آموزش روانشناسی بازار
رواشناسی بازار یکی از مهم ترین موضوعات در معاملات فارکس است که بیشتر تریدرها و سرمایه گذاران نسبت به آن بی توجه هستند. یک موضوع مهم در معاملات فارکس این است که احساسی برخورد نکنیم و اگر یک معامله خوب داشتیم که سود بدست آوردیم همچنان بر همین روال پیش برویم و یا اگر در یک معامله در یک زمان مشخص دچار ضرر شد سریعا از معامله خارج شویم. باید معاملات خود را بر اساس آگاهی پیش برد نه بر اساس احساسات. این یکی مواردی است که به روانشناسی بازار مربوط می شود و باید مورد توجه قرار بگیرد. معامله گرانی که دانش روانشناسی بازار را دارند بر اساس رفتار های طرف مقابل خود می توانند رفتار درست تری داشته باشند و معامله را به نفع خود پیش ببرند. معامله گری در بازار فارکس موفق است که بتوانید احساسات خود را در معاملات دخالت ندهد و رفتار طرف مقابل خود را پیش بینی کند.
با مشاهده این آموزش ها می توانید تمرین کنید که با توجه به رفتار طرف مقابل خود اطلاعات زیادی کسب کنید و بر احساسات خود تسلط بیشتری داشته باشید. با استفاده از این استراتژی معامله گر تنبل تکنیک ها موفقیت بیشتری کسب خواهید نمود.
جلسات آموزش روانشناسی بازار
جلسه 1 : روانشناسی معاملات
جلسه ۲ : روانشناسی معاملات تفکر و یا احساسات
جلسه 3 :چرا با گذراندن دوره های آموزشی مختلف هنوز در معاملات موفق نیستم؟
داشتن تخصص در تجزیه و تحلیل بازار یا داشتن دانش گسترده در مورد فارکس تنها عاملی نیست که موفقیت یک معامله گر فارکس را تعیین می کند. ممکن است هزاران استراتژی موفق را بشناسید و در استفاده از همه شاخص ها خوب باشید ، اما اگر چیزی را که بسیار مهم است یاد نگیرید ، برای سرمایه گذاری در فارکس مشکل خواهید داشت. اغلب این استراتژی ها نادیده گرفته می شود، اما این چیزی است که هر معامله گر فارکس باید در آن مهارت داشته باشد. این مهارت مدیریت احساسات خود است و بخشی از روانشناسی معاملات فارکس است. در صورت داشتن دانش در مورد روانشناسی بازار فارکس نه تنها می توانید تسلط بیشتری بر احساسات خود داشته باشید بلکه می توانید با شناخت بیشتر از طرف دوم معامله و نقاط ضعف آن ها سود بیشتری کسب کنید.
در مقاله نحوه مدیریت احساسات مطالب بیشتری در مورد روانشناسی معاملات موجود است که برای افزایش آگاهی خود می توانید آن ها را مطالعه کنید.
روانشناسی بازار یکی از مهمترین عناصر تجارت در بازارهای مالی است. اغلب، معاملهگرانی که استراتژیهای معاملاتی با کیفیت بالا را توسعه دادهاند، به دلایل روانشناختی مرتکب اشتباه میشوند. این اشتباهات را می توان در میان تعداد زیادی از مبتدیان و معامله گران با تجربه تر ردیابی کرد . این بدان معنی است که آنها توسط چیزی بسیار عمیق تر از تجربه شخصی و درک ذهنی از بازارها ایجاد می شوند.
مدیریت روانشناسی در بازار فارکس
برای درک بهتر تغییرات بازارهای مالی و بازار های فارکس، ابتدا باید روانشناسی انسان را بررسی کنیم. احساساتی مانند اضطراب، وحشت یا ترس در زندگی روزمره ما مانند جوهر ریخته شده روی کاغذ سفید در شرایط سخت بازار است. احساسات هر انسانی، ترس، طمع، امید و… در معاملات در بازار با سرعت بالا از اهمیت زیادی برخوردار است.
افرادی که با اعتماد به نفس، حریص، تنبل و تحت سلطه یا حتی ضعیف هستند، احتمالاً در بازار شکست می خورند. شناخت خوب خود و شناخت امکانات، توانایی کنترل احساسات درونی، سرمایه گذار را از خطر ورشکستگی نجات می دهد. معامله گران باید توانایی این را داشته باشند که بر احساسات خود کنترل داشته باشند و بر اساس منطق و علم کافی معامله کنند.
ساخت ربات معامله گر رمزارز با میانگین متحرک ساده در پایتون — بخش دوم
در بخش اول مطالب گذشته مجله فرادرس به ساخت ربات معامله گر رمزارز با استفاده از استراتژی میانگین متحرک ساده در پایتون پرداختیم و آن را روی مجموعه داده آموزش (Train Dataset) ارزیابی کردیم. در این مطلب، قصد داریم با ایجاد تغییراتی در کدهای نوشتهشده، قابلیت ارزیابی ربات معاملهگر روی مجموعه داده آزمایش (Test Dataset) را نیز اضافه کنیم.
بهبود ربات معامله گر رمزارز
حال وارد محیط برنامهنویسی پایتون میشویم و کد نوشته شده مربوط به کلاس smaLR را وارد میکنیم:
حال نیاز داریم متد سازنده را اصلاح کنیم. برای جدا کردن مجموعه داده به دو بخش آموزش و آزمایش که نسبت اندازه مجموعه داده آموزش به کل عدد تعیینکننده در جداسازی مجموعه داده خواهد بود. این عدد در ورودی متد سازنده دریافت خواهد شد:
حال، کد قبلی را حفظ کرده و در انتها این نسبت را در شی ذخیره میکنیم:
متد بعدی با اسم GetData نیاز به تغییرات ندارد، زیرا قبل از فرایند تقسیم داده و پردازش است.
برای یادگیری برنامهنویسی با زبان پایتون، پیشنهاد میکنیم به مجموعه آموزشهای مقدماتی تا پیشرفته پایتون فرادرس مراجعه کنید که لینک آن در ادامه آورده شده است.
- برای مشاهده مجموعه آموزشهای برنامه نویسی پایتون (Python) — مقدماتی تا پیشرفته+ اینجا کلیک کنید.
متد بعدی با اسم ProcessData نیاز است تا تغییر کند و دو دیتافریم برای مجموعه داده آموزش و آزمایش ایجاد شود. در انتهای کد قبلی، دیتافریم کامل ایجاد میشود و تنها نیاز است سایز هر مجموعه را محاسبه کنیم:
حال میتوانیم nDtr سطر اول دیتافریم را برای آموزش و بقیه را برای آزمایش جدا میکنیم:
به این ترتیب، دو مجموعه داده از یکدیگر جدا و در شی ذخیره میشوند.
حال میتوانیم تابع مربوط به Trade را نیز اصلاح کنیم. با توجه به اینکه دو مجموعه داده وجود دارد، باید در ورودی تابع، مجموعه داده مورد استفاده را نیز تعریف کنیم. به این ترتیب، خواهیم داشت:
حال، باید اندازه دیتافریم را محاسبه کنیم:
حال آرایه (Array) و دیکشنریهای (Dictionary) مربوط به تاریخچه را ایجاد میکنیم:
حال همانند روندی که در برنامه گذشته وجود داشت، سرمایه اولیه و سهام اولیه را تعریف و حلقه اصلی مربوط به انجام معامله را ایجاد میکنیم:
حال دادههای مربوط به روز را استخراج و سیگنال را محاسبه میکنیم:
حال در مورد روز موردنظر تصمیمگیری کرده و در انتها موارد موردنظر را در تاریخچه ذخیره میکنیم:
در نهایت نیز میانگین درصد سود روزانه را محاسبه کرده و به همراه تاریخچه برمیگردانیم:
به این ترتیب، متد را به گونهای تغییر میدهیم که به جای self.DF از دیتافریم ورودی استفاده کند. متد بعدی که باید اصلاح شود، مربوط به تابع هزینه است که با اسم Loss تعریف شده. این متد نیز باید در ورودی علاوه بر پارامترها، دیتافریم را نیز دریافت کند:
حال میتوانیم فراخوانی متد Trade را نیز اصلاح کنیم و ادامه تابع را بدون تغییر داشته باشیم:
به این ترتیب، این متد اصلاح میشود. تنها متد باقیمانده، مربوط به Train است. این تابع در ورودی نیازی به تغییر ندارد و تنها باید برای الگوریتم بهینهساز، ورودی دیگری تعریف کنیم که دیتافریم آموزش را به استراتژی معامله گر تنبل تابع هزینه پاس دهد:
به این ترتیب، همه متدهای مربوط به کلاس اصلاح میشود. حال تنظیمات زیر را اعمال میکنیم:
حال از کلاس اصلاح شده یک شی ایجاد میکنیم:
حال مجموعه داده را دریافت، پردازشهای مورد نیاز را اعمال و در نهایت مدل را آموزش میدهیم:
در کد فوق، سه مرحله زیر انجام میشود:
- مجموعه داده مربوط به قیمت بیتکوین (Bitcoin) بین دو تاریخ 2017/01/01 تا 2022-04-01 دریافت میشود. (Simple Moving Average | SMA) بر روی قیمت اعمال و لگاریتم نسبت قیمت به میانگین متحرک ساده محاسبه میشود.
- سپس، مجموعه داده آموزش و آزمایش از یکدیگر جدا میشود.
الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات (Particle Swarm Optimization | PSO) با 80 ذره به تعداد 60 مرحله کار میکند و پارامترهای ربات بهینه میشود.
پس از اجرا، نتایج زیر حاصل میشود:
به این ترتیب، میانگین درصد سود روزانه 0/3038 % حاصل شده است. حال میتوانیم همانند مطلب گذشته، نمودار سود در طول آموزش مدل را رسم کنیم:
که پس از اجرا، شکل زیر را خواهیم داشت.
به این ترتیب، روند بهبود رفتار ربات کاملاً مشهود است. حال میتوانیم ربات را روی مجموعه داده آموزش و آزمایش اجرا کرده و تاریخچه را دریافت کنیم:
حال میتوانیم نمودار قیمت، میانگین متحرک و ارزش پرتفوی را همانند قبل رسم کنیم:
که شکل زیر را خواهیم داشت.
به این ترتیب، مشاهده میکنیم که ربات به خوبی توانسته روندها را شناسایی کند، و مانع از ضرر شود. توجه داشته باشید که ربات در طول مدت 1500 روز، توانسته سرمایه اولیه را به حدود 100 برابر مقدار اولیه برساند!
حال میتوانیم برای نمایش مقدار سیگنال در طول این بازه، به شکل زیر عمل کنیم:
با اجرای کد، نمودار زیر نمایش داده خواهد شد.
به این ترتیب، تطابق نمودار سیگنال با رفتار و روند بازار مشهود است. توجه داشته باشید که به دلیل کوتاه بودن طول میانگین متحرک (L=40)، معاملات ربات نیز بیشتر تحت تأثیر نوسانهای کوتاهمدت (Short Term) قرار میگیرد، درحالیکه برای L=60 این نوسانهای کوتاهمدت کمتر بود. تأثیرپذیری ربات از نوسانهای کوتاهمدت، نقطهضعف مدل نیست، چرا که میتواند سود بیشتری به همراه داشته باشد. به همین دلیل، تعیین طول پنجره اندیکاتورهای مورد استفاده مهم است.
برای نمایش نقاط خرید و فروش نیز، به شکل زیر عمل میکنیم:
و نمودار زیر به خوبی این نقاط را نشان میدهد.
در نمودار بالا، خرید و فروش ربات در مواقع برخورد و شکست خط میانگین متحرک ساده مشاهده میشود. نکته مهم دیگری که وجود دارد، این است که تعداد معاملات بالا و عکس هم در محل برخورد با میانگین متحرک ساده است. این اتفاق در دنیای واقعی میتواند مشکلساز باشد و نباید اجازه داد ربات با استناد به سیگنالهای ضعیف، اقدام به معامله کند.
آزمایش مدل روی مجموعه داده آزمایش
به این ترتیب، 3 نمودار مهم برای مجموعه داده آموزش رسم و بررسی شد. حال نمودارهای آورده شده را برای مجموعه داده آزمایش نیز رسم میکنیم تا تعمیمپذیری (Generalizability) مدل را بررسی کنیم. در صورتی که ربات روی مجموعه داده آزمایش، به نتایج مشابه با مجموعه داده آموزش نرسد، به این نتیجه میرسیم که مدل قابل تعمیم نبود و در دنیای واقعی نتایج مورد انتظار را نخواهد گرفت.
نمودار اول به شکل زیر حاصل میشود.
مشاهده میکنیم که میانگین درصد سود روزانه، برابر با 0.0801 % حاصل میشود که نسبت به مجموعه داده آموزش، کم است. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که بخش بزرگی از این کاهش عملکرد، مربوط به شرایط نماد است. در 1500 روز مربوط به مجموعه داده آموزش، ارزش نماد 15 برابر شده است، ولی در 400 روز مربوط به مجوعه داده آزمایش، ارزش نماد 0.8 برابر شده است. به همین دلیل، میتوان عملکرد مدل را قابل قبول دانست.
به همین دلیل، تنها اتکا به میانگین درصد سود روزانه، نمیتواند مناسب باشد و باید سود ربات نسبت به سود نماد سنجیده شود. توجه داشته باشید که در ربات در بازههایی دچار ضرر نیز شده است و بخشی از سرمایه اول خود را نیز از دست داده است. در روزهایی که ارزش پرتفوی، کمتر از 1 واحد بوده، ربات ضرر داشته است. نمودار دوم به شکل زیر حاصل میشود.
مشاهده میکنیم که همانند مجموعه داده آموزش، ربات به خوبی توانسته روند و جهت قیمت را شناسایی و پیشبینی کند.
نمودار سوم به شکل زیر حاصل میشود.
به این ترتیب، مشاهده میکنیم که مدل در روندهای بلندمدت (Long Term)، سود مناسبی کسب کرده، ولی در شرایطی که بازار حالت نوسانی (Consolidation) و بدون روند (Range) داشته، اغلب معاملات دچار شکسته شدهاند. به همین دلیل، نیاز است تا وجود روند در بازار و محاسبه دقت سیگنال، انجام شود.
جمعبندی
در این مطلب، به اهمیت مجموعه داده آزمایش و روش تقسیم مجموعه داده پرداختیم. برای مطالعه بیشتر، میتوان موارد زیر را بررسی کرد:
- چگونه میتوان از انجام معاملات فراوان توسط ربات جلوگیری کرد؟
- شرایط نوسانی در بازار را چگونه میتوان شناسایی کرد؟
- برای رسم نمودارهای آوردهشده، متدهای در کلاس نوشته شده بنویسید که فرایند کدنویسی و رسم نمودار را تسهیل کنند.
- برای بررسی شرایط ربات در طول آموزش، یک مجموعه داده اعتبارسنجی (Validation Dataset) ایجاد کنید و بهینهترین مقدار Max Iteration و Swarm Size را بیابید.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
سود معاملات خود را باید چگونه محاسبه کنیم: با درصد؟ پیپ؟ یا ریسک به ریوارد؟
این مقاله در مورد یک مفهوم به ظاهر واضح است. نحوه اندازهگیری سود معاملات. بسیاری از معاملهگران میزان سود (و زیان) معاملات خود را کاملاً اشتباه محاسبه میکنند، اما در واقعیت امر، استراتژی معامله گر تنبل این موضوع تقصیر آنها نیست. تفکر مرسوم و آنچه که معمولاً در اینترنت نوشته میشود یا توسط بروکرها و حتی در بسیاری از کتابها توصیه میشود، آن چیزی نیست که معاملهگران حرفهای در مورد ارزیابی عملکرد معاملات یا مدیریت ریسک خود فکر میکنند. (عملکرد معاملات و مدیریت ریسک کاملا به هم مرتبط هستند).
از این رو، در این مقاله، میخواهیم نکاتی کاربردی در مورد چگونگی محاسبه صحیح عملکرد معاملاتی و مدیریت ریسک در بازار را به شما بگوییم که احتمالاً در جاهای دیگر، نه خوانده و نه شنیدهاید. در هر صورت، این موضوع یک مؤلفه بسیار اساسی در حرفه معاملهگری شماست، و اگر نسبت به آن آگاهی نداشته باشید، چگونه میتوانید انتظار داشته باشید که در این بازار کسب درآمد کنید؟ فکر میکنیم شما هم در این مورد با ما همنظر باشید.
ناگفته نماند در این مقاله به مدیریت ریسک در سبک معاملاتی سویینگ تریدینگ (swing trading) میپردازیم. اما چرا توجه به سبک معاملاتی مهم است؟ زیرا بسته به اینکه با چه سبکی معامله میکنید، محاسبه میزان سود (یا زیان) متفاوت است و برای معاملهگران سویینگ، یک راه برای محاسبه سود (یا زیان) وجود دارد که به وضوح منطقیتر و بهتر از بقیه راهها است.
با این حال، قبل از اینکه به نحوه محاسبه ریسک و سود در هنگام معامله در بازارها بپردازیم، بیایید منصفانه و شفاف سه روش اصلی را که معاملهگران برای محاسبات خود از آنها استفاده میکنند، مرور کنیم. در ادامه، در مورد هر یک از آنها بحث خواهیم کرد و سپس توضیح میدهیم که اکثر معاملهگران حرفهای روی کدام یک تمرکز میکنند و چرا.
۳ روش اصلی برای محاسبه میزان سود (یا زیان):
- روش “۲ درصد”: در این روش، یک معاملهگر درصدی از پول خود را برای ریسک در هر معامله اختصاص میدهد (معمولاً ۲ یا ۳٪) و بدون توجه به اینکه چه چیزی رخ خواهد داد، به آن درصد ریسک پایبند میماند. ایده اصلی این روش این است که با هر معامله سودده، معاملهگر به تدریج حجم معامله خود را نسبت به موجودی حساب خود افزایش میدهد. با این حال، آنچه معمولاً اتفاق میفتد این است که معاملهگران در برخی معاملات خود ضرر میکنند و سپس به دلیل قانون ۲%، در چرخه معاملات با حجم کوچک و کوچکتر گیر میکنند ( ۲% یعنی هر بار که ضرر میکنید حجم معامله بعدی خود را کاهش دهید)، و این موضوع بازگشت به مبلغ اولیه را دشوارتر میکند، چه رسد به اینکه بخواهید از آن درآمد هم کسب کنید!
- اندازهگیری تعداد پیپ یا پیپت: در این روش معاملهگر روی پیپها یا پیپتهایی که در هر معامله به دست آورده یا از دست میدهد متمرکز است. البته قرار نیست روی این روش خیلی تمرکز کنیم، زیرا بسیار مضحک است. معاملهگری، یک بازی بدست آوردن یا از دست دادن پول است، نه پیپ یا پیپت. بنابراین این ایده که تمرکز روی تعداد پیپها به نحوی عملکرد شما را بهبود میبخشد و کاری میکند که پول، کمتر روی تصمیمات شما تاثیرگذار باشد، احمقانه است. هرچه که باشد، پول همیشه بر تصمیمات شما تاثیر گذار است. فقط با مدیریت صحیح ریسک خود در هر معامله میتوانید احساسات خود را کنترل کنید، و این بدان معنی است که باید بدانید در هر معامله به لحاظ پولی چه مقدار ریسک میکنید (بر حسب دلار، پوند، ین و غیره).
- محاسبه بر اساس “R” یا ریسک دلاری ثابت: در این روش، معاملهگر از قبل تعیین میکند که با از دست دادن چه مقدار پول در هر معامله راحت است و تا زمانی که تصمیم بگیرد که آن مبلغ دلاری را تغییر دهد، در هر معامله همان مبلغ ثابت را ریسک میکند. مقدار دلاری که او در هر معامله ریسک میکنند، به عنوان “R” شناخته میشود که در آن R، معرف RISK است. در این روش، سود بر اساس مضربی از ریسک محاسبه میشود، بنابراین سود ۲R، یعنی سودی معادل دوبرابر ریسک. بله، در این روش هم احتیاط وجود دارد، اما صادقانه بگوییم، احتیاط و احساسات در معامله، بخش بزرگی از آن چیزی است که معاملهگران برنده را از بازنده جدا میکند. در ادامه مطلب بیشتر توضیح خواهیم داد…
یک واقعیت: حجم معامله مهم نیست
ریسک در هر معامله باید یک فرآیند فکری عمیقتر باشد، باید بر اساس کل مشخصات شخصی و مالی معاملهگر باشد. به عنوان مثال:
فرض کنید معاملهگر A بر اساس شرایط زندگیاش (مالی و غیره)، ۲% از حساب ۵۰۰۰ دلاری خود را ریسک میکند، اما معاملهگر B فقط به این دلیل که قانون ۲% توسط خیلیها پیشنهاد شده است، ۲% از حساب ۵۰۰۰ دلاری خود را در هر معامله ریسک میکند.
اکنون به این سوال پاسخ دهید: چرا دو فردی که کاملا شرایط زندگی و مالی متفاوتی دارند و ۲٪ ریسک، ممکن است برایشان معنای متفاوتی داشته باشد، درصد یکسانی از حسابهای معاملاتی خود را ریسک میکنند؟
منطقی بنظر نمیرسد، نه؟ قانون ۲% فقط برای این طراحی شده که “آسان” و برای معاملهگران متوسط و مبتدی “منطقی” باشد، اما همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، تنها کاری که واقعاً انجام میدهد این است که سرعت ضرر کردن معاملهگران را کاهش میدهد. برای یک معاملهگر حرفهای، قانون ۲ درصد حکم مرگ تدریجی را دارد.
مدل ریسک دلاری بسیار منطقیتر است: زیرا هر معاملهگر دارای مشخصات ریسک و شرایط شخصی متفاوتی است که بر میزان پولی که میتواند به راحتی در هر معامله ریسک کنند تاثیرگذار است. قانون ۲ درصد ریسک، در واقع صرفاً یک عدد دلخواه بر حسب دلار است، که ممکن است برای یک معاملهگر با شرایط مالی و شخصی منحصر به فرد منطقی باشد یا نباشد.
همچنین، در فارکس، اندازه حساب واقعاً دلخواه است، زیرا حساب فارکس صرفاً یک حساب مارجین است، به این معنی که موجودی آن تنها برای تامین سپرده معاملات اهرمی استفاده میشود. واضح است هر معاملهگری که این نکات را بداند، هرگز تمام پول خود را در حساب معاملاتی نگهنمیدارد، زیرا اصلا ضرورتی برای انجام این کار وجود ندارد و همچنین این کار به اندازه نگهداری پول در یک جای دیگر، امن یا سودآور نیست.
مبلغی که در حساب تجاری خود را سرمایهگذاری میکنید لزوماً منعکسکننده تمام درآمدی نیست که در معاملات بدست خواهید آورد و ارزش کل دارایی شما را نیز نشان نمیدهد. درست برعکس معاملات سهام. برای معامله سهام، به دلیل این که اهرم کمتری در اختیار شماست، به پول بیشتری برای سپرده نیاز خواهید داشت. به عنوان مثال، اگر میخواهید به اندازه ۱۰۰ هزار دلار سهام داشته باشید، باید ۱۰۰ هزار دلار در حساب خود داشته باشید. همانطور که قبلاً گفتیم، اهرمها در فارکس بسیار بالاست، و این بدان معنی است که به عنوان مثال برای معامله ۱۰۰ هزار واحد از یک ارز ( ۱ لات استاندارد )، فقط به حدود ۵۰۰۰ واحد از آن ارز در حساب معاملاتی خود نیاز دارید.
افسانه قانون ۲٪ و سود مرکب!
یکی از دلایل بزرگی که بسیاری از افراد از «قانون مدیریت ریسک ۲%» پیروی میکنند، این است که اجازه میدهد همزمان با رشد حساب، حجم معاملات خود را به صورت تصاعدی افزایش دهید. از نظر تئوری، این درست است، اما در دنیای واقعی، کاملا اشتباه است. اجازه بدهید توضیح دهیم…
معاملهگران حرفهای هر چند وقت یکبار (معمولا هر یک یا سه ماه ) پول (سود) خود را از حسابهای تجاری برداشت میکنند و حسابشان عملا به “سطح اولیه” باز میگردد. از این رو، با استفاده از قانون ۲٪، نمیتوانند حجم معاملات خود را بطور پیوسته افزایش دهند، در واقع، منطقی نیست که هرگز سودهای معاملات خود را برداشت نکنید. بالاخره، هدف از تلاش برای کسب درآمد در معاملات این است که واقعاً از آن پول استفاده کنید، درست است؟ مدل ریسک دلاری ثابت اما برای معاملهگران حرفهای که میخواهند از معاملات خود درآمد واقعی کسب کنند، منطقی است و افراد بسیاری از آن استفاده میکنند.
بنابراین، اگر معاملهگری یک کسبوکار برای کسب درآمد است و ما سودمان را برای گذران زندگی و خرج کردن برداشت میکنیم، سود ترکیبی در این روش بهطور چشمگیری تحت تأثیر قرار میگیرد و به آن سادگی که به نظر میرسد نخواهد بود. هر چیزی را که در اینترنت میخوانید یا میشنوید باور نکنید. هیچ روشی برای مدیریت ریسک/پول وجود ندارد که به شما اجازه دهد تا همیشه به طور جادویی سود خود را افزایش دهید، این کار واقعبینانه نیست.
هنگامی که از قانون ۲% یا ریسک درصدی ثابت استفاده میکنید، با رشد حساب خود، حجم معاملات را افزایش خواهید داد، اما هر زمان که پول از حساب خارج کنید، بوم! حجم معاملات شما کاهش شدیدی خواهد داشت و ناگهان مجبور خواهید بود مقادیر بسیار کمتری نسبت به قبل معامله کنید. اما مدل ریسک دلاری ثابت از این امر جلوگیری میکند و همه چیز را خوب، یکنواخت و سازگار نگه میدارد.
در واقع چقدر باید در هر معامله ریسک کنید؟
خوب، ممکن است در حال حاضر به این سوال فکر کرده باشید که ” از کجا بدانم باید در هر معامله چقدر ریسک کنم؟”
پاسخ از آن چیزی که فکر میکنید بسیار سادهتر است. در واقع، مبلغ دلاری را تعیین کنید که با از دست دادن آن در هر معامله راحت باشید، و حداقل تا زمانی که حساب خود را دو یا سه برابر نکردهاید، به آن مبلغ دلاری پایبند باشید، اما پس از آن، میتوانید این مبلغ دلاری را افزایش دهید.
مبلغ دلاری باید به اندازهای باشد که شرایط زیر را برآورده کند:
- هنگامی که این مبلغ دلاری را ریسک میکنید، بدون نگرانی در مورد معاملات یا پیگیری مدام آنها از طریق تلفن همراه یا دستگاههای دیگر، شبها بتوانید به راحتی بخوابید.
- هنگامی که این مبلغ دلاری را ریسک میکنید، به صفحه نمایش رایانه خود خیره، و بار هر تیک حرکت قیمت به سمت سود یا ضرر احساساتی نمیشوید.
- وقتی این مبلغ را ریسک میکنید، باید بتوانید اگر مجبور شدید تقریباً برای یک یا دو روز معاملات خود را فراموش کنید و وقتی دوباره به سراغش آمدید از نتیجه آن شگفتزده نشوید. در واقع، “بگذار و بگذر (Set and Forget)”.
- وقتی این مبلغ را ریسک میکنید، باید بتوانید استراتژی معامله گر تنبل به راحتی ۱۰ ضرر متوالی را، بدون اینکه مشکلات روحی یا مالی قابل توجهی تجربه کنید، تحمل کنید.
ریسک “دلاری” ثابت در مقابل ریسک “درصدی” ثابت
” بیایید منطقی باشیم، درنهایت روش صحیح ارزیابی عملکرد معاملهگران چیست؟”
تا اینجا در مورد مشکلات قانون ریسک درصدی ثابت و به خصوص قانون “۲ درصد” صحبت کردیم، اما اگر نیاز دارید، دوباره توضیح میدهیم:
مسئله اصلی ما در مورد این روش این است که اگرچه قانون ۲% باعث میشود حساب نسبتاً سریع رشد کند، اما این امر فقط تا زمانی ادامه دارد که معاملهگر به صورت متوالی معاملات سودده داشته باشد، و در صورتی که به طور متوالی معاملات ضررده داشته باشد، این روش جلوی رشد حساب را گرفته و بازگرداندن حساب به نقطه اولیه را برای معاملهگر بسیار دشوار میکند.
این موضوع به این دلیل است که با مدل ریسک درصدی ثابت، با کاهش موجودی حساب، با تعداد لات کمتری معامله میکنید. درست است که این امر میتواند برای محدود کردن ضررها مفید باشد، اما اساساً شما را در یک حلقهای قرار میدهد که خروج از آن بسیار سخت است. به عنوان مثال، اگر ۵۰ درصد از ۱۰۰۰۰ دلار را از دست بدهید، ۵۰۰۰ دلار خواهید داشت و برای بازگشت به ۱۰۰۰۰ دلار باید ۱۰۰ درصد سود کنید. این کار با استفاده از قانون “۲ درصد” بسیار زمانبر و طولانی خواهد بود، زیرا به محض اینکه سرمایه شما تا این حد کاهش یابد، عملاً با حجم بسیار کمتری باید معامله کنید.
قانون ۲ درصد، با کاهش حجم معامله پس از هر بار ضرر، سرعت ضرر کردن را کاهش میدهد و به همین دلیل است که میگوییم اساساً معاملهگر را “ذره ذره آب میکند”. این امر اعتماد به نفس معاملهگر را کاهش میدهد و در نهایت باعث بیش از حد معامله کردن او میشود، زیرا با خود فکر میکند “از آنجایی که حجم معامله من در هر معامله کاهش مییابد، اگر بیشتر معامله کنم اشکالی ندارد”…. البته ممکن است دقیقاً این را فکر نکند… اما اغلب این اتفاق میفتد.
ما معتقدیم که مدل ریسک درصدی ثابت باعث تنبلی معاملهگران میشود… باعث میشود تا ستاپها و استراتژیهایی را انتخاب کنند که اگر در شرایط دیگری بودند، انتخاب نمیکردند… در واقع اکنون برای هر معامله پول کمتری را ریسک میکنند و برای آن پول ارزش زیادی قائل نخواهند بود… این طبیعت انسان است.
نتیجهگیری
اگر قرار باشد فقط یک درس از این مقاله به خاطر بسپارید، آن این است که منطقیترین راه برای یک معاملهگر برای ارزیابی عملکرد یا (سود) معاملاتش، روش ریسک دلاری ثابت یا “مدل R” است.
ما به معاملهگران توصیه نمیکنیم که از «قانون ۲ درصد» یا یک درصد ثابت استفاده کنند، بلکه توصیه میکنیم مبلغ دلاری را ریسک کنند که با از دست دادن آن در معامله کاملاً راحت باشند. به یاد داشته باشید، شما هرگز نمیدانید کدام معامله شکست میخورد و کدام معامله پیروز میشود، بنابراین احمقانه است که ریسک خود را در یک معامله خاص افزایش دهید، فقط به این دلیل که در مورد آن احساس اعتماد به نفس بیشتری دارید. اگر مبلغی را که در هر معامله ریسک میکنید شما را بیدار نگه میدارد یا نمیگذارد شبها راحت بخوابید، یعنی بیش از حد ریسک میکنید و باید آن را کاهش دهید.
به یاد داشته باشید، معاملهگران حرفهای یاد گرفتهاند که از احتیاط یا «احساسات درونی» برای سنجش اینکه آیا یک معامله خاص را انجام دهند یا خیر، استفاده کنند و در مورد معاملاتی که انجام میدهند بسیار حساس هستند. این مهارت از طریق صرف زمان روی صفحه نمایش رایانه و تمرین بدست میآید، بنابراین قبل از افتتاح حساب واقعی، باید مدتی را صرف توسعه مهارتهای خود در یک حساب معاملاتی آزمایشی (Demo) کنید. اگرچه موضوع این مقاله مدیریت ریسک بود، اما به یاد داشته باشید که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق، روانشناسی معاملاتی صحیح و یک استراتژِی معاملاتی خوب نیز لازم است.
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
چین در مسیر تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی
در مقاله امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، دومین اقتصاد بزرگ جهان را به شما معرفی می کنیم: چین!
اگر تنها چیزی که از چین می دانید این است که دارای بزرگترین جمعیت جهان بوده و یک دیوار بزرگ دارد، حتما این مقاله را بخوانید!
چین اولین بار در سال 221 قبل از میلاد به عنوان یک کشور واحد شناخته شد که سلسله چن آن را حکمرانی می کرد. نه، در آن زمان پانداهای تنبل و چاق استاد کونگ فو نبودند. حداقل ما فکر نمی کنیم چنین بوده باشد.
از آن زمان، تا زمان تأسیس جمهوری خلق چین در سال 1945، شاهد ظهور و سقوط بسیاری از سلسلهها و امپراطوری ها در این سرزمین بودهایم.
با این حال، اما همین اواخر استراتژی معامله گر تنبل بوده است که چین به عنوان یک قدرت موجه جهانی قد علم کرده است. این کشور دارای شهرهای با معماری مدرن بوده، یک عالمه برنده مدال طلای المپیک و انواع و اقسام آسپزی ها را دارد.
چین سومین کشوری است که انسان را به فضا فرستاده است.
از ورزش گرفته تا سفرهای فضایی و موتور اقتصادی، چین به آرامی در حال خزیدن به سوی صدر جدول است!
چین: آمار و ارقام و ویژگی ها
همسایگان: کره، مغولستان، هند، ژاپن، روسیه
اندازه: 3,705,407 مایل مربع
جمعیت: 1,350,695,000
تراکم: 373 در هر مایل مربع
پایتخت: پکن (جمعیت: 11,716,000)
رئیس دولت: شی جین پینگ
واحد پول: رنمینبی چین / یوان (CNY)
واردات اصلی: نفت، مس، آهن، فولاد، ماشین آلات، پلاستیک، تجهیزات پزشکی، مواد شیمیایی آلی
صادرات اصلی: برنج، منسوجات، پوشاک، ماشین های اداری، کالاهای الکترونیکی، ماشین آلات، فولاد، یائو مینگ، جکی چان، آی پد اپل، ماشین چری
شرکای واردات: کره جنوبی 9.4٪، ژاپن 8.3٪، تایوان 8٪، امریکا 7.8٪، استرالیا 5٪، آلمان 4.8٪
شرکای صادراتی: هنگ کنگ 17.4 درصد، امریکا 16.7 درصد، ژاپن 6.8 درصد، کره جنوبی 4.1 درصد
منطقه زمانی: GMT+8، GMT+7، GMT +6، GMT +5، GMT+4
بررسی اجمالی اقتصاد
در اواخر سال 2009، چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان از ژاپن پیشی گرفت و امروز، تولید ناخالص داخلی چین به رقم عظیم 14 تریلیون دلار رسیده و پیوسته در حال رشد است.
هرچند همیشه اوضاع اینطور نبوده است. مدت ها، اقتصاد چین منزوی بوده و از بقیه جهان جدا بوده است.
تنها در زمان رسمی شدن دولت مدرن، یعنی جمهوری خلق چین بود که چین درهای خود را به روی جهان باز کرد.
چین در دهه های 1990 و 2000 با یک جهش اقتصادی مواجه شد و رشد عجیب دو رقمی را ثبت کرد. همین امر سبب شد تا اقتصاد آینده دار و شکوفای آن در خط مقدم رشد بازارهای نوظهور قرار گیرد.
جالب است بدانید که این رشد، توسط بخش کشاورزی و صنعت که بیش از 60 درصد از کل تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می دهند، استارت خورده است.
صادرات نیز عامل مهمی بوده است، زیرا ارزش پایین یوان سبب شد تا کالاهای چینی در بازارهای بین المللی جذابیت بیشتری پیدا کنند.
با این حال، در سال گذشته، نگرانی هایی بوجود آمد که تنور اقتصاد چین شاید بیش از حد گرم شده باشد.
برای مقابله با این موضوع، دولت چین سیاستهای پولی و مالی مختلفی برای تسهیل مرحله گذار به رشد پایدارتر را اعمال کرده است.
سیاست پولی و مالی
بانک خلق چین (PBoC) که در پکن قرار دارد، مسئول سیاست های پولی چین است.
علاوه بر کنترل نرخ بهره و نسبت استلزام ذخیره، بانک خلق چین همچنین وظیفه تنظیم مقررات موسسات مالی در سرزمین اصلی چین را بر عهده دارد.
یک نکته کوچک که شاید ندانید: آیا می دانستید که بانک خلق چین در حال حاضر بیشترین دارایی مالی را در بین تمام مؤسسات مالی در دنیا در اختیار دارد؟
این بانک در حال حاضر بیش از 1.3 تریلیون دلار اوراق خزانه داری دارد، که تازه اوراق قرضه سایر کشورها که در ترازنامه آن هستند را نیز حساب نکردیم!
البته وقتی می بینیم که چگونه چین توانسته بلحاظ اقتصادی از بیشتر کشورها پیشی بگیرد، این موضوع نباید چندان هم تعجب آور باشد!
یک نکته دیگر در مورد بانک خلق چین این است که نرخ بهره آن چند سال قبل به جای 25 بر 9 بخش پذیر بوده است.
دلیل آن این بود که چینیها سیستم نرخ گذاری خود را بر اساس چرتکه، که با مضرب 9 تنظیم شده بود، قرار دادند. می توانید افزایش نرخ 0.18% را تصور کنید؟!
با این حال، اخیراً بانک خلق چین تصمیم گرفت این رویه سنتی را کنار بگذارد و قوانین افزایش یا کاهش نرخ بهره 0.25 درصدی را بپذیرد.
در واقع، بانک خلق چین به اعمال تغییرات شدید نرخ بهره که بسته به وضعیت اقتصاد چین این کار را انجام می دهد، بسیار بدنام است.
جدا از نرخ بهره، بانک خلق چین همچنین اجازه اصلاح نسبت استلزام ذخیره (RRR) برای بانک ها را در زرادخانه سیاست پولی خود در اختیار دارد.
در واقع RRR به مقدار پول نقدی که بانکهای چینی باید در خزانههای خود نگهداری کنند، گفته می شود. با تغییر این نسبت، بانک خلق چین قادر است میزان پول در گردش را کنترل کرده و تورم را در سطوح هدف خود نگه دارد.
آشنایی با یوان
یوان یا رنمینبی واحد پول چین مدرن است. اگر یوان و رنمینبی را اشتباه می گیرید، مثل دوستانی که هنگام صبحانه خوردن شکر را با نمک اشتباه میگیرند، کافیست به خاطر داشته باشید که اصطلاح رنمینبی نام رسمی واحد پول چین است در حالی که یوان به هر واحد آن اشاره دارد.
اگرچه چین در وسط برنامه اصلاح سیاست های نرخ ارز خود است، اما امروزه یوان همچنان به دم دلار آمریکا وصل است.
این بدان معناست که اگر ارزش دلار آمریکا بالا رفته یا پایین آید، یوان نیز دنبال آن می رود. به این ترتیب، باید توجه داشته باشید که یوان ارز پرمعامله در بازار فارکس محسوب نمی شود.
یکی از مشکلات این وصل بودن این است که باعث تنش بین چین و امریکا شده استراتژی معامله گر تنبل است، بطوریکه سبب شده چین به عنوان یک کشور دستکاری کننده نرخ ارز تلقی گردد.
از آنجایی که ارزش یوان پایین است، بدخواهان چین ادعا می کنند که این امر مزیت تجاری در اختیار چین قرار می دهد و همین نکته عامل اصلی رشد اقتصادی چین بوده است.
با این حال، در سالهای اخیر این وصل بودن یوان کمی سست تر شده است. آنها بمرور با معرفی اوراق قرضه به یوان در هنگ کنگ موفق به انجام این کار شده اند.
شایعه ای که وجود دارد این است که بازیگران بزرگ مالی نمی توانند بیش از این برای تبدیل پول نقد خود به یوان و سرمایه گذاری در دارایی های یوان صبر کنند.
شاخص های اقتصادی مهم برای یوان
تولید ناخالص داخلی – این رقم به عنوان گزارش اقتصادی چین عمل می کند زیرا نشان می دهد که اقتصاد آنها در این دوره چقدر رشد کرده یا در این مدت چقدر کوچک شده است. این گزارش معمولا به صورت فصلی و در مقایسه با فصل مشابه سال قبل گزارش می شود.
شاخص قیمت مصرف کننده – بانک خلق چین گزارش CPI چین را به دقت زیر نظر دارد زیرا این گزارش نشان می دهد که قیمت ها در یک دوره زمانی خاص چقدر تغییر کرده اند. اگر عدد CPI سالانه از سطوح هدف دولت چین بیشتر یا کمتر شود، بانک خلق چین میتواند از ابزارهای سیاست پولی خود برای تصمیمگیری در خصوص نرخ بهره استفاده کند.
تراز تجاری – بخش بزرگی از اقتصاد چین از تجارت بینالمللی تشکیل شده است، به این معنی که تراز تجاری معمولاً به عنوان نماگر اصلی رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود.
تصمیم گیری در مورد نرخ بهره – همانطور که قبلاً اشاره کردیم، بانک خلق چین به ایجاد تغییرات شدید و غیرمنتظره در سیاست پولی بدنام است، بعبارتی هر زمان که احساس کنند اقتصاد چین بیش از حد داغ شده یا اگر تشخیص دهد اقتصاد به محرک های بیشتری نیاز دارد فورا اقدام می کند.
معامله گزارش های اقتصادی چین
گرچه یوان یک ارز پرمعامله نیست، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانید از گزارش های اقتصادی چین سودی کسب کنید!
از آنجایی که اقتصاد چین بسیار عظیم است، رویدادهای اقتصادی آن به احتمال زیاد بر کشورهایی که بسیار با آنها مرتبط هستند، تأثیر خواهد گذاشت. یکی از این کشورها استرالیاست.
چین بزرگترین شریک تجاری استرالیا است و این دو کشور سالانه نزدیک به صد میلیارد دلار کالا مبادله می کنند.
با توجه به آن، انتشار آمار اقتصادی چین معمولا بیشترین تأثیر را بر دلار استرالیا در میان جفت ارزهای اصلی دارد.
آمار قوی اقتصادی از سمت چین معمولاً نشان میدهد که تقاضای چین برای کالاهای استرالیایی میتواند افزایش یابد در حالی که آمار اقتصادی ضعیف چین میتواند به کسادی تجارت با استرالیا منجر شود.
البته، از آنجایی که چین در حال حاضر دومین اقتصاد بزرگ جهان بعد از امریکا است، جایگاه اقتصادی آن نیز تأثیر زیادی بر هیجانات و جو ریسک پذیری دارد.
این بدان معناست که کاهش رشد اقتصادی در چین می تواند اشتیاق معامله گران را برای ریسک کردن و رفتن به سمت ارزهای با بازده بالاتر را کاهش دهد زیرا آنها نگران تأثیر بالقوه این رکود بر اقتصاد جهانی هستند.
از سوی دیگر، رونق اقتصادی در چین می تواند برای ریسک یک نکته مثبت باشد زیرا فعالان بازار این را نشانه رشد بیشتر برای اقتصاد جهانی می دانند.
تاکتیک های معاملاتی
اگر دلار استرالیا را تحت رصد دارید، حتماً تقویمهای خود را برای ساعت انتشار آمار اقتصادی چین و بیانیههای بانک خلق چین علامت بزنید.
غالبا، آمار اقتصادی بهتر از حد انتظار از سمت چین منجر به بالا رفتن AUD/USD یا AUD/JPY میشود، در حالی که آمار اقتصادی ضعیفتر از حد انتظار معمولاً باعث سقوط دلار استرالیا میشود.
تصمیمات مربوط به نرخ بهره توسط بانک خلق چین قلق داشته و باید چم و خم کار دستتان بیاید، زیرا بسته به جو غالب بازار متغیر است.
بازی فارکس را دوست داشته باشید!
امروز با آخرین مقاله از مجموعه مقالات آموزش فارکس در خدمت شما هستیم تا سخنرانی پایانی فارغ التحصیلی را با شما داشته باشیم. با ما همراه باشید.
کوبی برایانت، اسطوره NBA، در دوران اوج خود، روزانه 1000 پرتاب داخل سبد انجام می داد تا شانس خود را برای داشتن 20-30 پرتاب داخل سبد حین مسابقه افزایش دهد.
پیتون منینگ، افسانه راگبی (علاوه بر تمرین تیمی) هر روز ساعت ها فیلم بازی تیم های حریف را تماشا می کرد (حتی در فصل خارج از مسابقات) تا توانایی خارق العاده خود در خوانش دفاع حریف را بهبود بخشیده تا در طول یک بازی 60 دقیقه ای بتواند به آنها گل بزند.
تایگر وودز، در دوران اوج خود، اساسا از طریق برنده شدن در مسابقات گلف امرار معاش می کرد. پیش از مصدوم شدن و حاشیه هایی که برایش اتفاق افتاد، او در 14 تورنمنت بزرگ گلف و 79 رویداد ولزفارگو برنده شد که تا آن روز هیچ گلف بازی به چنین موفقیتی دست نیافته بود. او به مدت 15 سال هر روز بصورت جدی و برنامه ریزی شده و مداوم تمرین می کرد تا اینکه در سن 18 سالگی در اولین مسابقات حرفه ای خود برنده شد.
وجه اشتراک آشکار بین این قهرمانان این است که نه تنها برای دستیابی به اهداف خود سخت کار کردند، بلکه کاری که انجام می دادند را نیز دوست داشتند.
آنها عاشق چالش و رقابت هستند.
شور و شوق آنها به انجام بازی به قدری قوی است که ساعت ها کار خسته کننده که شاید دیگران از انجام آنها لذت نبرند (همچون تماشای فیلم تمرینات، تمرینات کششی، تمرین با وزنه، تمرکز و …)، برای آنها چیزی نیست.
برای آنها، این چیزها سرگرمی است!
باز هم می گوییم، نمی خواهیم درِ باغ سلطان به شما نشان دهیم! همه شما پسرها و دخترهای خوب، بزرگ شده اید.
روزهایی وجود خواهد داشت که معاملات شما واقعا گند می زند!
کار به جایی میرسد که یک روز می گویید «ای فلان فلان شده های $(*&. دیگه سراغ فارکس نخواهم آمد.”
روزهایی خواهند آمد که شما کاملاً سردرگم خواهید بود. متوجه نمی شوید که چرا بازار با توجه به خبر حرکت نمی کند یا چرا سیستم مکانیکی یا ربات شما سلاخی شد.
روزهایی خواهند بود که شدیدا احساس تنبلی خواهید کرد. حوصله ثبت معاملات در دفترچه روزانه خود را نخواهید داشت. حس و حال مرور و مطالعه معاملات قبلی خود را خود ندارید.
به ما اعتماد کنید، این روزها را تجربه خواهید کرد. به ویژه در ماههای ابتدایی.
در چنین روزهایی، این “دوست داشتن بازی” است که شوق شما برای انجام کارهایی که برای تبدیل شدن به یک معامله گر خوب نیاز است انجام دهید، را حفظ می کند.
برای تبدیل شدن به یک معامله گر خوب، نیازی نیست ضریب هوشی 140 داشته باشید! یا درس خوانده هاروارد و پرینستون باشید یا سه تا چشم داشته باشید یا 3 تا دست داشته باشید.
برای اینکه بتوانید خوب معامله بزنید باید صدها ساعت، به مطالعه بازار، بررسی نمودارها اختصاص داده و نیاز به تمرین عامدانه است.
اگر شما به با آغوش باز چالش های معامله کردن در بازار فارکس را پذیرا باشید و از طراحی و ساخت و اصلاح و فیلترینگ لذت ببرید، شانس موفقیت و شکوفایی شما به شدت افزایش خواهد یافت!
با تشکر از شما که دوره مدرسه سایت ما را با موفقیت به پایان رساندید.
از اینکه تصمیم گرفتید سفر فارکسی خود را با ما آغاز کنید، از شما ممنونیم.
وقتی همه ملزومات را آماده کردید و آماده معامله زدن شدید، از آن به بعد همه چیز به خود شما بستگی دارد.
دیدگاه شما