مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
مدیریت سرمایه بدین معنی که بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، مفهوم خیلی کلی است. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود، چه داراییهای ملموس مانند مسکن و چه داراییهای ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و. باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایهگذاری روی آنها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشمگیر نباید داشت.
مدیریت سرمایه صحیح
اما آشنایی با مدیریت سرمایه بهصورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایهگذاران میتوانند به بازدهی بیشتر هم دستپیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپردهگذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمیکنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایهگذاریها متمایل میشوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایهگذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث میشود بازار سرمایه محبوبتر از بانکها باشد، این است که شما با سپردهگذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که میتوانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس و اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهیهای بیشتر از 100 درصد را هم میدهد.
مدیریت سرمایه با توجه به نرخ تورم
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریمهای بیشماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بیاندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بودهایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش مییابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح میگویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپردهگذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمیرسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمیتواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمیتواند قدرت خرید خود را حفظ آنالیز ریسک چیست ؟ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) میتواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایهگذاری مناسب و مدیریت سرمایه میتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایهگذاری
برای پوشش ریسک در سرمایهگذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایهگذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم آنالیز ریسک چیست ؟ میکند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف میبرد. مثلا درصدی از سرمایهاش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص میدهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایهای، مانند ماشینآلات و تجهیزات میکند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدتزمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آنها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایهگذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری بهحساب میآید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد میتوانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایهگذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی میتوانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه در شرکت ها
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکتها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایهگذاریِ شرکت را بررسی میکند تا مشخص کند کدام سرمایهگذاریها سریعتر به وجه نقد تبدیل میشوند. اگر درصد عمدهای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول میکشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمدهای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحتتر و سریعتر میتواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، میتواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایهگذاری مطمئن بسازد بهشکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد میتوان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایهگذاری متناسب با ویژگیهای شخصی خود کرد.آنالیز ریسک چیست ؟
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی میتواند با توجه به میزان ریسکپذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری و سبد سهام
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
نمونهای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا میبینید. میتوان از گروهها و صنعتهای مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژیهای متفاوت میتوانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایهگذاری
سرمایهگذاران به دو طریق میتوانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطههای مالی انجام دهند، که به آن سرمایهگذاری غیرمستقیم میگویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایهگذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
- ریسکگریز
- ریسکپذیر
- ریسک خنثی
سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
برخی از سرمایهگذاریها و داراییها نوسانات بیشتری نسبت به سایر داراییها دارند. در نتیجه سرمایهگذاری در آنها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان روبهرو میشوند، پروژهای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آنها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپردهگذاری در بانک دارند.
سرمایهگذاران ریسکگریز
آخرین دسته، سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود میتوانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آنها در سهمهایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهمهایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آنها در آیندهای نزدیک میرود) سرمایهگذاری میکنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکتهایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایهگذاری میکنند، در حالی که ممکن است این سهمها رشد آهستهای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجعبه آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک داراییهای مالی از منظر مدت زمان نگهداری
میتوان ریسک داراییهای مالی را از نظر دوره نگهداری آنها نیز طبقهبندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایهگذاری زمانی که به دید کوتاهمدت خریداری میشود با ریسک آن وقتی که با دید بلندمدت خریداری میشود، متفاوت است.
با افزایش مدتزمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش مییابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
صفر تا صد مدیریت ریسک در تجهیزات پزشکی
وقتی از دور به مدیریت ریسک نگاه میکنیم ساده به نظر میرسد. شما یک دستگاه دارید که خطرات احتمالیاش را بررسی میکنید، به مرور خطرات را کم میکنید و نتیجه را رصد میکنید و تمام. آسان است مگر نه؟ متاسفانه زندگی به این سادگی هم نیست.
واقعیت این است که مدیریت ریسک یکی از پیچیدهترین بخشهایی است که باید از مقررات پیروی کند. این پیچیدگی از تنوع شدت و نوع ریسکهای احتمالی به وجود میآید ، از آن گذشته اصلا بعید نیست که تخمین شما از صدمات ممکنه غلط باشد.
چالش اصلی در مدیریت ریسک به خصوص برای دستگاههای جدید، کمبود اطلاعات و دادههای کافی است. خوشبختانه یک فرآیند سیستماتیک وجود دارد که میتوانید از آن برای آنالیز، ارزیابی، آنالیز ریسک چیست ؟ کنترل و نظارت بر ریسکها استفاده کنید.
بیایید یک قدم عقب برویم و از پایه شروع کنیم.
ریسک ترکیبی از احتمالات وقوع صدمه و شدت آن است و مدیریت ریسک استفاده سیستماتیک از سیاستهای مدیریت، رویهها برای تحلیل، کنترل و نظارت بر ریسک است.
چرا به مدیریت ریسک نیاز داریم؟
ساده بگویم همه ما در سراسر جهان میخواهیم مطمئن باشیم تجهیزات پزشکی ایمن و موثر هستند. در جهت رسیدگی به همین خواسته، مدیریت ریسک یک انتخاب نیست بلکه یک الزام رگولاتوری است. مقررات مربوط میتوانند ویژه یک کشور باشند یا از قوانین بین المللی پیروی کنند.
وظایف مدیریت ریسک شامل آنالیز، ارزیابی، کنترل، نظارت و در نهایت اقدامی برای اصلاح یا کاهش خطرات احتمالی است.
نقش ISO 14971 در مدیریت ریسک چیست؟
دولتها دستورالعملهای خودشان را ایجاد نکردهاند، در عوض به استاندارد جهانی ISO 14971 برای مدیریت ریسک تجهیزات پزشکی رو آورده اند.
هدف ایزو 14971 تعریف یک فرآیند استاندارد برای شناسایی خطرات مربوط به دستگاههای پزشکی در مراحل مختلف چرخه عمر آنها است. از طراحی و تولید گرفته تا بازار پس از فروش، در همه هدف آنالیز، کنترل و نظارت بر خطرات است.
هر چند وقت یک بار، این دستورالعمل دچار تغییرات و بروزرسانی میشود پس حواستان باشد که از ورژنهای جدیدتر پیروی کنید.
ایجاد روش مدیریت ریسک
فرض کنیم شما دو سند اصلی یعنی ISO 14971 و ISO 13485 را گرفتید و میخواهید برای اولین بار مدیریت ریسک را در شرکت خود اجرا کنید. از کجا باید شروع کرد؟!
مهمه که شما مدیریت ریسک را مثل هر بخش دیگری از سیستم مدیریت کیفیت (QMS) خود، تعریف و مستندسازی کنید. در اصل ISO 13485 میگوید باید یک یا چند مستند از فرآیندهای مدیریت ریسک خود داشته باشید.
در مورد 2 بخش دیگر از سیستم مدیریت کیفیت، QA و QC، اینجا بخوانید. |
بهترین نقطه برای شروع طرح یک روش مدیریت ریسک است اما چطور؟ ISO 14971 دو مسئولیت مهم تعیین کرده است تا در رویه مدیریت ریسکتان در نظر بگیرید:
- مطمئن شوید که منابع مناسب برای مدیریت ریسک در دسترس و مسئول هستند.
- خط مشی ریسکی را تعریف کنید که معیار پذیرش ریسک برای هر دستگاه شرکت را مشخص کند.
سیاست شرکت، مرجع واحدی برای همه تیمهای دخیل در کنترل ریسک است. این خط مشی شامل اطلاعاتی است که مطابقت دستگاه با مقررات ملی، منطقهای و استانداردهای بین المللی را تضمین میکند. یادتان نرود که مشخص کنید که مدیریت چطور خوب بودن یا نبودن روند مدیریت ریسک را بررسی میکند.
طبق ایزو 14971 باید برای هر دستگاه یا خانواده دستگاه که تولید میکنید، یک روند مداوم داشته باشید:
- شناسایی خطرات و موقعیت های خطرناک مرتبط با یک وسیله پزشکی
- تخمین و ارزیابی خطرات مرتبط
- کنترل این خطرات
- نظارت بر اثربخشی اقدامات انجام شده
اینها مراحل اساسیای است که شما باید دنبال کنید. یادآوری میکنم که مدیریت ریسک هرگز متوقف نمیشود!
مراحل اساسی در روند مدیریت ریسک تجهیزات پزشکی
برای هر دستگاه/خانواده دستگاهی که دارید همین مراحل اساسی را طی خواهید کرد.
01 یک برنامه بنویسید:
مثل هر فرآیند خوب دیگر، کار را با نوشتن یک برنامه شروع کنید. برای هر دستگاه یا خانواده دستگاهی که دارید یک برنامه مدیریت ریسک بنویسید.
اگر فقط یک دستگاه تولید میکنید، میتوانید از همان خط مشی ریسکتان استفاده کنید اما اگر دستگاههای مختلف تولید میکنید، باید برنامههای جداگانه ایجاد کنید.
این برنامه جزئیات تمام مراحل مدیریت ریسک دستگاهها را شامل آنالیز، ارزیابی، کنترل، بررسی و گزارش ریسک، مشخص میکند. همه موارد زیر را مستند کنید:
- فعالیتهایی که اتفاق میافتد
- مسئولیتها
- معیارهای پذیرش ریسک
- الزامات بررسی ریسک
- برنامهریزی فعالیتهای تولید و بعد از تولید
تیم مدیریت ریسک خود را از افراد واجد صلاحیتی بسازید که میدانند دستگاه شما چطور ساخته میشود، استفاده میشود و.
02 کارهای خطرناک کنید:
به استفاده از دستگاهتان فکر کنید. چه اشتباهاتی ممکن است حین استفاده رخ بدهد؟ ریسک شما از کجا ناشی می شود؟ انرژی الکتریکی، مکانیکی، حرارتی یا. ؟ Annex C ایزو 14971 لیست بلند و بالایی از خطرات را معرفی می کند که به کارتان می آید. فعالیتهای خطرناک ممکن و آسیب حاصلشان را شناسایی کنید.
برای شناسایی خطرات از ابزار تجزیه و تحلیل ریسک استفاده کنید: ابزار اندازهگیری ریسکتان را انتخاب کنید و بعد از آنها استفاده کنید تا ریسکهای ناشی از فرآیندها، کاربران، تامینکنندگان، وظایف نگهداری، حمل و نقل، تجهیزات تولید و. را مشخص کنید.
نوشتن یک جدول مثل تصویر زیر با توجه به خطرات و احتمال وقوع هر یک می تواند کمک زیادی به شما بکند.
کنترل خطرات: اینجا هدف کم کردن خطر تا حداقل حد ممکن است. برای این کار میتوانید از هشدارها، برچسبهای اطلاعاتی و . استفاده کنید.
سنجش ریسک و فایده: همانطور که خودتان حدس میزنید، هدف نهایی این است که مزایای بالینی دستگاه شما نسبت به خطرات احتمالی آن سنگینتر باشد. برای همین باید ارزیابی در تمام طول عمر دستگاه ادامه پیدا کنید.
03 نتایج را آنالیز ریسک چیست ؟ بررسی و گزارش بنویسید:
اینجا به همه کارهایتان تا الان اعتبار میبخشید. برگردیم به برنامهای که ایجاد کرده بودید، از آن پیروی کردید؟ آیا انحرافات از برنامه را مستند و توجیه کردید؟ مهم است که یک نتیجه ساده و واضح بنویسید، حتی شده به این سادگی:
"نتایج فرآیند مدیریت ریسک تایید میکند که اقدامات کنترل ریسک اجرای شده میتواند خطرات باقیمانده دستگاه را در مقایسه با مزایای بالینی، کاهش دهد."
فکر خوبی است که در این مرحله برنامه کنترل ریسک خود را برای طول عمر دستگاه تنظیم کنید. به عنوان یک نکته نهایی، تمام اسنادی که در این 3 مرحله ایجاد کردید، محتوا فایل مدیریت ریسک دستگاه شما خواهند بود پس مستندسازی را سبک نگیرید.
در آخر
با پایه مدیریت ریسک در تجهیزات پزشکی آشنا شدیم. همانطور که اول مقاله هم گفتیم شاید از دور آسان به نظر بیاید اما در عمل کنترل ریسک میتواند حسابی پیچیده شود. یاد گرفتیم برنامه بچینیم، کارهای خطرزا احتمالی را بررسی و کم کنیم و در نهایت برای اعتباربخشی به همه چیز یک گزارش ساده و واضح بنویسیم.
اگر میخواهید در صنعت تجهیزات پزشکی وارد شوید و به دنبال یک نقطه شروع هستید، سری به دوره تخصصی تجهیزات پزشکی بزنید.
درباره نویسنده
ریحانه کیا
ریحانه هستم؛ دانشجوی رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دارنده مدال برنز المپیاد شیمی. معمولا مسائل را از زوایای مختلف بررسی و سعی می کنم به دیدی چندجانبه برسم تا افراد و مسائل را بهتر درک کنم. دوست دارم فراتر از مرز رشته تحصیلی ام قدم بگذارم و مطالب دیگری نیز یاد بگیرم. امیدوارم بتوانم آنچه را که یاد می گیرم، در عمل استفاده کنم.
استراتژیهای مدیریت ریسک
وقتیکه ریسکها شناسایی و ارزیابی شدند، تمامی تکنیکهای اداره ریسک در یک یا چندطبقه از چهار طبقه اصلی که در شکل زیر نشان داده شده قرار میگیرند:
علاوه بر این راهبردها، استراتژیهای خاصی نیز در این زمینه وجود دارد که عبارتاند از:
- کشف فاجعه
- مدیریت تداوم سازمان
- تأمین منابع از خارج
استفاده مطلوب از این استراتژیها شاید امکانپذیر نباشد. بعضی از آنها ممکن است مستلزم بده بستانهایی باشد که برای فرد یا سازمانی که در زمینه مدیریت ریسک تصمیمگیری میکند، قابلقبول نباشد.
استراتژی انتقال ریسک
استراتژی انتقال، به این معنی است که بخش دیگری ریسک را قبول کند، این کار معمولاً بهوسیله بستن قرارداد یا انجام اقدامات احتیاطی صورت میگیرد. بیمه کردن، یک نوع از استراتژیهای انتقال ریسک با استفاده از بستن قرارداد است. در موارد دیگر این امر بهواسطه قراردادهای کلامی انجام میگیرد که ریسک را به بخشهای دیگر بدون پرداختی بابت حق بیمه، انتقال میدهد. معمولاً بار مسئولیت در میان سازندگان ساختمان یا دیگر سازندگان بدینصورت انتقال مییابد.
از سوی دیگر، استفاده از وضعیتهای تعدیلکننده در سرمایهگذاریهای مالی، یک نمونه از چگونگی انجام اقدامات احتیاطی توسط شرکتها، بهمنظور اداره ریسک ازنظر مالی است. بعضی از روشهای اداره نمودن ریسک، در تمامی طبقات جای میگیرند.
پذیرش جمعی ریسک ازلحاظ فنی یعنی تحمل ریسک توسط گروه، ولی توزیع آن در کل گروه، یعنی انتقال ریسک در میان افراد عضو در گروه است. این وضعیت متفاوت از بیمه سنتی است که در آن هیچ حق بیمهای پیشاپیش میان اعضای گروه مبادله نمیشود، ولی در عوض زیان حاصله بهحساب تمام اعضای گروه گذاشته میشود.
استراتژی اجتناب از ریسک
استراتژی اجتناب، یعنی انجام ندادن فعالیتی که موجب ریسک میشود. بهعنوانمثال ممکن است که یک دارایی خریداری نگردد یا ورود به یک کسبوکار مورد چشمپوشی قرار گیرد تا از مشکلات و دردسرهای آنها اجتناب شود. مثال دیگر در این زمینه، پرواز نکردن هواپیماست تا از ریسک سرقت آن اجتناب شود.
استراتژی اجتناب به نظر میرسد راهحلی برای تمامی ریسکهاست، ولی اجتناب از ریسک همچنین به معنی زیاندهی در مورد سودآوریهای بالقوهای است که امکان دارد بهواسطه پذیرش آن ریسک حاصل شود. عدم ورود به یک بازار بهمنظور اجتناب از ریسک، نیز احتمال کسب سودآوری را ضایع میکند.
استراتژی کاهش ریسک
استراتژی کاهش، یعنی بهکارگیری شیوههایی که باعث کاهش شدت زیان میشود. بهعنوانمثال میتوان به کپسولهای آتشنشانی که برای فرونشاندن آتش طراحی گردیدهاند، اشاره کرد که ریسک زیان ناشی از آتش را کاهش میدهد. این شیوه ممکن است باعث زیانهای بیشتری بهواسطه خسارات ناشی از آب شود و درنتیجه امکان دارد که مناسب نباشد. سیستم هالوژنی جلوگیری کننده از آتش ممکن است آن ریسک را کاهش دهد، ولی هزینه آن امکان دارد، بهعنوان یک عامل بازدارنده از انتخاب آن استراتژی جلوگیری کند.
استراتژی پذیرش ریسک
استراتژی پذیرش، یعنی قبول زیان وقتیکه رخ میدهد. درواقع خود-تضمینی یا تضمین شخصی در این طبقه جای میگیرد. پذیرش ریسک یک استراتژی قابلقبول برای ریسکهای کوچک است که هزینه حفاظت در مقابل ریسک ممکن است ازنظر زمانی بیشتر از کلیه زیانهای حاصله باشد. کلیه ریسکهایی که قابلاجتناب و انتقال نیستند، ضرورتاً قابلپذیرش هستند که شامل ریسکهای خیلی بزرگی میشوند که یا محافظت در برابر آنها امکانپذیر نیست یا ممکن است پرداخت هزینه بیمه برای آنها شاید عملی نباشد.
در این زمینه، جنگ به خاطر ویژگیهایش و عدم وجود تضمین نسبت به ریسکهایش، مثال مناسبی است. همچنین هر مقداری از زیاندهی بالقوه علاوه بر مقدار تضمین شده، ریسک پذیرفته شده محسوب میشود. همچنین ممکن است این حالت قابلقبول باشد در صورتیکه امکان تحقق زیانهای سنگین، کم باشد یا هزینه بیمه کردن برای مقدار پوشش بیشتر، خیلی زیاد باشد به طوریکه مانع بزرگی برای اهداف سازمانی ایجاد کند.
علاوه بر این استراتژیها، برای مدیریت ریسک عملیاتی که در ادامه به آن پرداخته میشود استراتژیهای خاصی نیز وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره میکنیم. استراتژیهای خاص در مدیریت ریسک عملیاتی بهعنوان معیارهای خاص یا مجموعهای از معیارها درنظر گرفته میشوند که بر مولفههای تعریفشدۀ ریسک و اغلـب، اکثر جنبههایی که به سازمان مربوط است، تمرکز میکنند؛ بنابراین، اینها مکملی برای مجموعه گزینههای اساسی مذکور محسوب نمیشوند؛ بلکه اشکال دقیق آنها هستند. مثالهای قابل آنالیز ریسک چیست ؟ توجه عبارتاند از:
- کشف فاجعه
- مدیریت تداوم سازمان
- تأمین منابع از خارج
کشف فاجعه و مدیریت تداوم سازمان: این معیارهای مدیریت شامل فعالیتهایی است که بهمنظور کاهش آثار فجایع به کمترین میزان، ضروری به نظر میرسند و شامل طیف وسیعی از فعالیتهای مبتنیبر قواعد و راهنماییهایی برای رویارویی با امور غیرمنتظره، برنامههای اخراج، تخصیص نقشها، فهرستهای اخطار، تنظیم محل کار مربوط به امور غیرمنتظره و کانالهای ارتباطات اضطراری و نیز آزمون منظم این تدارکات هستند و با اصل «فجایع با زمان تعریف میشوند نه با علتها» هدایت میشوند. این بیان البته به نوعی سادهسازی بیشازحد است؛ اما اهمیت اقدامات سریع و هدفمند در مورد حوادث غیرمترقبه نشان میدهد که مستلزم برنامهریزی استراتژیک پیشبینیکننده هستند.
تأمین منابع از خارج: با دو حوزۀ تأمین منابع از خارج و مدیریت ریسک عملیاتی برای مدتها بهطور جداگانه برخورد میشد؛ اما این دو حوزه بهتدریج در حال نزدیک شدن به هم هستند. برای مثال، گامهای اولیه را میتوان در افزایش توجه ملاحظات مدیریت ریسک عملیاتی در تراکنشهای تأمین خارجی مشاهده کرد. این گامها شامل تمام مراحل از ارزیابی اولیه از طریق برنامهریزی تا اجرای تراکنشاند.
مرحله نهایی، تعریف، کاربرد و اجرای مدیریت دائمی تأمین خارجی منابع است که عمدتاً بـه نظارت بر مدیریت ریسک عرضهکنندۀ خارجی خدمت تمرکز دارد.
شناسایی و ارزیابی ریسک عملیاتی ذاتی اینگونه تراکنشها که با منابع خارجی سروکار دارند، همیشه در مورد تصمیمات اساسی منبع خارجی صورت نمیگیرد. اغلب تنها مشاهداتی در مورد درآمدها و هزینههایی که بهطور فرضی بیشتر قابل پیشبینیاند، صورت میگیرد.
بدین ترتیب، ریسک عملیاتی مربوط به تراکنش و ریسک انتقال که در واقع دارای عدم قطعیت قابلتوجهی هستند، بهطور مناسب قیمتگذاری نمیشوند. ابزارهایی که در حال حاضر در دسـترس مدیریت ریسک عملیاتی قرار دارند، اغلب به دلیل فقدان دادههای تاریخی، در مهیاکردن صورتهای کمی با مشکل مواجهاند. بههرحال، به نظر میرسد که استفاده از تخمینهای ریسک، رویکرد ارزیابی مناسبی در این محیط است.
مدیریت ریسک یک فرآیند مستمر و در حال پیشرفت است. حتی اگر سنجههای موجود کنترل مناسب باشند، بایستی به طور منظم هرگونه تغییر موثر بر جنبههای شناسایی شده ریسک مورد بررسی و بازبینی قرار گیرند. پس از تکمیل کنترلهای مطرح شده، باید ریسک را با استفاده از بازبینیهای منظم و بررسی پیشرفت و اثربخشی استراتژی ریسک انتخابی، مورد ارزیابی مجدد قرار داد.
تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دیگر تغییرات فنی معمولاً بر فراوانی و شدت تحقق ریسک تأثیر میگذارند. درنتیجه به ارزیابی، اطلاعات و تحلیل تأثیر تغییرات، نیاز مداومی وجود دارد. چنین تغییراتی ممکن است بر هزینه راهحلهای مختلف دیگر تأثیر بگذارد. اطلاعات بیشتری که از طریق تجربه، شناخت و دانستن مسئله جمعآوری میشود، عدم اطمینان کاهش مییابد و گزینههای دیگر ممکن است جذابتر شوند.
اصول مدیریت ریسک در بازار سرمایه + انواع آن
ریسک ؛ کلمهای است که ممکن است شما را به یاد خطر و چالش بیاندازد. به همین دلیل، افراد ترجیح میدهند از ریسک کردن دوری کنند و از کارهایی که دارای ریسک بالایی است پرهیز نمایند. اما اینکه افراد فکر میکنند ریسک به معنی خطر است، کاملا اشتباه است. زیرا، زمانی که بحث مدیریت ریسک را در نظر بگیریم دیگر نمیتوان ریسک را معادل خطر دانست. بنابراین میتوان گفت، در ذات هر فعالیتی ریسک وجود دارد و زندگی روزمره همه افراد دارای ریسک بوده، اما این نکته را فراموش نکنید که با استفاده از مدیریت ریسک میتوانید از این خطر و چالش در امان باشید و در معرض آن قرار گرفتن را به حداقل برسانید. در این مقاله به مدیریت ریسک در بازارهای مالی پرداختهایم تا بتوانید زمانی که در معرض این ریسک قرار گرفتهاید، بتوانید ریسک موجود در سرمایهگذاری خود را مدیریت کنید. پس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از مهمترین اصول در بازار بورس و سرمایهگذاری است. هر چقدر هم که سرمایه داشته باشید برای اینکه بتوانید در بازار بمانید و فعالیت کنید باید بتوانید به طرز صحیح از مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه استفاده کنید.
* در صورت تمایل میتوانید مقاله اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی را مطالعه نمایید.
شما به عنوان یک کاربر وقتی یک معامله انجام میدهید ممکن است 4 حالت به وجود بیاید؛
- سود خیلی بزرگ ⇐ 10 تا 60 درصد
- سود کم ⇐ 10 تا 15 درصد
- ضرر کوچک ⇐ 10 تا 20 درصد
- ضرر بزرگ ⇐ 40 تا 50 درصد
اگر بتوانید جلوی حالت چهارم را بگیرید؛ میتوانید در بورس خیلی موفق باشید.
هدف مدیریت ریسک دقیقاً حذف ضررهای مالی بزرگ است.
فرآیند مدیریت ریسک
فرض کنید بر اساس تحلیلی که انجام میدهید خرید انجام دادهاید؛ اما قبل از اینکه خرید کنید حتما باید حد ضرر را مشخص و مبلغ خرید را محاسبه کنید.
* ضریب ریسک: انتخاب یک عدد بین 1 تا 2
* کل سرمایه: کل پولی که در بورس سرمایهگذاری میکنید.
* درصد حد ضرر: درصدی که برای جلوگیری از ضرر بیش از حد برای خود تعیین کردهاید.
در خصوص ضریب ریسک باید گفت؛ اگر آدم محتاطی هستید و تمایل دارید کمتر ریسک کنید 1 را انتخاب کنید؛ اما اگر آدم ریسک پذیری هستید میتوانید عدد 2 را انتخاب کنید. همچنین، میتوانید هر عددی بین 1 تا 2 را نیز انتخاب کنید؛ مثلا 1/5. عددی که انتخاب میکنید هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، ریسک کمتر؛ و هر چقدر به 2 نزدیکتر باشد، ریسک بیشتر میشود.
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه میگوید:
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد. حال این اصل را تبدیل به یک فرمول میکنیم؛
* نکته: ضریب ریسکی که انتخاب کردهاید باید در همه معاملات همان باشد و با همان ضریب کار کنید.
* با حد ضرر 10 درصد، اجازه دارید آنالیز ریسک چیست ؟ 10 میلیون خرید انجام دهید.
* با حد ضرر 20 درصد، اجازه دارید 5 میلیون خرید انجام دهید.
و اما یک فرمول سادهتر برای حداکثر مبلغ خرید؛
* بهتر است حد ضرر خود را 10 یا 20 درصد انتخاب کنید؛ زیرا، این حد ضرر یک عدد معقول، منطقی و یک رنج نرمال است تا بتوانید ریسک را بهتر مدیریت کنید.
انواع حد ضرر
- تعیین حد ضرر بر حسب دامنه نوسانات بازار
- استفاده گسترده در اکسپرتهای خودکار
- تناسب با فازهای مختلف بازار
- نقطه ضعف، کارکرد ضعیف به هنگام انتشار اخبار و گزارشهای مهم
انواع ریسک در بازارهای سرمایه
در اینجا، انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتها و سرمایهگذاری در بورس با آنها مواجه میشود را معرفی و توضیح خواهیم داد؛
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود؛
- ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
- ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک
ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
ریسکی که میتوانیم با استفاده از برخی روشها از آن اجتناب کنیم؛ ریسک های قابل اجتناب میگویند. این ریسک ها اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند.
نمونه هایی از ریسک قابل اجتناب
- مدیریت ضعیف شرکت
- درست عمل نکردن سهامداران شرکت
- عدم موفقیت در رقابت با سایر رقبا
- قدیمی شدن محصولات تولیدی شرکت
- و .
که هر کدام از این نمونهها باعث میشود، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش پیدا کند.این ریسک ها منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط میشود. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوانیم با به کارگیری برخی روشهای محاسبه به حداقل ممکن برسانیم، از آن به عنوان ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک
کنترل این نوع ریسک در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسک ها، ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و . مواردی هستند که کنترل آنها از اختیار شرکت خارج میکند.
برای مثال؛ تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد-سود و میزان سودآوری شرکتها تاثیر بگذارد و طبیعتاً ارزش سهام آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اینگونه ریسک ها را ریسک های سیستماتیک یا غیر قابل اجتناب میگویند، زیرا کنترل آنها از اختیار سرمایهگذار خارج است.
و اما چگونه میتوانیم ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟
به این ضربالمثل دقت کنید؛
همه تخممرغها را در یک سبد قرار ندهید، اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست؟ همه شما میگویید که ریسک آن کاهش پیدا میکند. چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین بیافتد و تخممرغهای آن بشکند سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم میمانند. در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام تئوری سبد وجود دارد که بر پایه همین ضربالمثل تشکیل شده است. بر اساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای چند دارایی محدود ریسک های قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد؛ ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود. بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند؛ به جای اینکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری نماید و حتی در سبد سرمایهگذاری خودش اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و دیگر موارد را هم داشته باشد. مجدداً این نکته را یادآوری کنیم که، با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری تنها میتوانید حذف ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل برسانید و حذف ریسک های غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل یا اختیار سرمایهگذار خارج است. البته، با حذف یا کاهش ریسک های قابل اجتناب عملاً بخش عمدهای از ریسک هایی که سرمایهگذار با آنها مواجه است، کاهش پیدا میکند.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی
یکی از مهمترین مواردی که یک سرمایهگذار نیاز دارد در طول معاملات به آن دقت زیادی کند، مدیریت ریسک میباشد. این مورد یکی از مهمترین موارد در تصمیمگیریهای معاملاتی میباشد. مانند پدال گاز در ماشین است که استفاده نابجا از آن میتواند باعث از بین رفتن قسمت یا تمامی سرمایه شود. مدیریت، میزان ریسک یا درگیر کردن درصدی از حساب در یک معامله است که با شناخت از استراتژی و میزان تاییدات انجام میشود.
به عنوان مثال؛ شما همیشه نمیتوانید با سرعت 100 کیلومتر در ساعت رانندگی کنید، ممکن است در یک کوچه با 10 کیلومتر، در یک جاده لغزنده 15 کیلومتر و در یک اتوبان اگر شرایط مساعد باشد میتوانید با 100 یا 120 کیلومتر اقدام به رانندگی کنید. پس اینکه شما چه جایی پدال گاز را فشار بیشتری دهید تا بتوانید سریعتر به مقصد برسید به مدیریت ریسک شما با توجه به خیابان، اتوبان و یا لغزندگی جاده و سایر عوامل در آن بستگی دارد.
در بازارهای مالی نیز به همین گونه است.
به عنوان مثال؛ شما میتوانید نسبت به شرایط بازار و انتخاب ضریب ریسک خود یک معامله خوب و پر سود انجام دهید. همه اینها بستگی به صبر در معاملات با استراتژیهای کارآمد و تاییدات بالاتر، شرایط بازار و بازدهی آن و البته نوع مدیریت ریسک شما دارد. افرادی که عادت دارند، صبر کنند تا معاملات با شرایط خوب و تاییدات خوب به وجود بیاید؛ معاملات کمتر ولی سوددهتری انجام داده و قاعدتاً نتایج بهتری را خواهند دید و راحتتر معاملات خود را انجام میدهند.
هیچ چیز برای سرمایه گذار نباید مهمتر از توانایی خوابیدن آسوده در شب باشد.
نتیجه بحث
احتمال انحراف بازده واقعی سرمایهگذاری از بازده پیشبینی شده آن، ریسک گفته میشود. ریسک همچنین، شامل احتمال از دست رفتن همه یا بخشی از اصل سرمایهگذاری نیز میشود. برای سنجش ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد. یکی از مهمترین معیارهای این سنجش، انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است.
مدیریت ریسک ؛ جلوگیری از ضررهای بزرگ، انتخاب حد ضرر برای خریدهای خود، به دست آوردن حداکثر مبلغ خرید در هر معامله از طریق فرمول گفته شده میباشد. سرمایهگذاران همیشه باید در ذهن داشته باشند که مهمترین معیار این نیست که چقدر بازدهی به دست آوردهاند بلکه بازدهی در مقابل ریسک متحمل شده مهم است.
سوالات متداول
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه چیست ؟
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد.
استراتژیهای مدیریت ریسک
وقتیکه ریسکها شناسایی و ارزیابی شدند، تمامی تکنیکهای اداره ریسک در یک یا چندطبقه از چهار طبقه اصلی که در شکل زیر نشان داده شده قرار میگیرند:
علاوه بر این راهبردها، استراتژیهای خاصی نیز در آنالیز ریسک چیست ؟ این زمینه وجود دارد که عبارتاند از:
- کشف فاجعه
- مدیریت تداوم سازمان
- تأمین منابع از خارج
استفاده مطلوب از این استراتژیها شاید امکانپذیر نباشد. بعضی از آنها ممکن است مستلزم بده بستانهایی باشد که برای فرد یا سازمانی که در زمینه مدیریت ریسک تصمیمگیری میکند، قابلقبول نباشد.
استراتژی انتقال ریسک
استراتژی انتقال، به این معنی است که بخش دیگری ریسک را قبول کند، این کار معمولاً بهوسیله بستن قرارداد یا انجام اقدامات احتیاطی صورت میگیرد. بیمه کردن، یک نوع از استراتژیهای انتقال ریسک با استفاده از بستن قرارداد است. در موارد دیگر این امر بهواسطه قراردادهای کلامی انجام میگیرد که ریسک را به بخشهای دیگر بدون پرداختی بابت حق بیمه، انتقال میدهد. معمولاً بار مسئولیت در میان سازندگان ساختمان یا دیگر سازندگان بدینصورت انتقال مییابد.
از سوی دیگر، استفاده از وضعیتهای تعدیلکننده در سرمایهگذاریهای مالی، یک نمونه از چگونگی انجام اقدامات احتیاطی توسط شرکتها، بهمنظور اداره ریسک ازنظر مالی است. بعضی از روشهای اداره نمودن ریسک، در تمامی طبقات جای میگیرند.
پذیرش جمعی ریسک ازلحاظ فنی یعنی تحمل ریسک توسط گروه، ولی توزیع آن در کل گروه، یعنی انتقال ریسک در میان افراد عضو در گروه است. این وضعیت متفاوت از بیمه سنتی است که در آن هیچ حق بیمهای پیشاپیش میان اعضای گروه مبادله نمیشود، ولی در عوض زیان حاصله بهحساب تمام اعضای گروه گذاشته میشود.
استراتژی اجتناب از ریسک
استراتژی اجتناب، یعنی انجام ندادن فعالیتی که موجب ریسک میشود. بهعنوانمثال ممکن است که یک دارایی خریداری نگردد یا ورود به یک کسبوکار مورد چشمپوشی قرار گیرد تا از مشکلات و دردسرهای آنها اجتناب شود. مثال دیگر در این زمینه، پرواز نکردن هواپیماست تا از ریسک سرقت آن اجتناب شود.
استراتژی اجتناب به نظر میرسد راهحلی برای تمامی ریسکهاست، ولی اجتناب از ریسک همچنین به معنی زیاندهی در مورد سودآوریهای بالقوهای است که امکان دارد بهواسطه پذیرش آن ریسک حاصل شود. عدم ورود به یک بازار بهمنظور اجتناب از ریسک، نیز احتمال کسب سودآوری را ضایع میکند.
استراتژی کاهش ریسک
استراتژی کاهش، یعنی بهکارگیری شیوههایی که باعث کاهش شدت زیان میشود. بهعنوانمثال میتوان به کپسولهای آتشنشانی که برای فرونشاندن آتش طراحی گردیدهاند، اشاره کرد که ریسک زیان ناشی از آتش را کاهش میدهد. این شیوه ممکن است باعث زیانهای بیشتری بهواسطه خسارات ناشی از آب شود و درنتیجه امکان دارد که مناسب نباشد. سیستم هالوژنی جلوگیری کننده از آتش ممکن است آن ریسک را کاهش دهد، ولی هزینه آن امکان دارد، بهعنوان یک عامل بازدارنده از انتخاب آن استراتژی جلوگیری کند.
استراتژی پذیرش ریسک
استراتژی پذیرش، یعنی قبول زیان وقتیکه رخ میدهد. درواقع خود-تضمینی یا تضمین شخصی در این طبقه جای میگیرد. پذیرش ریسک یک استراتژی قابلقبول برای ریسکهای کوچک است که هزینه حفاظت در مقابل ریسک ممکن است ازنظر زمانی بیشتر از کلیه زیانهای حاصله باشد. کلیه ریسکهایی که قابلاجتناب و انتقال نیستند، ضرورتاً قابلپذیرش هستند که شامل ریسکهای خیلی بزرگی میشوند که یا محافظت در برابر آنها امکانپذیر نیست یا ممکن است پرداخت هزینه بیمه برای آنها شاید عملی نباشد.
در این زمینه، جنگ به خاطر ویژگیهایش و عدم وجود تضمین نسبت به ریسکهایش، مثال مناسبی است. همچنین هر مقداری از زیاندهی بالقوه علاوه بر مقدار تضمین شده، ریسک پذیرفته شده محسوب میشود. همچنین ممکن است این حالت قابلقبول باشد در صورتیکه امکان تحقق زیانهای سنگین، کم باشد یا هزینه بیمه کردن برای مقدار پوشش بیشتر، خیلی زیاد باشد به طوریکه مانع بزرگی برای اهداف سازمانی ایجاد کند.
علاوه بر این استراتژیها، برای مدیریت ریسک عملیاتی که در ادامه به آن پرداخته میشود استراتژیهای خاصی نیز وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره میکنیم. استراتژیهای خاص در مدیریت ریسک عملیاتی بهعنوان معیارهای خاص یا مجموعهای از معیارها درنظر گرفته میشوند که بر مولفههای تعریفشدۀ ریسک و اغلـب، اکثر جنبههایی که به سازمان مربوط است، تمرکز میکنند؛ بنابراین، اینها مکملی برای مجموعه گزینههای اساسی مذکور محسوب نمیشوند؛ بلکه اشکال دقیق آنها هستند. مثالهای قابل توجه عبارتاند از:
- کشف فاجعه
- مدیریت تداوم سازمان
- تأمین منابع از خارج
کشف فاجعه و مدیریت تداوم سازمان: این معیارهای مدیریت شامل فعالیتهایی است که بهمنظور کاهش آثار فجایع به کمترین میزان، ضروری به نظر میرسند و شامل طیف وسیعی از فعالیتهای مبتنیبر قواعد و راهنماییهایی برای رویارویی با امور غیرمنتظره، برنامههای اخراج، تخصیص نقشها، فهرستهای اخطار، تنظیم محل کار مربوط به امور غیرمنتظره و کانالهای ارتباطات اضطراری و نیز آزمون منظم این تدارکات هستند و با اصل «فجایع با زمان تعریف میشوند نه با علتها» هدایت میشوند. این بیان البته به نوعی سادهسازی بیشازحد است؛ اما اهمیت اقدامات سریع و هدفمند آنالیز ریسک چیست ؟ در مورد حوادث غیرمترقبه نشان میدهد که مستلزم برنامهریزی استراتژیک پیشبینیکننده هستند.
تأمین منابع از خارج: با دو حوزۀ تأمین منابع از خارج و مدیریت ریسک عملیاتی برای مدتها بهطور جداگانه برخورد میشد؛ اما این دو حوزه بهتدریج در حال نزدیک شدن به هم هستند. برای مثال، گامهای اولیه را میتوان در افزایش توجه ملاحظات مدیریت ریسک عملیاتی در تراکنشهای تأمین خارجی مشاهده کرد. این گامها شامل تمام مراحل از ارزیابی اولیه از طریق برنامهریزی تا اجرای تراکنشاند.
مرحله نهایی، تعریف، کاربرد و اجرای مدیریت دائمی تأمین خارجی منابع است که عمدتاً بـه نظارت بر مدیریت ریسک عرضهکنندۀ خارجی خدمت تمرکز دارد.
شناسایی و ارزیابی ریسک عملیاتی ذاتی اینگونه تراکنشها که با منابع خارجی سروکار دارند، همیشه در مورد تصمیمات اساسی منبع خارجی صورت نمیگیرد. اغلب تنها مشاهداتی در مورد درآمدها و هزینههایی که بهطور فرضی بیشتر قابل پیشبینیاند، صورت میگیرد.
بدین ترتیب، ریسک عملیاتی مربوط به تراکنش و ریسک انتقال که در واقع دارای عدم قطعیت قابلتوجهی هستند، بهطور مناسب قیمتگذاری نمیشوند. ابزارهایی که در حال حاضر در دسـترس مدیریت ریسک عملیاتی قرار دارند، اغلب به دلیل فقدان دادههای تاریخی، در مهیاکردن صورتهای کمی با مشکل مواجهاند. بههرحال، به نظر میرسد که استفاده از تخمینهای ریسک، رویکرد ارزیابی مناسبی در این محیط است.
مدیریت ریسک یک فرآیند مستمر و در حال پیشرفت است. حتی اگر سنجههای موجود کنترل مناسب باشند، بایستی به طور منظم هرگونه تغییر موثر بر جنبههای شناسایی شده ریسک مورد بررسی و بازبینی قرار گیرند. پس از تکمیل کنترلهای مطرح شده، باید ریسک را با استفاده از بازبینیهای منظم و بررسی پیشرفت و اثربخشی استراتژی ریسک انتخابی، مورد ارزیابی مجدد قرار داد.
تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دیگر تغییرات فنی معمولاً بر فراوانی و شدت تحقق ریسک تأثیر میگذارند. درنتیجه به ارزیابی، اطلاعات و تحلیل تأثیر تغییرات، نیاز مداومی وجود دارد. چنین تغییراتی ممکن است بر هزینه راهحلهای مختلف دیگر تأثیر بگذارد. اطلاعات بیشتری که از طریق تجربه، شناخت و دانستن مسئله جمعآوری میشود، عدم اطمینان کاهش مییابد و گزینههای دیگر ممکن است جذابتر شوند.
دیدگاه شما