چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و استراتژی الگوهای کندلی ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند استراتژی الگوهای کندلی و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان استراتژی الگوهای کندلی سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده استراتژی الگوهای کندلی براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا استراتژی الگوهای کندلی به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن استراتژی الگوهای کندلی سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
استراتژی و روشهای خروج از معاملات چه هستند و چگونه در آن خبره شویم؟
درمعاملات روزانه موفق بودن وافزایش تعداد معاملات سودآور و مشاهده رشد منحنی سرمایه بسیار برای معامله گر لذت بخش است. البته برعکس این موضوع نیز برای معاملات ناموفق و کاهش سرمایه نیز صادق است. به هر حال، معاملات ترکیبی است از تجربه، صبر، استراتژی الگوهای کندلی نوسان بازار ومهمتر از همه مدیریت ریسک یا روشهای خروج از معاملات است که در آخر نتیجه معاملات و افزایش سرمایه بلندمدت معامله گر را تعیین خواهد کرد.اگر چه معاملات روزانه میتواند سودآور باشد، اما با توجه به نکات بسیار ریزی که وجود دارند این نوع معاملات را از معاملات نوسان گیری یا بازههای زمانی بلندمدت جدا میکند. یکی ازمهمترین و بارزترین نکات این تمایز فکر کردن و تصمیمگیری سریع است.
تصمیمگیری در خصوص زمان خروج از بازار، موضوعی است که اغلب معاملهگران جدید در معاملات روزانه با آن روبرو هستند. این مقاله، دستورالعمل کلی برای این دست از معامله گر برای دستیابی به اهداف خود و به طور کل، زمانبندی خروج از بازار را ارائه خواهد داد.
روشهای خروج از معاملات
معمولا برای معامله گران تازهکار وابسته ، تصمیم به خروج از بازار بسیار مورد احساسی است.
در نظر بگیرید که درابتدای سومین معامله سودآور متوالی یا حتی دومین معامله همراه با ضرر خود قرار دارید. تمام نگرانی و اظطراب شما درمورد این است که در آستانه ضرر قرار دارید یا احساس ناآرامی بعد از روند مطلوب خود را دارید، در این شرایط نیاز به تصمیمگیری سریع در بازه زمانی کوتاه را نیز به بقیه موارد اضافه کنید، در این صورت متوجه می شوید که چرا بررسی خروج به موقع از بازار میتواند برای معاملهگران بسیار مهم و ضروری باشد.
در معاملات با بازههای زمانی بلندمدت معاملهگران زمان بیشتری برای فکر کردن دارند، اما باز هم باید مهارت لازم را برای تصمیم خروج نهایی از بازار داشته باشند، زیرا تاخیر در تصمیمگیری و عدم اقدام به موقع میتواند هزینه زیادی برای آنها در برداشته باشد. استراتژی خروج قطعی یکی از روشهایی است که تمام حدس و گمانها را از بین میبرد و شاید حتی این امکان را میدهد تا استراتژی خود را به صورت یک رویه خودکار تبدیل کنید. البته این موضوع میتواند یک اشتباه مهلک باشد.
چرا خروج قطعی، پاسخ مناسبی نیست؟
در بلند مدت سودآوری با قطعیت کامل در معاملات به ندرت امکان پذیر خواهد بود. با توجه به اینکه بازار همیشه در نوسان است و گاهی بیثبات میتوان گفت در نظر گرفتن تمام احتمالات تقریبا غیرممکن است، چه برسد به یک برنامه خروج که مناسب تمام معاملات باشد.این نکته را به خاطر داشته باشید که ما درصدد ارائه رویکردی هستیم که تمام استراتژیهای از قبل تعریف شده برای تمام معاملات را شامل شود؛ زیرا معاملهگران به دنبال این هستند تا فکر کردن را به عنوان یک اقدام برای هماهنگ شدن با ماهیت سریع معاملات در بازههای زمانی کوتاهمدت حذف کنند. به عبارت سادهتر، تمایلی به صرف وقت برای فکر کردن برای معاملات خود نیستند. این موضوع برای معاملهگران بسیار منطقیتر است که گاهی اوقات هدف از پیش تعیین شدهای برای معاملات مبتنی بر شرایط بازار و پیامدهای آن داشته باشند.
درمثال زیر معاملاتی که شامل الگوهای کندل استیک هستند را بررسی خواهیم کرد
فرض کنید معاملهکنندهای در صدد فروش در روند نزولی در بازه زمانی ۱۵ دقیقهای باشد، بررسی سطوح حمایتی و مقاومتی صورتی رنگ در شکل بالا به عنوان هدف قطعی قابل قبول نیست. با انجام معاملات بیشتر، سریعا متوجه خواهید شد که هر معاملهای مناسب داشتن هدف سودآور نخواهد بود.نمودار فوق، سختی انتخاب یک هدف قطعی از پیش تعیین شده را برای هر معامله نشان میدهد.
در این مثال، یک الگوی صعودی داریم که فاصله کمی با وارد شدن به سطح قیمت مشکلساز دارد و میتواند به عنوان هدف قطعی برای معامله کوتاهمدت عمل کند.همانگونه که در بالا مشاهده میکنید، نوسان مورد نظر ارزش بسیار بیشتری نسبت به هدف تعیین شده خواهد داشت.رویکرد بهتر میتواند شامل استراتژی خروج انعطافپذیری باشد که میتواند شما را به هدف ۱ برساند و به معامله امکان دهد که تا هدف ۲ ادامه یابد و بقیه سود را کسب کند.
انعطافپذیرتر بودن برای انجام معاملات، مخصوصا در بازههای زمانی کوتاهتر، میتواند دشوارتر از داشتن هدف قطعی بدون فکر و بررسی باشد. اما موفقیت واقعی انجام معاملات، به شدت به مهارتهای معاملاتی غریزی و بداهه وابسته است که به شما امکان میدهد تا مطابق با شرایط بازار پیش بروید و معاملات خود را بر اساس ساز و کارهای بازار مدیریت کنید. در واقع نمیتوان هدف قطعی و نه رویکرد انعطافپذیر را برای تمام معاملات توصیه کرد. یکی از بهترین روشها برای از بین بردن نگرانی و اضطراب موجود در معاملات و خروج از آنها، استفاده از هر رویکرد بر اساس مزایای آن به جای پیروی از یک قانون مشخص است. این موضوع بدان معنا است که با شرایطی مواجه خواهید شد که باید سریعا تصمیم بگیرید که از معامله خارج شوید. این موضوع ما را به نکته بعدی میرساند.
مطالعه بیشتر:
یادگیری خوانش بهتر بازار
قابلیت خواندن نوسانات قیمت از روی نمودار و پیروی از تاثیراتی است که هر کندل استیک میگذارد مهارتی که بهتر است یاد بگیرید و در آن خبره شوید،. در بیشتر مواقع، حتی معاملهگرانی که نوسانات قیمت را بر اساس استراتژیهای مختلف دنبال میکنند، تحلیلهای خود را محدود کرده و به نقاط و زمانهایی دقت میکنند که میدانند در آن نقطه میتوانند وارد معاملات شوند. این موضوع باعث میشود که در تمام اوقات از ریتم بازار پیروی کنید. بازههای زمانی کوتاهتر، فرصتهای بسیار بیشتری را امکانپذیر میسازد. اگر زیاد معامله میکنید، احتمالا به یک یا چند ابزار معاملاتی محدود تمرکز میکنید که به شما امکان میدهند تا نوسانات قیمت را در کل دوره معاملاتی دنبال کنید. دانستن این موضوع که قیمت در چه شرایطی است و دلیل آن چیست، نه تنها میتواند در معاملات با سودآوری بالقوه، بلکه در مدیریت معاملات نیز مهم باشد؛ زیرا هر چه تصمیمات بیشتر بر اساس دانش و منطق باشد، نگرانی و اضطراب مخصوصا در هنگام تصمیمگیری در خصوص خروج از معاملات را کاهش می یابد گاهی اوقات بهترین رویکرد برای مدیریت یک معامله، مشاهده تاثیر آن معامله است .فارغ از این که سطوح حمایتی و مقاومتی یا خطوط روند را در نظر میگیرد. در این مقاله بیان کردیم که چگونه یک رویکرد انعطافپذیر میتواند به شما امکان دهد تا خروج بهتر خود را زمانبندی کنید. شناخت بازار میتواند به شما در خصوص خروج منطقی از معاملات کمک کند تکیه به نوسان قیمت برای خروج از معاملات میتواند شامل صبر کردن برای وقوع یک کندل استیک خاص باشد، تا سمت و سوی بازار را نشان دهد یا حتی تاثیر بسته شدن یک کندل استیک باشد.
مطالب عنوان شده در بالا برای بیان بهتر این نکته در نظر میگیریم:
در مانع اول، شاهد بسته شدن قیمت در روند نزولی و سپس بازگشت به سطحی هستیم که کندل استیک بسته شده، هنوز در محدوده سطح مقاومتی یا حمایتی قرار دارد. در سطح مقاومتی دوم، شاهد افزایش قیمت بدون توقف هستیم. ایجاد سفارشهایی مانند حد ضرر لزوما به معنای محدود کردن صبر شما به مقدار مشخص نیست؛ زیرا شرایط بازار ممکن است اجرای چنین سفارشهایی را غیرممکن سازد. صبر کردن و مشاهده نحوه بسته شدن کندل استیکهای نزولی در این سطوح، میتواند دلایل منطقی برای معاملهگران به منظور باقی ماندن در این معامله را ایجاد کند. شناخت نوسان قیمت و نقش کندل استیکها و الگوهای نمودار، میتواند کمک شایانی به مدیریت معاملات کند. این موضوع، یک راهکار بینقص نیست؛ زیرا بازار همواره سرشار از غافلگیری است، مخصوصا در بازههای زمانی کوتاهتر با ماهیت پرنوسانتر. اما در اکثر موارد مدیریت معاملات، این شناخت و دانش میتواند منجر به تصمیمگیریهای منطقی از جانب شما شود. هنگامی که خروج از معاملات منطقی است، شرایط بعد از آن کمتر باعث نگرانی و اضطراب میشود. از اینها گذشته، شما نهایت تلاش خود در خصوص خوانش بازار را انجام دادهاید. هر چند، بهترین مزیت داشتن شناخت کافی از نوسان قیمت در خصوص خروج از معاملات، قابلیت اعتماد به غریزه خود در زمان مناسب است. از آنجایی که اکثر کسانی که معاملات زیادی انجام میدهند باید به تصمیمگیری غریزی خود اتکا و اعتماد کنند، شناخت نوسان قیمت، به آنها امکان میدهد تا توازن بینقص و کاملی بین اتکا به غریزه خود و تاثیر عوامل بیرونی به دست آورند.
ارتباط ماهرشدن در معاملات کوتاهمدت و استفاده همزمان از مدیریت ریسک نکته بسیار مهمی است. این مقاله به بررسی رویکردهای مشخصی پرداخت که باید به صورت غریزی در شما شکل بگیرد، تا به شما امکان دهد تا تصمیمگیریهای سریعی داشته باشید. متاسفانه هیچ جایگزینی برای تجربه و به کارگیری دانش خود در این بازار پویا و فعال وجود ندارد. معاملهگران اغلب زمان بسیار زیادی را برای تمرین در نسخههای آزمایشی معاملات یا انجام معاملات با مقادیر کم صرف میکنند. اگرچه این محیطها و شرایط کمک میکنند تا در استراتژی معاملاتی بازنگری کرد، اما هرگز نمیتوانند محیط واقعی تصمیمگیریهای معاملاتی با سرمایههای واقعی را شبیهسازی کنند. هنگام بررسی نکات معاملاتی مانند خروج مناسب که شامل احساسات انسانی هستند، توصیه میشود که در شرایط واقعی و در حساب معاملاتی واقعی خود تمرین کنید.
استراتژی معاملاتی پرایس اکشن ترید با پیـن بـار
نیاز ندارید. این استراتژی یکی از استراتژی های پرایس اکشن میباشد؛ پرایس اکشن هستهی اول معاملات است.
پرایس اکشن چیست؟
رویکرد تحلیل تکنیکی که به شما کمک میکند نکاتی از تاریخچه قیمتها یاد بگیرید و نوسانات (سویینگ) حداقل،حداکثر، خطوط روند، و مناطق حمایت و پشتیبانی را شناسایی نمایید.
پرایس اکشن میتواند روی قیمتی باشد که منطقه حمایت یا مقاومت را آزمایش میکند. پرایس اکشن میتواند زمانی که قیمت را تغییر میدهد نوسان کم یا زیاد را ایجاد کند.
پرایس اکشن به اندیکاتورهای آهسته یا میانگین متحرکها که باعث حواس پرتی شما از قیمت میشود، نیازی ندارد.
بنابراین نمودار تمیزی برای بررسی خواهیم داشت. در واقع، برخی از معاملهگران بدون اینکه به یک اندیکاتور نگاه کنند،به کمک پرایس اکشن معاملات خود را انجام میدهند.
مقدمه ای بر استراتژی پین بار و نحوه استفاده موثر از آن در بازارهای مالی:
پین بار یک الگوی تک کندل برگشتی بوده و شکل گیری آن حاکی از مردود شدن سطح قیمتی خاصی توسط مارکت می باشد. اگر به این الگوی تک کندلی کاملآ مسلط شوید،
در هر چارتی که ظاهر شود، میتوانید از آن سود بگیرید. حال نگاهی به نحوه شکل گیری پین بار انداخته و به بررسی نحوه استفاده از آن در شرایط متغییر بازار می اندازیم.
پین بار چیست؟
پین بار کندلی است که دارای سایه بالا (و یا سایه پایین) بلند و بدنه کوتاه است. پین بارها را میتوانید در تمام نمودارهای میله ائی یا کندلی مشاهده کنید. ما از نمودارهای کندلی
استفاده میکنیم زیرا این نمودارها نمایش بصری واضح تری برای تکنیکهای پرایس اکشن داشته و در نزد معامله گران حرفه ائی بیشترین محبوبیت را دارند.
مشخصات پین بار:
1- یک پین بار باید دارای سایه بلند بالائی (و یا پائینی) باشد. این سایه نشان دهنده آنست که قیمت به سطح مشخصی میرسد اما در آن سطح دوام نیاورده و بر می گردد.
به عبارت دیگر سطح مورد نظر را پس میزند.
2- فاصله بین قیمت باز شدن کندل تا قیمت بسته شدن، بدنه نام دارد. این بدنه در صورتیکه قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن کندل باشد(کندل صعودی باشد) به رنگ سفید
و یا یکی از رنگهای روشن، و درصورتیکه قیمت بسته شدن کندل پایین تر از قیمت باز شدن آن باشد(کندل نزولی باشد) به رنگ سیاه و یا یکی از رنگهای تیره نمایش داده میشود.
3- قیمت باز شدن و بسته شدن کندل پین بار باید به یکدیگر نزدیک باشد. (در صورتی که این دو قیمت برابر باشند، به آن کندل دوجی گفته میشود .
4- قیمت باز شدن و بسته شدن پین بار باید به یکی از دو انتها نزدیک تر باشد. و هرچه نزدیکتر باشد (در طرف مقابل سایه بلند،هیچ سایه ائی نداشته باشیم) بهتر است.
5- طول سایه هر چه بلند تر باشد بهتر است. بعنوان یک قاعده عمومی طول سایه باید بیشتر از دو سوم کل کندل باشد.
پین بار صعودی :
در انتهای یک روند نزولی تشکیل شده و خبر از پایان روند نزولی و شکل گیری روند صعودی می دهد. سایه این کندل به سمت پایین است زیرا نشاندهنده پس زده شدن سطح حمایتی
یا پایین ترین قیمتی است که بازار آنرا تاچ کرده است.
پین بار نزولی:
پین بار نزولی در انتهای یک روند صعودی تشکیل شده و خبر از پایان روند صعودی و شکل گیری روند نزولی می دهد. سایه این کندل به سمت بالا است زیرا نشاندهنده پس زده شدن
سطح مقاومتی، یا بالا ترین قیمتی است که بازار آنرا تاچ کرده است .
شکل زیر مثالی از یک ترند صعودی است که در آن به دفعات الگوی تک کندل بازگشتی پین بار در آن ظاهر شده است. که ترید با هریک ا زآنها موجب سود آوری میشده است.
توجه کنید که ترند صعودی با ظهور دو پین بار در سمت چپ چارت شروع شده است و همانطور که ترند جلوتر می رود ما میتوانیم با استفاده از پین بار صعودی که در شکل نشان داده
شده است، موقعیت های سود آور خرید را شکار کنیم.
فاکتورهای تقویت کننده پین بار:
سعی کنید پین بار را در ترکیب با فاکتورهای دیگر در نظر بگیرید. هر چقدر تعداد فاکتورهای تقویت کننده ائی که همراه پین بار هستند بیشتر باشد، برگشت بیشتر قیمت، محتمل تر
برخی از این فاکتورها عبارتند از:
1- پین بار به استراتژی الگوهای کندلی همراه خط روند : معمولآ در تایم روزانه، زمانی که بازار داری روند باشد، پین بار خیلی خوب عمل میکند. با این وجود بسیاری از پین بارها حتی در بازار های رنج،
به درستی خبر از تغییر مسیر حرکت قیمت، و ایجاد یک نقطه برگشتی ماژور داده و میتوانند برای شما سودآور باشند.
2- پین باری که نوک سایه آن یک سطح مهم حمایت/مقاومت را پس زده باشد.
3- پین بار که نوک سایه ان، اصلاح 50 % فیبوناچی را پس زده باشد.
4- پین باری که نوک سایه آن از خطوط حمایت/مقاومت دینامیک برگشته باشد.
>>>> در ادامه هرکدام ازین فاکتورها را مفصلا توضیح خواهم داد
1- پین باری که نوک سایه آن یک سطح مهم حمایت/مقاومت را پس زده باشد.
در نمودار زیر یک پین بار نزولی نشان داده شده است. این پین بار، سطح مقاومتی مهمی را بریک کرده ولی قیمت بسته شدن آن زیر این سطح مقاومتی قرار دارد. لذا احتمال نزول
قیمت زیاد بود و میتوان وارد ترید شد.
2- پین باری که نوک سایه آن از خطوط حمایت/مقاومت دینامیک برگشته باشد.
سطوح حمایت/ مقاومت به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
1. سطوح حمایت/ مقاومت استاتیک : در این سطوح مقدارحمایت/مقاومت بصورت خط افقی می باشد و مقدار آن نسبت به زمان ثابت است. مانند سطح مقاومتی شکل بالا.
2. سطوح حمایت/مقاومت دینامیک : در این دسته، مقدار حمایت و مقاومت ثابت نیست و نسبت به زمان تغییر میکند
که خود به استراتژی الگوهای کندلی دو دسته تقسیم میشود:
- ت غییر مقدار حمایت/مقاومت بر حسب زمان به نسبت ثابت : که شامل خطوط روند میشوند.
- تغییر مقدار حمایت/مقاومت بر حسب زمان به نسبت متغییر: شامل انوع Moving Average منحنی های رگرسیون درجه 2 به بالا.
در مثال زیر پین بار نزولی به همراه برگشت از یک سطح مقاومتی استاتیک و یک سطح مقاومتی دینامیک (Moving Average) قرار گرفته است. لذا سیگنال فروش صادرشده از طرف آن
چگونه براساس پین بار ترید کنیم ؟
پین بار یک الگوی تک کندل بازگشتی است و ما برای ورود به پوزیشن، به روشهای زیر میتوانیم عمل کنیم:
1- ورود لحظه ائی :
تا بسته شدن کامل کندل صبر میکنیم و بعد با قرار دادن دستور buy در پین بار صعودی وارد خرید و با قرار دادن دستور sell در پین بار نزولی، وارد معامله فروش می شویم.
2- ورود با دستورات شرطی BuyLimit و Selllimit :
دستورSelllimit در بالای قیمت فعلی مارکت قرارداده می شود تا چنانچه مارکت به اندازه مشخصی بالا رفت و به این دستور رسید، آنوقت تبدیل به دستور sell خواهد شد. و متقابلآ
دستورBuyLimit در پایین قیمت فعلی مارکت قرارداده می شود تا چنانچه مارکت به اندازه مشخصی پایین آمد و به این دستور رسید، آنوقت تبدیل به دستور buy خواهد شد.
در این روش به محض بسته شدن کندل پین بار نزولی در تایم روزانه، دستور Selllimit را در 50 % طول پین بار قرار میدهیم تا چنانچه قیمت در کندل بعد از پین بار، به اندازه 50 % طول
پین بار بالا رفت، آنوقت دستور فعال شده و تبدیل به دستور sell گردد و متقابلآ به محض بسته شدن کندل پین بار صعودی در تایم روزانه، دستور BuyLimit را در 50 % طول سایه قرار
میدهیم تا چنانچه قیمت در کندل بعد از پین بار، به اندازه 50 % طول پین بار پایین آمد، آنوقت دستور فعال شده و تبدیل به دستور buy گردد.
خلاصه:
پین بار یکی از با ارزش ترین ابزارهای ترید پرایس اکشن است. بهترین استراتژی های پین بار همانگونه که گفته شد در زمانی که در ترکیب با سایر فاکتور های تائید کننده
مانند: ترندهای غالب، سطوح حمایت/مقاومت و …استفاده شود، از کارائی بسیار بالائی برخوردار خواهد بود. مراقب باشید که پین بار باید تمام خصوصیات گفته شده را داشته باشد
تا بتوان آنرا بعنوان پین بار تلقی کرد.
امیدوارم این مقاله واستون مفید بوده باشه، اگر سوالی در ارتباط با این استراتژی داری زیر همین مقاله بنویس تا بهت پاسخ بدم….
پرایس اکشن چیست؛ آموزش معامله با Price Action
پرایس اکشن (Price Action) به یکی از شیوههای معاملهگری گفته میشود که تریدر تنها بر مبنای دادههای قیمتی و الگوی کندلها خرید و فروش میکند. توجه به اخبار فاندامنتال یا استفاده از اندیکاتورهایی که دادههای ورودی آنها قیمت و حجم معاملات است، در پرایس اکشن مورد استفاده قرار نمیگیرد.
معاملهگران پرایساکشن در این روش بر روی نمودار قیمتی سادهای تحلیل خود را انجام میدهند و این تکنیک به آنها اجازه میدهد تا حرکات زنده و واقعی قیمت را دنبال کنند. شناسایی سطوح و نواحی عرضه (Demand) و تقاضا (Supply)، وضعیت کندلها در نقاط بحرانی و چینش متوالی کندلها از جمله مباحث مهمی هستند که تریدرهای پرایس اکشن باید با آنها آشنا باشند.
نمونهی از یک چارت ساده بدون اندیکاتور که در پرایس اکشن استفاده میشود – محدودههای حمایت و مقاومت مشخص شدهاند
نمونهای از یک چارت نسبتا شلوغ که از اطلاعات زیادی اشباع شده است و تمرکز معاملهگر را بر هم میزند
براساس سایت اینوستوپدیا، نکات کلیدی پرایس اکشن شامل موارد زیر میشود:
- پرایس اکشن به نوسانات قیمت که در یک بازه زمانی بر روی نمودار رسم شده، اشاره دارد.
- برای مشخص کردن روندهای قیمتی در پرایس اکشن برای معاملهگران، میتوان دیدگاههای مختلفی را اعمال کرد.
- الگوهای نموداری از پرایس اکشن به دست میآیند. همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک که از آنها برای پیشبینی در آینده استفاده میشود، با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
همانطور که گفته شد، دادههای خام قیمتی مبنای دادههای پرایس اکشن است که میتوان آن را در قالبهای مختلف نموداری مانند شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفت. نمودار کندل استیک به دلیل نمایش گرافیکی مناسب نوسانات و حرکات قیمتی، به همراه نمایش دادههایی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین به محبوبیت بالایی بین معاملهگران دست یافته است. الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید نمونههایی از پرایس اکشنهای تفسیرشدهای هستند که معاملهگر حین مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را اتخاد کند. الگوهای کندل استیک بسیاری وجود دارند که هر یک از آنها انتظارات خاصی را در تریدر به وجود میآورند.
الگوی مثلث صعودی
برای نمونه از یک مثلث صعودی که با خطوط روند بر روی نمودار یافت شده، میتوان برای پیشبینی یک شکست مقاومتی استفاده کرد. پرایس اکشن در این الگو به ما میگوید که خریداران چندین بار برای شکستن مقاومت تلاش کردهاند و هر بار قدرتمندتر از قبل ظاهر شدهاند.
چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
پرایس اکشن همانند اندیکاتورهایی مثل MACD و RSI یک ابزار به شمار نمیآید و منبعی از دادههایی است که ابزارهای مختلف براساس آن ساخته شدهاند. معاملهگران نوسانی (Swing Trader) و تریدر روند (Trend Trader) بیشتر ترجیح میدهند با پرایس اکشن کار کنند تا تحلیل فاندامنتال و اندیکاتورها را برای تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمتی رها کنند. حتی این تریدرها هم باید به عوامل دیگری از جمله حجم معاملات و تایمفریمهایی که از آن برای یافتن سطوح حمایت و مقاومتی استفاده کردهاند، توجه داشته باشند؛ چرا که میتواند بر روی درست بودن تحلیلهایشان تاثیر بگذارد.
معاملهگران برای اینکه تحلیل پرایس اکشن موفقی داشته باشند، باید حداقل با چند مفهوم اولیه مانند حمایت، مقاومت و خطوط روند آشنایی داشته باشند. همچنین انواع دیگر تحلیلهای پیشرفتهتری که بر مبنای پرایساکشن انجام میشود را نیز میتوانید در آموزش «چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم» بخوانید:
- چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم؛ آموزش تحلیل بالا به پایین
همچنین با مطالعه مجموعه در حال تکمیل آموزش تحلیل تکنیکال میتوانید اصول و پایههای مقدماتی آن را فرا بگیرید:
خطوط حمایت و مقاومت
معاملهگران در پرایس اکشن باید به دنبال سطوح و محدودههایی باشند که قیمت در مواجهه با آنها واکنش نشان داده است. به این محدودهها حمایت و مقاومت گفته میشود. خطوط حمایت و مقاومت پس از اینکه میشکنند، قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند. یعنی برای نمونه خط حمایتی که شکسته میشود، در ادامه سدی در برابر افزایش قیمت خواهد بود و به یک مقاومت تبدیل میشود. این خطوط را باید در تایمفریم مخصوص خود استفاده کرد، چرا که قیمت بسته شدن یا باز شدن در یک تایمفریم خاص میتواند شکسته شدن یا نشدن این خطوط را در آن تایم فریم تعیین کند. برای مثال استفاده از خطوط حمایتی که برای دوره زمانی هفتگی رسم شده، احتمالا در نمودار یک ساعته کارایی چندانی نخواهد داشت.
خطوط روند
شناسایی روند و یافتن خطوط روند از اولین کارهایی است که معاملهگر باید انجام دهد. اصطلاح «روند دوست شماست» که در بازارهای مالی از آن استفاده میشود، یکی از نکات مهمی است که معاملهگران باید به یاد بسپارند تا در هنگام ترید کردن با روند بازار نجنگند. خطوط روند که با اتصال کفها و سقفها به همدیگر ساخته میشوند، نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص میکنند تا در اولین شمعی که از خط روند عبور میکند، معاملهگر تصمیم به خریدن یا فروختن بگیرد.
الگوهای کندل استیک
آرایش به خصوص کندلها در کنار یکدیگر، معاملهگر را برای حرکت بعدی قیمت آماده میکند. در ادامه تعدادی از این الگوها و ویژگیهای آنها معرفی شده است.
مشخصات یک شمع (کندل)
ماروبزو (Marubozu) در این الگو سایهای از سمت بالا یا پایین بر روی بدنه شمع دیده نمیشود. فشار شدید خریداران (ماروبزو سبز) و فروشندگان (ماروبزو قرمز) از مشخصههای بارز این شمع است. این شمع اولین مرحله از شروع روند صعودی و نزولی در بازار است.
دوجی (Doji) زمانی شکل میگیرند که قیمت آغازین و نهایی یک شمع با هم برابر باشند. اندازه سایهها در دوجی متغیر است. این الگو نبرد میان خریداران و فروشندگان را نشان میدهد که هیچ یک از دو گروه بر دیگری برتری نیافتهاند. این الگو میتواند هم به صورت ادامهدهنده روند و هم بازگشت روند باشد.
هارامی (Harami) یکی از الگوهای بازگشتی که از دو شمع تشکیل شده است. کندل اول که شمع مادر نام دارد، بازار را به نقطه اوج یا نزول میرساند. کندل بعدی یک شمع دوجی است یا اینکه بدنه کوچکی دارد و درون بازه خرید و فروش شمع مادر تشکیل میشود.
پوششی (Engulfing) در این الگو دو شمع پشت سر هم قرار گرفتهاند که رنگهای متضادی دارند. این الگو به صورت بازگشتی است و بدنه شمع دوم، کندل اول را به صورت کامل در بر میگیرد. اینکه شمع پوششی چه تعداد از شمعهای قبلی را در بر میگیرد، قدرت الگو را نشان میدهد.
شروع به کار برای ترید با پرایس اکشن
معاملهگران پس از اینکه با مفاهیم اولیه آشنا شدند، باید نمودار خود را برای تحلیل کردن آماده کنند. خالی کردن نمودار از هر شکل، خط و اندیکاتور اضافهای برای هر چه سادهتر کردن آن، از لازمههای استفاده از پرایس اکشن در معاملات است.
نمودار بالا که قیمت بیت کوین را در ماه جولای ۲۰۱۹ نشان میدهد، برای تحلیل آماده است. در این تحلیل از نمودار شمعی استفاده شده و رنگ مشکی، بیانگر کندل نزولی و رنگ سفید بیانگر شمع صعودی است.
در ابتدا با رسم محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) بر روی نمودار، مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکنیم. با همین کار ساده میتوان در صورت شکسته شدن این محدودهها اقدام به خرید یا فروش کرد. با استفاده از الگوهای شمعی که تعداد آنها بسیار بیشتر استراتژی الگوهای کندلی از آن چیزی است که در این مطلب معرفی شد، میتوان وضعیت روانی بازار را در آن لحظه تحلیل کرد.
برای نمونه الگوی چکش که یک الگوی بازگشتی صعودی است، موفق عمل کرده و موجب رشد قیمت شده است. الگوی دوجی که پس از یک شمع سفید بزرگ ظاهر شده، عدم اطمینان را در بازار نشان میدهد و لزوم مشخص شدن شمع بعدی را بیش از پیش میسازد. الگوی کندل بازگشتی صعودی که کمترین قیمت آن (Low Price) نسبت به شمع قبلی پایینتر بوده و به صورت صعودی نیز بسته شده، از ورود به معامله پس از عبور قیمت از بالاترین قیمت آن (خط چین قرمز) حکایت دارد. الگوهای کندل استیک در این نمودار تنها به موارد گفته شده محدود نمیشود. برای همین آشنایی با این الگوها و نتایجی که از پس ظهور آنها در نمودار به وقوع پیوسته، برای کسانی که از پرایس اکشن استفاده میکنند ضروری است.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن شخص به شخص میتواند متفاوت باشد. بارها اتفاق افتاده که دو معاملهگر با نگاه به حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملا مختلف برسند. یکی از آنها شاید ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری انتظار بازگشت روند را در آینده نزدیک داشته باشد. البته دوره زمانی که معاملهگر استفاده میکند، تاثیر فراوانی بر روی تحلیل او خواهد گذاشت؛ بطوریکه قیمت یک ارز دیجیتال میتواند در طول چند هفته به صورت نزولی باشد، اما در تصویر بزرگتر هر ماه رشد کرده باشد.
نکته مهم این است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و تحلیلگر باید برای گرفتن تایید از الگو به آن فرصت کافی (نه زیاد و نه کم) بدهد. این نوع تحلیل نسبت به سایر شیوههای معاملهگر مزیتهایی هم دارد که از جمله آنها میتوان به سریع بودن و کاربردی بودن آن در هر بازاری اشاره کرد. در عین حال که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده است، یادگیری و استفاده از آن در نمودارها نیازمند تمرین فراوان است. پرایس اکشن به تریدر اجازه خواهد داد تا نظم موجود بین خریداران و فروشندگان را از بینظمی بین دادههای قیمتی بیرون بکشد و بر اساس آن حرکت بعدی را پیشبینی کند.
شما میتوانید با شرکت در دوره اطلس ارزدیجیتال، تحلیل تکنیکال را به صورت ویدیویی و با پشتیبانی اساتید باتجربه یاد بگیرید.
الگوهای کندلی لنس بگز
الگوهای کندلی ، نوع تفکر تریدرها را در بازه ی زمانی معینی نمایش می دهند. در واقع رفتارهای مشابه تریدرها در وضعیت یکسان، آن ها را به وجود می آورند.
بررسی آن ها در تحلیل از اهمیت زیادی برخوردار است. ضمن این که استفاده از آن ها هم بسیار راحت است.
از همین روی مقاله ی حاضر توضیحات لازم در این رابطه را بیان می کند و در این میان الگوهای کندلی لنس بگز را نیز ذکر می نماید.
فهرست محتوای مقاله
دوجی
پین بار
اینساید بار
اینگولفینگ
Bullish (صعودی)
Bearish (نزولی)
خنثی (نه صعودی و نه نزولی)
الگوهای کندلی چه هستند؟
این الگوها به بررسی هر کندل با کندل قبل از خود می پردازند که به شکل های مختلفی هستند.
از جمله ی آن ها می توان به دوجی، پین بار، اینساید بار و اینگالفینگ اشاره کرد که در ادامه توضیحاتی در مورد آن ها بیان می شود.
دوجی
دوجی به شکل های مختلفی وجود دارد. یکی از این شکل ها ستاره ی صبح گاهی و عصر گاهی دوجی است.
شکل این الگوها به صورت فوق است یعنی به جای کندل وسط آن ها یک دوجی ظاهر می شود.
یک دوجی در روند صعودی بالای بدنه ی اصلی و در روند نزولی پایین بدنه ی اصلی بسته می گردد. ستاره ی صبح گاهی و عصر گاهی دوجی جزء الگوهای معکوس ساز هستند.
یعنی اگر در روند صعودی بازار دیده شوند نشانه ی این هستند که در آینده، بازار نزولی می شود و اگر در روند نزولی شناسایی شوند بیانگر این هستند که ادامه ی روند، صعودی خواهد شد.
دقت داشته باشید، شمعی که پس از دوجی تشکیل می شود، حتما باید تغییر روند بازار را تأیید نماید.
پین بار
آن یک الگوی ادامه دهنده یا برگشتی است که دارای یک شمع است.
سایه ی شمع در پین بار، بلند است. در واقع خود پین بار در قیاس با سایه اش، بدنه ی کوچک تری دارد. این سایه، محدوده ی قیمتی را نشان می دهد.
پین بار امکان دارد ادامه دهنده باشد. آن زمانی است که سایه ی پایینی شمع، بلند باشد. پس در روند صعودی قیمت ها کم تر و در روند نزولی قیمت های بیش تری را نشان می دهد.
ولی پین بار برگشتی هم وجود دارد. آن هنگامی برگشتی است که به سطوح حمایت مقاومتی رسیده باشد.
پین بار دو قلو هم وجود دارد. آن زمانی شکل می گیرد که دو پین بار در سطوح حمایتی یا مقاومتی شکل بگیرند.
دقت تحلیل در پین بار دو قلو بیش تر از پین بار تک کندلی است؛ چون در پین بار دو قلو یک سطح مقاومتی یا حمایتی دو بار پشت سر هم ریجکت می شود.
اینساید بار
اینساید بار به طور معمول جزء الگوهای بازگشتی است و دارای دو شمع است.
در واقع یک کندل اینساید بار در داخل شمع قبلش شکل می گیرد. دقت داشته باشید سایه ی اینساید بار در تحلیل محاسبه شود.
در این جا شمع دوم، سقفی پایین تر از سقف شمع قبل از خود می زند و کف آن در موقعیتی بالاتر از کف شمع قبل از خود است.
اینساید بار امکان دارد در بین شمع پیشین مادر با مقداری بالاتر یا پایین تر از آن تشکیل شود.
البته گاهی مواقع سایه ی بالایی یا پایینی در کندل اینساید بار با شمع پیشینش یکسان است.
دقت داشته باشد که اینساید بار بیش تر مواقع در سطح های حمایتی- مقاومتی می تواند همچون سیگنال بازگشتی عمل کند.
اینگولفینگ
اینگولفینگ (پوششی) یک الگوی برگشتی است که هم به شکل نزولی و هم صعودی وجود دارد. اینگولفینگ صعودی مشتمل بر دو کندل است.
در اینگولفینگ صعودی، شمع دوم (بدون احتساب طول سایه)، بدنه ی شمع اول را کاملا در بر می گیرد.
آن به صورت یک شمع توخالی (سبز) است که نشان می دهد قیمت رو به بالا حرکت می کند. آن به طور معمول سایه های بلندی به طرف بالا دارد.
اما با این یک کندل نمی توانید بگویید الگوی اینگولفینگ صعودی شکل گرفته است.
برای شکل گرفتن این الگو حتما باید شمع در روز دوم در مقایسه با پایین ترین قیمت از اولین روز، در قیمت کم تری باز گردد.
دقت داشته باشید به طور معمول چهار شمع توپر یا تعداد بیش تری از آن ها قبل از اینگولفینگ صعودی تشکیل می شوند. این کندل های توپر (قرمز)، روند بازگشتی را تأیید می کنند.
هم چنین توجه داشته باشید در اکثر معامله ها، حد ضرر در قسمت پایینی این شمع است. پس مواقعی که میزان سود به حد ضرر کم است، اصلا وارد خرید و فروش نشوید.
اما الگوی اینگولفینگ نزولی بالعکس صعودی آن است. یعنی بعد از بالا رفتن قیمت ایجاد می شود و نشان می دهد ادامه ی روند نزولی خواهد بود.
در اینگولفینگ نزولی، شمع دوم در قسمت بالایی از بالاترین قیمت باز می شود و در قسمت پایین از پایین ترین قیمت بسته می گردد.
الگوهای کندلی لنس بگز
لنس بگز یکی از تریدرهای مشهور استرالیایی است که توانسته در بازار های سرمایه به موفقیت برسد.
در ابتدا او هلیکوپترهای جنگی را هدایت می کرده است.
البته الآن هم لنس بگز کاملا از شغل اولش کناره گیری نکرده و هم چنان در کنار فعالیت در بازارهای مالی، کار خلبانی اش را انجام می دهد. او تجربیاتش را برای تریدرهای دیگر نوشته است.
از جمله ی این تجربیات مطالبی در مورد الگوهای کندلی است. او می گوید این که چه الگوی کندلی را بیابید، اهمیتی ندارد بلکه مهم است تمایلات کندل ها را بررسی کنید.
لنس بگز بر این عقیده است که شمع ها سه گونه تمایلات دارند: Bullish، Bearish و خنثی.
Bullish (صعودی)
زمانی که شمع فعلی در محدوده ی یک سوم قسمت بالایی شمع پیشین از خود باشد، تمایلش به شکل Bullish است.
Bearish (نزولی)
هنگامی که شمع فعلی در محدوده ی یک سوم قسمت پایینی بسته شود، تمایلش به شکل Bearish است.
خنثی (نه صعودی و نه نزولی)
وقتی که کندل فعلی در محدوده ی یک سوم قسمت میانی یا وسط بسته شود، تمایلش خنثی است؛ یعنی نه صعودی و نه نزولی است.
در حقیقت قیمت در حالت خنثی به شکل یک خط تقریبا صاف (بدون تغییر یا با تغییرات خیلی ناچیز) جلو می رود.
جمع بندی الگوهای کندلی
دانستید که الگوهای کندلی به بررسی هر شمع با شمع قبل از خود می پردازند.
از جمله ی آن ها در این مقاله به الگوی دوجی، پین بار، اینساید بار و اینگولفینگ اشاره شد.
یکی از شکل های دوجی، الگوی ستاره ی صبح گاهی و عصر گاهی آن است. آن از سه شمع تشکیل شده که به جای شمع میانی اش یک دوجی ظاهر می شود.
ستاره ی صبح گاهی و عصر گاهی دوجی، جزء الگوهای برگشتی هستند.
پین بار هم به دو شکل ادامه دهنده و بازگشتی ظاهر می شود. اینساید بار هم معمولا بازگشتی است. اما ترکیب پین بار و اینساید بار یک الگوی بسیار عالی است.
پین بار و اینساید بار
این الگوی ترکیبی زمانی تشکیل می شود که پس از پین بار بدون وقفه یک اینساید بار ساخته شود.
البته شما باید صبور باشید تا کف یا سقف الگوی اینساید بار شکسته شود. بعد از آن می توانید معامله تان را شروع کنید.
اینگولفینگ نیز یک الگوی برگشتی است که هم به شکل نزولی و هم صعودی وجود دارد.
اما از نظر لنس بگز، بررسی الگوهای کندلی اهمیت چندانی ندارد. در واقع آن چیزی که مهم است توجه به تمایلات کندلی است که می توانند صعودی، نزولی و یا خنثی باشند.
شما با استفاده از بررسی تمایلات کندلی خیلی راحت می توانید آن را برای تحلیل بازارهای مختلف مالی همچون بورس، فارکس و … به کار گیرید.
ضمنا شما برای اطلاع از مقالات جدید ما می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه کنید.
آکادمی طهرانی، شرکتی است که می تواند با آموزش ها و مشاوره های مالی اش به موفقیت شما در بازارهای سرمایه کمک زیادی کند.
دیدگاه شما