تازه وارد بازار میشوند، هیچ مزیتی نسبت به سایرین ندارند. آنها تنها به این خاطر وارد بازار شدهاند که کارگزار آنها گفته که روند بازار صعودی است. این مزیت نیست. با این حال بایستی حقیقت را قبول کرد که اکثر سرمایهگذاران خرد هیچ گاه آن قدر در بازار نخواهند ماند که بتوانند عملکرد سیستم معاملاتی خود را ارزیابی کنند. اکثر سرمایهگذاران خرد و تازه وارد یا بیش از حد معامله میکنند و یا اینکه با سرمایه ناچیزی وارد بازار شدهاند.)
حرفه ای شدن در بازار های مالی به این نکات کلیدی که ذکر شد وابسته اند، نکات زیاد دیگری در زیر مجوعه این نکات برای حرفهای شدن وجود دارد که لذت مطالعه درباره آنها، فرصتی است که نباید آن را از دست بدهید.
سخن پایانی
شما هرچه که بخواهید، میتوانید به دست بیاورید. به شرط اینکه بخواهید و تلاش کنید. هیچ چیز نشدنی نیست! از باخت ها و اشتباهات خود خشمگین نشوید چراکه بزرگان معاملات هم اشتباهات زیادی داشتهاند اما موفق شدند چون تسلیم بار منفی اشتباهات خود نشدند و به این راه محکم تر دل بستند، آنها گاهی اوقات بهترین کار را کردند یعنی آن زمان که هیچ کاری نکردند!
این را بدانید که همه چیز از یک خرید و فروش ساده شروع شد…
معاملهگران و مدرسان تیم آکادمی آینده با طراحی دورههای صفر تا صد آموزش ارزهای دیجیتال در مشهد ( به صورت حضوری ) و سایر شهرها ( به صورت غیر حضوری )، سعی در تبدیل علاقهمندان به فعالیت در این بازار، به یک معامله گر حرفهای را دارند. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره سر فصل های دوره آموزشی و مشاوره رایگان به وبسایت آکادمی آینده مراجعه کنید.
هدف قیمت (Price Target) چیست
هدف قیمتی یا تارگت چیست؟
زمانی که معامله گران آینده یک سهم را پیش بینی می کنند و برای آن یک تارگت مشخص می کنند، به آن عدد هدف قیمتی گفته می شود.
تارگت یا هدف قیمت چیست؟
هدف قیمت یا همان Price Target قیمتی می باشد که معامله گر یا یک مشاور سرمایه گذار پیشبینی می کند تا در آینده قیمت به آن رقم می رسد. یعنی آینده ی قیمت را پیش بینی می کند.
یعنی یک معامله گر بعد از تحلیل و بررسی بازار به این نتیجه می رسد که قیمت یک سهم در آینده به یک عدد خاص می رسد. به این قیمت بدست آمده توسط تحلیلگر تارگت یا هدف قیمت گفته می شود.
این عدد با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی توسط معامله گر بدست می آید. این عدد با تحلیل های دقیق به دست می آید و مورد پذیرش مشاور سرمایه گذار شما می باشد.
با به دست آوردن این هدف قیمت معامله گر برنامه ریزی می کند که بعداز رسید قیمت فعلی سهم به آن عدد، از معامله خارج شود.
حال ممکن است این هدف قیمت یا تارگت در بازه هایی توسط تحلیلگر شما تغییر یابد. این تغییر قیمت هم نسبت به بررسی های تحلیلی قابل تغییر می باشد.
تحلیلگران با تعیین هدف قیمت تاثیر بسزایی بر روی قیمت در آینده می گذارند. زیرا به پیشنهاد آنها افراد زیادی در بازار در همان قیمت خرید می کنند و قیمت را افزایشی می کنند.
به هر صورت نمی توانیم به جدیت اثبات کنیم که هدف قیمت کاملا صحیح می باشد و هر هدف قیمتی که تعیین می شود صحیح می باشد. ممکن اتفاقاتی در بازار رخ دهد که قیمت به آن هدف نرسد!
معامله گران تکنیکال از اندیکاتورها (indicators)، پرایس اکشن (price action)، آمارها (statistics)، روندها (trends)، و مومنتوم قیمت (price momentum) بهره می گیرند تا آینده بازار را پیش بینی کنند.
یک قیمت در مسیر خود ممکن از با شرایط گوناگونی مواجه شود، تغییرات مختلفی صورت گیرد. بنابراین هر لحظه امکان تغییر هدف قیمت در بازار ممکن است.
هدف قیمتی
هدف قیمتی که معامله گران تعیین می کنند، از آینده ی بازار به خریداران خبر می دهند.
اما تارگت قیمتی ممکن است بالاتر (گاوی) و یا پایین تر (خرسی) از قیمت کنونی در بازار باشند.
یادتان باشد که هدف قیمتی بین تحلیلگران متفاوت می باشد و هرشخص تارگت خود را بنا به تحلیل خود به دست می آورد.
تعیین هدف قیمت بزرگتر در طول یک بازه زمانی طولانیتر منطقیتر به نظر میرسد درحالیکه هدف قیمت کوتاهمدت احتمالا به شکل محافظهکارانهتری تعیین میشود.
نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که اگر در بازه سرمایه گذاری خود سهم شما بیش از حد نزولی بوده است از آن سهم بهتر است خارج شوید. در ذهن داشته باشید که تارگت قیمت به این معنا نیست که شما زیان ببینید.
پلن شخصی معامله گری چیست؟
تاجر خودت باش. به عبارت دیگر کورکورانه از توصیه های تجاری دیگران پیروی نکنید! فقط به این دلیل که ممکن است فردی با روش خود به خوبی عمل کند، به این معنی نیست که روش او برای شما نیز کارساز خواهد بود. همه ما در موقعیت های مختلف زندگی قرار داریم و همه ما دیدگاه های بازار، فرآیندهای فکری، سطوح تحمل ریسک و تجربیات بازار متفاوتی داریم. برنامه معاملاتی شخصی خود را داشته باشید و همانطور که از بازار یاد می گیرید آن را به روز کنید. شاید این تعریف مختصری از پلن شخصی معامله گری باشد.
یک عبارت قدیمی در تجارت وجود دارد که اگر موفق به برنامه ریزی نشدید، درواقع شما برای شکست برنامه ریزی می کنید. ممکن است این مورد کوچک و ناچیز به نظر برسد، اما افرادی که در مورد موفقیت جدی هستند، از جمله معامله گران، باید این کلمات را طوری دنبال کنند که انگار روی سنگ نوشته شده و هیچگاه از بین نمی رود. اگر از هر تاجری که به طور مداوم درآمد کسب می کند، بپرسید، احتمالاً به شما خواهند گفت که شما دو انتخاب دارید: یا به طور روشمند از یک برنامه نوشته شده پیروی کنید و پلن شخصی معامله گری داشته باشید یا شکست بخورید.
اگر از قبل یک پلن شخصی معامله گری و برنامه تجاری و سرمایه گذاری مکتوب دارید، به شما تبریک می گوییم، شما در اقلیت هستید. توسعه یک رویکرد یا روشی که در بازارهای مالی کار می کند، به زمان، تلاش و تحقیق نیاز دارد. در حالی که هرگز و هیچوقت هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد، شما با ایجاد یک برنامه تجاری دقیق، یک مانع بزرگ را از بین برده اید.
اگر برنامه شما از تکنیک های ناقص استفاده می کند یا آمادگی لازم را ندارد، موفقیت شما بلافاصله به دست نمی آید اما حداقل در موقعیتی هستید که می توانید مسیر خود را ترسیم و اصلاح کنید. با مستندسازی فرآیند، می آموزید که چه چیزی به درستی کار می کند و چگونه از اشتباهات پرهزینه ای که معامله گران تازه کار گاهی با آنها مواجه می شوند، اجتناب کنید. چه در حال حاضر برنامه ای دارید یا نه، در ادامه چند ایده برای کمک به این روند وجود دارد.
تعریف پلن شخصی معامله گری
پلن شخصی معامله گری روشی سیستماتیک برای شناسایی و معامله دارایی است که تعدادی متغیر از جمله زمان، ریسک و اهداف سرمایه گذار را در نظر می گیرد. یک پلن شخصی معامله گری نحوه یافتن و اجرای معاملات توسط معامله گر را مشخص می کند، از جمله اینکه تحت چه شرایطی اوراق بهادار، بورس، بازار ارز دیجیتال یا سایر دارایی ها را بخرد و بفروشد، چقدر موقعیت را به دست می آورد، چگونه می تواند موقعیت ها را در حین حضور در آن مدیریت می کند، قوانینی برای زمان معامله و زمان عدم انجام آن، چه اوراق بهاداری را می توان معامله کرد و موارد دیگر.
اکثر کارشناسان معاملات توصیه می کنند که تا زمانی که یک پلن شخصی معامله گری انجام نشود، هیچ سرمایه ای در معرض خطر نیست. طرح و برنامه معاملاتی سندی است که در مورد آن تحقیق شده و مکتوب است که تصمیمات معامله گر را راهنمایی می کند.
درک پلن معامله گری
پلن های معامله گری را می توان به روش های مختلف ساخت. سرمایه گذاران معمولاً برنامه و پلن معاملاتی خود را براساس اهداف شخصی خود سفارشی می کنند. برنامه های معاملاتی بسیار طولانی و مفصل هستند، به خصوص برای معامله گران فعال، مانند معامله گران روزانه یا معامله گران نوسانی. این پلن های معامله گری همچنین می توانند بسیار ساده باشند، مانند سرمایه گذاری که فقط می خواهد هر ماه به صورت خودکار در صندوق های مشترک یا صندوق های قابل مبادله (ETF) تا زمان بازنشستگی سرمایه گذاری کند.
ساختن پلن شخصی معامله گری کامل
هیچ دو طرح معاملاتی مشابه نیستند زیرا هیچ دو معامله گری دقیقاً شبیه هم نیستند. هر رویکرد منعکس کننده عوامل مهمی مانند سبک معاملات و همچنین تحمل ریسک است. سایر اجزای ضروری یک برنامه معاملاتی چیست؟ در اینجا 10 مورد وجود دارد که هر طرحی باید شامل آنها باشد:
1. ارزیابی مهارت
آیا آماده تجارت هستید؟ آیا سیستم خود را روی کاغذ آزمایش کرده اید و آیا مطمئن هستید که در یک محیط معاملاتی زنده کار می کند؟ آیا می توانید سیگنال های خود را بدون تردید دنبال کنید؟ داد و ستد در بازارها جنگ دادن و گرفتن است. حرفه ای های واقعی آماده می شوند و از افرادی سود می برند که بدون برنامه و پلن معامله گری و معمولاً پس از اشتباهات پرهزینه پول می دهند.
2. آمادگی ذهنی
چه احساسی دارید؟ به اندازه کافی خوابیده اید؟ آیا به چالش پیش رو فکر می کنید؟ اگر از نظر عاطفی و روانی آماده نبرد در بازار نیستید، معامله نکنید، در غیر این صورت، خطر از دست دادن سرمایه خود را دارید.
بسیاری از معامله گران یک شعار بازار دارند که قبل از شروع روز برای آماده کردن خود، آن را تکرار می کنند. یک معامله را انتخاب و ایجاد کنید که شما را در منطقه تجاری قرار دهد. علاوه بر این، منطقه تجاری شما باید عاری از حواس پرتی باشد. به یاد داشته باشید، این هدف معاملهگر چیست؟ یک تجارت است و حواس پرتی ممکن است پرهزینه باشد.
3. سطح ریسک را تنظیم کنید
نکته مهم در ساخت پلن شخصی معامله گری این است که می خواهید چه مقدار از پرتفوی خود را باید در یک معامله ریسک کنید؟ این موضوع به سبک معاملاتی و تحمل ریسک شما بستگی دارد. میزان ریسک می تواند متفاوت باشد، اما احتمالاً باید بین حدود 1٪ تا 5٪ از پرتفوی شما در یک روز معاملاتی معین، متغیر باشد. یعنی اگر در هر نقطه از روز آن مقداری که مشخص کرده اید را از دست بدهید، از بازار خارج می شوید و بیرون می مانید. اگر اوضاع بر وفق مراد شما نیست، بهتر است کمی استراحت کنید و یک روز دیگر معامله کنید.
4. هدف گذاری کنید
قبل از اینکه وارد معامله شوید، اهداف سود واقعی و نسبت ریسک/پاداش (risk/reward ratios) را تعیین کنید. حداقل ریسک/پاداشی که می پذیرید چقدر است؟ بسیاری از معامله گران معامله ای را انجام نمی دهند مگر اینکه بدانند سود احتمالی حداقل سه برابر بیشتر از ریسک باشد. به عنوان مثال، اگر حد ضرر شما 1 دلار در هر سهم است، هدف شما باید 3 دلار سود برای هر سهم باشد. اهداف سود هفتگی، ماهانه و سالانه را به دلار یا به عنوان درصدی از پرتفوی خود تعیین کنید و مرتباً آنها را ارزیابی کنید.
5. تکالیف خود را انجام دهید
قبل از باز شدن بازار، بررسی می کنید که در سراسر جهان چه می گذرد؟ آیا بازارهای خارج از کشور افزایش یا کاهش دارند؟ قراردادهای آتی شاخص خوبی برای سنجش روحیه قبل از باز شدن بازار هستند زیرا قراردادهای آتی در شبانه روز معامله می شوند.
داده های اقتصادی یا درآمدی که قرار است منتشر شوند چه هستند و چه زمانی بیرون می آیند؟ لیستی را روی دیوار مقابل خود قرار دهید و تصمیم بگیرید که آیا می خواهید قبل از یک گزارش مهم معامله کنید یا خیر. برای اکثر معامله گران، بهتر است به جای ریسک های غیرضروری مرتبط با معاملات در طول واکنش های بی ثبات به گزارش ها، منتظر انتشار گزارش باشند. حرفه ای ها براساس احتمالات معامله می کنند. آنها قمار نمی کنند. معامله پیش از یک گزارش مهم اغلب یک قمار است زیرا غیرممکن است که بدانیم بازارها چگونه واکنش نشان خواهند داد.
6. آماده سازی تجارت
از هر سیستم و برنامه معاملاتی که استفاده می کنید، سطوح حمایت و مقاومت اصلی و جزئی را روی نمودارها برچسب گذاری کنید، هشدارهایی را برای سیگنال های ورود و خروج تنظیم کنید و مطمئن شوید که همه سیگنال ها را می توان به راحتی با یک سیگنال دیداری یا شنیداری واضح مشاهده یا شناسایی کرد.
7. قوانین خروج را تنظیم کنید
اکثر معامله گران این اشتباه را مرتکب می شوند که بیشتر تلاش خود را بر روی جستجوی سیگنال های خرید متمرکز می کنند اما توجه بسیار کمی به زمان و مکان خروج دارند. بسیاری از معامله گران در صورت کاهش قیمت نمی توانند بفروشند زیرا نمی خواهند ضرر کنند. شما در ساخت پلن شخصی معامله گری خود باید این نکته را در نظر داشته باشید و باید بتوانید از پس آن برآیید، باید یاد بگیرید که ضرر را بپذیرید، وگرنه به عنوان یک معامله گر موفق نخواهید شد. اگر استاپ شما ضربه خورد، به این معنی است که اشتباه کرده اید. معامله گران حرفه ای بیش از آنکه برنده شوند، معاملاتی را از دست می دهند، اما با مدیریت پول و محدود کردن ضرر، همچنان سود می برند.
قبل از اینکه وارد معامله شوید، باید خروجی های خود را بدانید. حداقل دو خروجی ممکن برای هر معامله وجود دارد. اول، اگر معامله برخلاف پیش بینی شما انجام شود، توقف ضرر شما چقدر است؟ این مورد باید نوشته شود. باید بدانید که توقف های ذهنی و آنچه در مغز شما می گذرد، به حساب نمی آیند. دوم، هر معامله باید یک هدف سود داشته باشد. هنگامی که به آنجا رسیدید، بخشی از پوزیشن خود را بفروشید و در صورت تمایل می توانید توقف ضرر خود را در بقیه موقعیت خود به نقطه سربه سر منتقل کنید.
8. قوانین ورود را تنظیم کنید
این مورد به این دلیل پس از قوانین خروج آمده است که: خروج ها بسیار مهم تر از ورودی ها هستند. سیستم شما باید به اندازه کافی پیچیده باشد تا موثر باشد اما باید به اندازه کافی ساده نیز باشد تا تصمیمات فوری را تسهیل کند. اگر 20 شرط دارید که باید رعایت شوند و بسیاری از آنها ذهنی هستند، انجام معاملات واقعی برای شما دشوار است. در واقع، رایانه ها معمولاً معامله گران بهتری نسبت به مردم می سازند. این موضوع ممکن است توضیح دهد که چرا بیشتر معاملاتی که اکنون در بورس های اصلی انجام می شوند توسط برنامه های رایانه ای ایجاد می شوند.
کامپیوترها برای انجام معامله نیازی به فکر و احساس خوب ندارند. در صورت رعایت شرایط وارد می شوند. زمانی که معامله مسیر اشتباهی را طی می کند یا به یک هدف سود می رسد، آنها خارج می شوند. آنها پس از انجام چند معامله خوب و بد در بازار عصبانی نمی شوند و یا احساس شکست ناپذیری نمی کنند. هر تصمیم براساس احتمالات است، نه احساسات.
9. سوابق عالی را نگه دارید
بسیاری از معامله گران باتجربه و موفق نیز در نگهداری سوابق عالی هستند. اگر آنها برنده یک معامله شوند، احتمالا در آینده می خواهند دقیقا بدانند چرا و چگونه به آن رسیده اند. مهمتر از آن، آنها می خواهند وقتی می بازند همین جزئیات را بدانند تا اشتباهات غیر ضروری را تکرار نکنند. جزئیاتی مانند اهداف، ورود و خروج هر معامله، زمان، سطوح حمایت و مقاومت، محدوده بازگشایی روزانه، باز و بسته شدن بازار برای روز را یادداشت کنید و نظرات خود را در مورد دلیل انجام معامله و همچنین درس های آموخته شده ثبت کنید.
همچنین باید سوابق معاملاتی خود را ذخیره کنید تا بتوانید به عقب برگردید و سود یا زیان یک سیستم خاص، افت ها (که مبالغ از دست رفته در هر معامله با استفاده از یک سیستم معاملاتی است)، میانگین زمان در هر معامله (که برای محاسبه کارایی تجارت ضروری است) و سایر عوامل مهم را تجزیه و تحلیل کنید. همچنین، این عوامل را با استراتژی خرید و هولد مقایسه کنید. به یاد داشته باشید، این یک تجارت است. شما می خواهید کسب و کار شما تا حد امکان موفق و سودآور باشد.
10. عملکرد را تجزیه و تحلیل کنید
پس از هر روز معاملاتی، جمع کردن سود یا زیان برای دانستن چرایی و چگونگی آن امری مهم است. نتیجه گیری خود را در یادداشت های معاملاتی خود بنویسید تا بتوانید بعداً به آنها مراجعه کنید. به یاد داشته باشید، همیشه معاملاتی با ضرر وجود خواهد داشت. آنچه شما می خواهید یک پلن شخصی معامله گری است که در بلندمدت برنده شود.
جمع بندی
هیچ راهی برای تضمین سودآوری تجارت وجود ندارد. شانس معامله گران براساس مهارت و سیستم برد و باخت آنها است. چیزی به نام برد بدون باخت وجود ندارد. معامله گران حرفه ای قبل از ورود به معامله می دانند که شانس به نفع آنهاست وگرنه در آنجا حضور نخواهند داشت. با اجازه دادن به سود خود و کاهش ضرر، یک معامله گر ممکن است در برخی نبردها شکست بخورد، اما در جنگ پیروز خواهد شد. اکثر معامله گران و سرمایه گذاران برعکس این کار را انجام می دهند، به همین دلیل است که به طور مداوم پول در نمی آورند.
هدف از سرمایه گذاری در بورس
وقتی که صحبت از سرمایه گذاری در بورس یا سایر بازارهای مالی می شود، اولین نکته ای که به ذهن افراد می رسد، این است که با انجام سرمایه گذاری، پول های در اختیار خود را افزایش می دهند و اغلب افراد فقط با همین هدف وارد دنیا سرمایه گذاری می شوند. در حالیکه این فرآیند چشم اندازهای متعددی دارد و هدف از سرمایه گذاری در بورس را بایستی در افزایش سطح رفاه در زندگی افراد جستجو کنیم و هرگونه فعالیت مالی که منجر به احساس آرامش و زندگی بهتر برای شخص سرمایه گذار نشود، کاملا مردود است و نمی توان به عنوان یک هدف به آن نگاه کرد.
بنابراین هدف از سرمایه گذاری در بورس می تواند موارد مختلفی مانند آرامش و رفاه در زندگی، کسب سودهای بلندمدت برای دوران بازنشستگی، به وجود آوردن یک منبع درآمد خوب برای مواقع ضروری و. باشد که در ادامه مقاله به آن ها اشاره می کنیم.
هدف از سرمایه گذاری در بورس چیست؟
هدف از سرمایه گذاری در بورس و سایر بازارهای مالی، با توجه به شخصیت سرمایه گذاری افراد می تواند متفاوت باشد. اما به طور کلی هدف های این فرآیند شامل موارد زیر می باشد:
- سرمایه گذاری نوعی عمل است که در آن دارایی خریداری می شود که به فرد کمک می کند تا در آینده سود کسب کند. در واقع هدف از سرمایه گذاری در بورس، کسب سود برای زندگی همراه با رفاه است.
- سرمایه گذاری کردن در اقتصادهای تورمی مانند ایران یک موضوع کاملا ضروری است و اغلب افرادی که در این بسترها و در دارایی های مختلف سرمایه گذاری می کنند، می توانند زندگی خود را متحول کنند.
- برخی از افراد ممکن است پول خود را در دارایی های مختلف مانند سهام، اوراق قرضه، اوراق مشارکت و. سرمایه گذاری کنند و هدف آن ها از انجام این کار، انباشت کردن سرمایه خود در حساب های بانکی باشد.
- سرمایه گذاری می تواند به عنوان راهی برای تولید ثروت در آینده تعریف شود و بسیاری از افراد، هدف از سرمایه گذاری در بورس را تامین مخارج برای دوران بازنشستگی می دانند.
- هدف از سرمایه گذاری در بورس را می توان در رسیدن به رویاها جستجو کرد و تجربه ها نشان داده است که افراد متخصص و حرفه ای بازار سرمایه که با صبر و تحلیل، سرمایه گذاری می کنند، در بلندمدت توانسته اند بسیاری از خواسته ها و آرزوهای خود را برآورده کنند.
- هدف از سرمایه گذاری در بورس فقط به کسب سود و منفعت ختم نمی شود و بسیاری از فعالان این بازار، معتقدند که این فرآیند، افزایش هوش مالی را در پی دارد و این موضوع می تواند در تقویت جنبه های مالی زندگی افراد نیز یاری رسان باشد.
- تجربه ها حاکی از این نکته است که سرمایه گذاری در بورس، می تواند افراد را به آزادی مالی برساند و سرمایه گذاران را از زندگی کارمندی دور کند؛ به عنوان مثال فرض کنید که یک سرمایه گذار، یک میلیارد تومان پول خود را برای خریدن سهام یک شرکت پتروشیمی که نسبت P/E آن 5 واحد است، صرف می کند؛ همانطور که می دانید وقتی که P/E یک شرکت 5 واحد است، به این معنا است که سالیانه حدود 20 درصد از مبلغ سرمایه گذاری را سود می سازد و با فرض تقسیم تمامی این سود در مجامع سالیانه، شخص سرمایه گذار، 20 درصد از مبلغ آورده شده را به طور مرتب سود دریافت می کند؛ بنابراین شخص سرمایه گذار 200 میلیون تومان در سال سود دریافت می کند که اگر آن را بر 12 ماه تقسیم کنیم، ماهیانه حدود 16 میلیون تومان بدست می آید که چنین مبلغی از حقوق بخش عمده ای از مشاغل بیشتر است. بنابراین هدف از سرمایه گذاری در بورس را رسیدن به آزادی مالی می توان در نظر گرفت.
سرمایه گذاری کوتاه مدت یا بلندمدت؟
وقتی که از سرمایه گذاری صحبت می کنیم، اولین سوالی که پیش می آید این است که این فرآیند چقدر طول می کشد؟ کوتاه مدتی است یا بلندمدتی؟
یک سرمایه گذار حرفه ای برای کسب بازدهی خوب از بازارهای مالی، در ابتدا بازه زمانی را مشخص می کند و سپس به جزییات دیگر می پردازد. در واقع سرمایه گذاری ها بسته به نیاز شما می توانند بلند مدت یا کوتاه مدت باشند. به عنوان مثال اگر قصد خرید خانه دارید، به دنبال برنامه های سرمایه گذاری بلندمدت و اگر قصد خرید تلفن همراه دارید، بایستی به دنبال برنامه هدف معاملهگر چیست؟ های سرمایه گذاری کوتاه مدت باشید.
افراد مختلف با توجه به چشم اندازی که برای آینده خود ترسیم کرده اند، اهداف متعددی از سرمایه گذاری دارند و به طور صفر یا صد نمی توان برای هدف از سرمایه گذاری در بورس نسخه ای کلی در نظر گرفت. اما به طور کلی تجربه ها نشان داده است که سرمایه گذاری بلندمدت در سهم های بنیادی و دارای پتانسیل می تواند کم ریسک باشد و در بازه های بلندمدت افراد را با سودآوری های چشمگیر همراه کرده است.
بنابراین نمی توان گفت که سرمایه گذاری کوتاه مدت بهتر است یا بلندمدت؛ اما نکته هائز اهمیت این است که پیش از وارد شدن به هر معامله ای، استراتژی خود را مشخص کنید، چراکه ممکن است منجر به سردرگمی شود و شما معاملات غیر حرفه ای انجام دهید.
مزایای سرمایه گذاری در بورس
مطمئنا همه افراد برای کسب سود و بالا بردن میزان سرمایه خود اقدام به سرمایه گذاری می کنند و سرمایه گذاری در این بستر، مزیت های خاص خود را دارد که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم.
حفظ سرمایه در برابر تورم
به دلیل تحریم های اقتصادی، کسری بودجه، رشد نقدینگی و. در سالیان گذشته، اقتصاد ایران با تورم های سنگین همراه بوده است و بسیاری از فعالان اقتصادی، تنها راه در امان مانده از چنین تورمی را تبدیل کردن ریال به دارایی (سهام، مسکن، طلا و. ) می دانند. بنابراین هدف از سرمایه گذاری در بورس را می توان حفظ سرمایه خود در برابر سیکل های تورمی دانست.
سود تقسیمی در مجامع
یکی از مزیت های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، دریافت سود نقدی سالیانه در مجامع شرکت هاست؛ به این معنا که علاوه بر بالا رفتن قیمت های سهام به دلیل عملکرد، تورم، نرخ دلار و. شرکت هایی که بنیاد خوبی دارند، هر ساله سودهای جذابی را شناسایی می کنند و در مجامع سالیانه شرکت ها بسته به نوع دیدگاه مدیران این بنگاه های اقتصادی، همه یا بخشی از این سود بدست آمده را در میان سهامداران تقسیم می کنند که می تواند منبع درآمد خوبی برای افراد باشد.
نقد شوندگی
معمولا بازار سهام نسبت به سایر سرمایه گذاری ها مانند املاک و. از نقدشوندگی بالاتری برخوردار است و از آنجایی که ممکن است سرمایه گذاران در مواقع حساس، به پول خود نیاز داشته باشند، این بازار می تواند برای آن ها جذاب باشد.
تنوع در سرمایه گذاری
یکی دیگر از مزیت های سرمایه گذاری در بورس، در اختیار داشتن گزینه های مختلف است؛ به این معنا که شما به عنوان یک فعال بازار سرمایه، مواردی همچون سهم های دلاری، سهم های ریالی، سهام شرکت های کوچک و بزرگ و در گروه های مختلف بازار سرمایه را پیش روی خود دارید و با توجه با تحلیل و استراتژی خود هرکدام از آن ها را می توانید به دلخواه انتخاب کنید.
شفافیت
در میان بازارهای مالی ایران، هیچ بازاری به اندازه بورس شفاف نیست و اگرچه ممکن است در برخی از موارد (اطلاع رسانی شرکت ها در کدال، دامنه نوسان، ظن دستکاری، توقف سهام شرکت ها و. )، بازار سرمایه مشکلاتی داشته باشد، اما با اختلاف بسیار زیاد نسبت به دیگر بازارها از شفافیت بیشتری برخوردار است.
جمع بندی
هدف از سرمایه گذاری در بورس را نمی توان شامل چند مورد خاص دانست و با توجه به شخصیت سرمایه گذاری افراد، این موضوع می تواند متفاوت باشد و هدف هایی از قبیل رسیدن به درآمد پایدار، آزادی مالی، امنیت اقتصادی در دوران بازنشستگی، حفظ سرمایه در مقابل تورم، افزایش سطح رفاه در زندگی و. را می توان در نظر گرفت. افراد دیگری نیز هستند که هدف از سرمایه گذاری در بورس را فقط در انباشت سرمایه در حساب های بانکی می بینند و هیچگونه هدفی از بالا بردن میزان سرمایه های خود ندارند.
تفاوت تحلیلگر و معاملهگر چیست؟ | تحلیلگر باشیم یا معاملهگر؟
اگر تصمیم دارید که مشغول به فعالیت در بازار سرمایه شوید و به موفقیت برسید، باید اطلاعات لازم درباره این بازار را به دست آورید و با اصطلاحات مربوط به آن آشنا شوید. از جمله اصطلاحاتی که شما در این بازار با آنها روبهرو میشوید، تحلیلگر و معاملهگر است. دقت داشته باشید یک تحلیلگر لزوما معاملهگر خوبی نیست یا یک معاملهگر، تحلیلگر خوبی نخواهد بود.
برای مثال میتوان به این موضوع اشاره کرد که یک فرد تازهوارد به بازار سرمایه، در ابتدای کار تحلیل تکنیکال را در کنار تحلیل بنیادی بهطور کامل آموزش میبیند و با کسب تجربه در زمینه تحلیل به مهارت کافی میرسد، اما همین فرد زمانی که پای میز معامله مینشیند، عملکردی خلاف تحلیلها و بررسیها خواهد داشت. پس همانطور که گفته شد، یک تحلیلگر حرفهای، لزوما معاملهگر خبرهای نیست.
به چه کسی تحلیلگر بازار سرمایه گفته میشود؟
تحلیلگر بازار سرمایه چیست و چه کارهایی انجام میدهد؟ توجه داشته باشید که مهمترین نقش در روند رشد و پیشرفت کسبوکارها بر عهده تحلیلگر بازار سهام است، چراکه این فرد میتواند با تحلیل و بررسی عملکردهایی که در گذشته بازار وجود داشته، آینده بازار را به سمت منافع خود پیش ببرد. البته تحلیلگری بازار سرمایه کار چندان سادهای نیست و فرد باید از دانش و مهارت کافی برخوردار باشد تا به بهترین تحلیلگر بازار سرمایه تبدیل شود.
به تعبیری دیگر میتوان گفت تحلیلگر بازار فردی است که نیازهای مشتری و بازار را مورد بررسی قرار میدهد و این نیازها را تعیین میکند تا بتواند از این طریق مشکلات بازار را برطرف کند و راهکارهایی را نیز در این جهت ارائه دهد. همچنین فرد تحلیلگر برای آن که بتواند شرایط کنونی شرکت سازمان خود را به درستی بررسی کند، آن را با شرایط دیگر رقبا مقایسه خواهد کرد و مواردی چون میزان سود، زیان، هزینه و غیره را ثبت میکند تا متوجه رشد مثبت یا منفی آنها شود و در ادامه راهکارهایی را برای بهبود آنها ارائه دهد.
پروسه کاری تحلیلگران بازار سرمایه به چه شکل است؟
تحلیلگران بازار سرمایه برای این که متوجه شوند محصولات و خدمات خود را چگونه به بازار ارائه دهند، باید بررسی و تحلیل کاملی در رابطه با خواستهها، نیازها، عادات خرید مشتریان، سلیقه افراد، جمعیت و غیره را به دست آورند تا با بررسی آنها تصمیمات درستی در این باره بگیرند. تحلیلگران بازار باید دادهها و اطلاعاتی که به دست آوردهاند را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند که این کار با استفاده از نرمافزارهای مخصوص انجام میشود و نتیجهها بر اساس نمودارها و جداول پیشبینی میشود و راهکارهایی در ادامه برای بهبود وضعیت ارائه خواهد شد.
وظایف و مسئولیتهای تحلیلگران بازار
- به دست آوردن اطلاعات درباره مشتریها و نیازهای آنها
- ارزیابی میزان رضایت مشتریان و کارکنان از محصولات و خدمات
- ارائه گزارشهای مکتوب تحلیل دادهها
- تجزیه و تحلیل دادهها برای پیشبینی بازار
- استفاده از روش، تکنیک و ابزارهای تجزیه و تحلیل
به چه کسی معاملهگر بازار سرمایه گفته میشود؟
معامله گر یا تریدر (Trader) در حقیقت به فردی گفته میشود که خرید و فروشهای مربوط به بازارهای مالی را انجام میدهد. بهطورمعمول تریدرها یا معاملهگران انفرادی و برای خودشان کار میکنند. بنابراین در چنین موقعیتی یک معاملهگر باید بررسیهای لازم درباره شرایط و روند تغییرات را انجام دهد تا متوجه شود چه زمانی برای ورود و چه زمانی برای خروج از بازارهای مالی مناسب است.
یک معاملهگر بازار سرمایه باید چه مهارتهایی داشته باشد؟
طبق تحقیقاتی که صورت گرفته است، معاملهگران موفق قدرت تحلیل بسیار خوبی دارند، چراکه باید در طول روز حجم بالایی از اطلاعات را مورد بررسی قرار دهند؛ بنابراین یک تریدر دائما با اعداد و ارقام، الگوهای معاملاتی، چارتهای مختلف، اندیکاتورهای متفاوت و غیره سروکار دارد، از همین رو باید مهارت تحلیل بسیار خوبی داشته باشد. همچنین یک معامله گر بازار بورس و سرمایه باید تشنه تحقیق و بررسی باشد تا بتواند اخبار مربوط به بازار را با دقت از سایتهای خبری و مجازی مطالعه کند.
از دیگر مهارتهایی که یک معامله گر باید داشته باشد، میتوان به تمرکز بالا اشاره کرد. در حقیقت تمرکز یکی از فاکتورهای کلیدی برای موفقیت یک معامله گر است، از همین رو بسیاری از معاملهگران تمرینهای مخصوصی را در جهت افزایش تمرکز خود انجام میدهند تا بتوانند حجم بالای اطلاعات را مورد بررسی قرار دهند و نتیجه درستی از آنها بگیرند. البته عدهای از معاملهگران تمرکز خود را تنها روی یک سهم قرار میدهند و اطلاعات خود را در رابطه با آن سهم افزایش میدهند تا بتوانند در ادامه از این اطلاعات خود به بهترین شکل استفاده کنند.
کنترل احساسات مهارت و ویژگی دیگری است که باید در وجود یک معامله گر تقویت شود، از همین رو بهتر است که فرد قبل از ورود به یک معامله استراتژی و برنامه مشخصی را در نظر بگیرد تا بتواند بر اساس آن فعالیت خود را پیش ببرد. دقت داشته باشید که بدون برنامه و بدون فکر عمل کردن، میتواند ضررهای قابلتوجهی را برای شما به ارمغان بیاورد؛ از همین رو بسیاری از کارشناسان و معامله گران حرفهای عکسهای مربوط به تحلیل و نتیجههای نهایی معاملات را نگه میدارند تا بتوانند در ادامه بررسیهای بیشتری را روی آنها انجام دهند و از اشتباهات و خطاهایی که در گذشته مرتکب شدهاند مطلع شوند و از انجام دوباره آنها خودداری کنند.
یک معاملهگر موفق چه ویژگیهایی دارد؟
یک تریدر یا معاملهگر موفق باید ویژگی، روحیات و اخلاق منحصربهفردی داشته باشد تا بتواند عملکرد خوبی از خود در این حرفه نشان دهد. در ادامه لیستی از این ویژگیها را ذکر میکنیم تا از آنها مطلع شوید.
- واقعبین: یک معاملهگر حرفهای باید بداند که هیچ کنترلی بر روند بازار ندارد و ممکن است که در این مسیر ضرر و زیانی را نیز تجربه کند.
- صبر: صبر یکی دیگر از ویژگیهای تریدر موفق است. در حقیقت معاملهگری موفق میشود که بداند بازار سرمایه جایی برای عجله نیست و باید زمانی مشخص را به این کار اختصاص دهد تا در پایان نتیجه مورد نظر را مشاهده کند.
- قابل اعتماد و مسئولیتپذیر: معاملهگری که اشتباهات و نقصهای کار خود را گردن میگیرد و مسئولیتپذیر است، میتواند در گذر زمان به موفقیت برسد.
- تفکر خلاقانه: یکی از ویژگیهای اصلی معاملهگر موفق تفکر خلاقانه است، در حقیقت فرد باید شرایط و جرات پیادهسازی ایدههای خلاقانه خود را داشته باشد؛ چراکه این دست از تفکرات میتوانند سود قابلتوجهی را به وجود آورند.
- روحیه سازگاری قوی: در بازارهای مالی اتفاقات غیرمنتظره بسیاری رخ خواهد داد، بنابراین معاملهگر باید بتواند روحیه خود را به گونهای آماده سازد که هر اتفاق غیر قابل پیشبینی را بپذیرد و بتوانند نسبت به حل آنها اقدامات لازم را انجام دهد.
- خودآگاه: اگر معاملهگر نقاط قوت و ضعف خودش را بشناسد، میتوانند راهکارهایی را برای تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف پیدا کند. بنابراین در زمینه سرمایهگذاری و بازارهای مالی نیز میتواند عملکرد مخصوص به خود را داشته باشد و رفتار بهتری از خود نشان دهد.
- متمرکز و متعهد به کار: معاملهگری یک حرفه و زمینه بسیار پیچیده است، بهطوری که اگر فرد ذهن آشفتهای داشته باشد، ممکن است بخش بزرگی از سرمایه خود را در این مسیر از دست بدهد. پس باید فضایی آرام و ساکت برای فعالیت تریدر انتخاب شود تا فرد روی فعالیت خود تمرکز بالایی داشته باشد.
- خویشتندار: حفظ آرامش در هر شرایطی از دیگر ویژگیهای مهم ضروری معاملهگر موفق است، زیرا در غیر این صورت هر احساسی میتواند موجب سود یا ضرر فرد در بازار شود.
- علاقهمند به یادگیری موضوعات جدید: مطالعه روزانه و کسب اطلاعات جدید یکی از موضوعاتی است که باید در برنامه معاملهگر قرار گیرد تا بتواند در زمان انجام معامله عملکرد درستی داشته باشد.
مقایسه هدف تحلیلگر و معاملهگر
از اصلیترین دلایلی که گفته میشود معاملهگر و تحلیلگر با یکدیگر تفاوت دارند، این است که این دو گروه هدفی متفاوت نسبت به یکدیگر دارند و هر کدام مسیر جداگانهای را دنبال میکنند. در حقیقت میتوان اینگونه گفت که یک معاملهگر دنیای مربوط به سرمایه را تنها در جهت کسب سود بیشتر دنبال میکند و مفاهیم بازار را نیز بر اساس سود و ضرر خود میچیند، در حالی که هدف تحلیلگر متفاوت است و به دنبال یافتن روند بازار، استراتژیهای سرمایهگذاران و پیاده کردن سناریوهای مختلف است و در راستای این موارد به ضرر و زیان فکر نمیکند. به بیان سادهتر معاملهگر به چیزی جز سود و ضرر فکر نمیکند، در حالی که تحلیلگر به سود و ضرر کاری ندارد.
تفاوت تحلیلگر و معاملهگر چیست؟
به غیر از هدف که از تفاوتهای اساسی میان تحلیلگر و معاملهگر است، میتوان موارد دیگری را نیز بهعنوان تفاوت در نظر گرفت، برای مثال میتوان به نوع نگاه و گستره بررسی بازارهای سرمایه اشاره کرد. یک معاملهگر به بازار طوری نگاه میکند که بتواند استراتژی معاملاتی خود را پیش ببرد، در حقیقت بررسی آن محدود به فعالیت خودش است، در حالی که تحلیلگر تمام جنبهها و جهتهای مختلف بازار را مورد بررسی قرار میدهد تا از تمام شرایط مطلع شود.
دیگر تفاوت بین معاملهگر بازار های مالی و تحلیلگر در نوع برداشتهایی است که از بازار سرمایه دارند. بهطورکلی یک تحلیلگر با توجه به بررسیهایی که انجام میدهد، تحلیل دقیقی دارد و احتمال خطا برای او بسیار کم است، در حالی که معاملهگر همیشه درصدی را به خطاهای معاملاتی اختصاص میدهد.
آکادمیک بودن دیگر تفاوت بین معاملهگر و تحلیلگر بازار سرمایه است. به زبان سادهتر میتوان گفت تحلیلگر توسط یک فضای آکادمیک مانند دانشگاه زاده میشود؛ در حالی که برای معامله گر شرایط اینچنین نیست و اکثرا خود بازار چنین فردی را میسازد.
ریسکی که یک معامله گر تجربه میکند با ریسک یک تحلیل گر بسیار تفاوت دارد. در واقع به سبب این که یک معامله گر با مفهوم سود و ضرر در ارتباط است، قطعا ریسک بیشتری را نیز تجربه خواهد کرد؛ اما از طرف دیگر تحلیلگر است که بهصورت نظری با بازار ارتباط دارد و سود و زیانی را تجربه نخواهد کرد. در نتیجه ریسکی که در طول فعالیتش حس میکند نیز کمتر خواهد بود.
تحلیلگر باشیم یا معاملهگر؟
اگر تصمیم به فعالیت در بازار سرمایه دارید، باید بدانید که تحلیلگری و معاملهگری هردو برای موفقیت لازم هستند. از همین رو بسیاری از افراد که تازه فعالیت خود در این بازار را شروع کردهاند، ابتدا به دنبال کسب اطلاعات در رابطه با تحلیلگری هستند و سپس تصمیم دارند که به انجام معامله بپردازند. البته توجه داشته باشید که استعداد هر فرد در این دو حوزه با یکدیگر متفاوت خواهد بود و شما باید با توجه به شناختی که از خود دارید تصمیم بگیرید که در زمینه تحلیل گری فعالیت داشته باشید یا معاملهگری!
جمعبندی
همانطور که مطالعه کردید در این مقاله از دلفین وست با دو مفهوم مهم در بازار سرمایه یعنی تحلیلگر و معاملهگر آشنا شدیم هر آنچه باید در رابطه با این دو بدانید را در اختیارتان قرار دادیم. اکنون شما میتوانید با توجه به شناختی که از خود دارید متوجه شوید که برای فعالیت در کدام یک از حوزهها مناسب هستید تا با انتخاب یکی از آنها به موفقیت برسید.
دیدگاه شما