بازده چیست؟
سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایهگذاری، بازده نامیده میشود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر داراییها در مدت مشابه و شاخصهای پولی، ارزیابی میگردد. بازدهی سرمایهگذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل میشود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب میتواند تابعی از افق سرمایهگذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینههای معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.
به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شدهای برای آنها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.
برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایهگذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشتهاند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه میپردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آنها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایهگذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه میباشد.
بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونهای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازدهی معقول حاضر میشوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمیشود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایهگذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب میشوند. در یک کلام میتوان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایهگذاری است.
انواع بازده در بازار سهام
در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی تقسیم میشود.
بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکتها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر میگیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روشهای تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه میشود.
بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه میباشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدمهای سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایهگذاری طی دوره مذکور است.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانهای داشته باشید. زیرا موجب میشود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.
نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی
همانگونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما تعریف سهامدار چیست؟ را به یک معامله فرضی جلب میکنیم:
سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم میگیرد؛ با افق سرمایهگذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایهگذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی میشود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العادهای داشته و بر اساس سیاستهای مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.
حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه میباشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص میشود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.
۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰
۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰
۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰
تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار
طبق تحلیل فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد میباشد، که نشان دهنده شرایط ایدهآل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.
۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰
اما پس از گذشت یک سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان میرسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیانگر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص میشود؛ این سرمایهگذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.
۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰
با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه میرسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.
همانطور که خودتان میدانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی میباشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکتها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمیشود و مسلماً طولانیتر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، میتواند ناشی از پیش بینیهای بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسکهای سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایهگذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معاملهگری است، زیرا توانستهاید موقعیتهای معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونهای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آنها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبتهای کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.
اوراق بهادار (Security) چیست؟
بازارهای مالی در سرتاسر جهان، شامل بخشهای مختلفی است، یکی از مهمترین بخشها در بازارهای مالی، «اوراق بهادار» است. در این مطلب، با کمک مقالهای از وبسایت اینوستوپدیا، با تعریف اوراق بهادار، انواع آن، سرمایهگذاری و معاملهگری در این حوزه و وضعیت قانونگذاری آن آشنا خواهید شد.
اوراق بهادار چیست؟
اوراق بهادار (Security)، به هر دارایی یا حقی گفته میشود که ماهیت غیرفیزیکی دارد، از نظر قانون معتبر شناخته میشود و میتوان آن را به فروش رساند.
در بیشتر کشورها، اوراق بهادار شامل موارد زیر میشود:
- یک موقعیت مالکیتی در شرکتهایی که به صورت عمومی در بورس معامله میشوند (سهام در بورس)
- یک رابطه طلبکاری از یک نهاد دولتی یا خصوصی (اوراق قرضه)
- یا یک حق مالکیت بر ابزارهای مالی مشتقه (قرارداد آتی یا قرارداد اختیار)
به زبان ساده، اوراق بهادار وعدهای است که از نظر قانونی لازمالاجرا است و میتوان آن را خرید، فروخت و یا با چیز ارزشمند دیگری مبادله کرد.
برای درک بهتر اوراق بهادار به این مثال توجه کنید. فردی روی کاغذی مینویسد:
من در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۰، خودروی خود را به دارندهی این برگه انتقال خواهم داد.
اگر این برگه به تأیید یک نهاد دولتی یا قانونی برسد، تبدیل به اوراق بهادار میشود؛ یعنی ورقی که بها دارد. بنابراین این برگه دارای ارزش است و ممکن است مردم به خرید یا فروش این برگه علاقه نشان دهند. بدیهی است که اگر خودرو تا قبل از تحویل صحیح و سالم مانده باشد، ارزش برگه نیز بالا خواهد رفت. در مقابل اگر مشکلی برای اتومبیل پیش بیاید، افراد علاقه کمتری به در اختیار داشتن آن برگه نشان خواهند داد و در نتیجه، ارزش آن افت خواهد کرد.
انواع اوراق بهادار
انواع اوراق بهادار
اوراق بهادار را میتوان به دو دسته عمده سهام و بدهی تقسیم کرد. با این حال، دسته دیگری به نام ترکیبی وجود دارد که در آن، بخشی از ویژگیهای اوراق سهام و اوراق بدهی ترکیب شده است. در ادامه، با این سه دسته بیشتر آشنا خواهیم شد.
«سهام» یا «اوراق حقوق صاحبان سهام»، متداولترین نوع از انواع اوراق بهادار است. سهام، یک نفع مالکیتی است که سهامداران در یک نهاد (مانند یک شرکت) در اختیار دارند و یکی از انواع سهم در بازار سرمایه است. اوراق سهام شامل دو دستهی سهام عادی و سهام مقدم است.
دارندگان سهام معمولاً دریافتی منظم ندارند، هر چند در برخی موارد سود سهم را دریافت میکنند. اما سود اصلی سهامداران از این سرمایهگذاری، سودی است که از فروش خود سهام (اوراق بهادار) به دست میآید (با این فرض که ارزش سهم افزایش یافته باشد).
دارندگان سهام این اختیار را دارند که به میزان سهام خود، در کنترل شرکت سهیم باشند. ضریب تأثیر رأی هر سهامدار به نسبت سهمی است که در اختیار دارد. در صورت ورشکستگی شرکت، سهامداران پس از پرداخت کلیه تعهدات به طلبکاران، باقیمانده دارایی شرکت را به نسبت سهمی که دارند، بین خود تقسیم میکنند. در صورتیکه دارایی مالی شرکت برای پرداخت تعهدات به طلبکاران کافی نباشد، این بدهی از کالاها یا خدمات شرکت پرداخت میشود.
اوراق بدهی
«اوراق بدهی» بیانگر پولی است که وام گرفته شده است و باید بازپرداخت شود. اندازه وام، نرخ بهره و تاریخ سررسید یا تمدید، تحت شرایطی در این اوراق قید میشود. اوراق بهادار بدهی شامل اوراق قرضه دولتی و شراکتی، گواهیهای سپرده و اوراق وثیقهدار است.
زمانی که کسبوکارها یا نهادهای دولتی برای انجام فعالیتهای اقتصادی نیاز به پول داشته باشند، با فروش اوراق قرضه میتوانند سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کنند. سرمایهگذار با خرید اوراق قرضه که از آن به عنوان «اوراق بهادارِ با درآمد ثابت» نیز یاد میشود، برای بازه زمانی خاصی مقداری پول به یک نهاد قرض میدهد و بهرۀ ثابتی (ماهانه یا سالانه) از آن نهاد تحت عنوان درآمد ثابت دریافت میکند. اوراق قرضه دارای تاریخ سررسید است. وقتی اوراق قرضه به موعد سررسید خود میرسد، نهادی که پول سرمایهگذاران را دریافت کرده است، اصل پول را بازپرداخت میکند.
بهطور کلی، دارندگان اوراق بدهی به طور منظم بهره، بازپرداخت اصل پول و سایر حقوق قراردادی تصریح شده (که شامل حق رأی نیست) را دریافت میکنند. این اوراق برای مدت معینی صادر میشوند و در پایان توسط صادرکننده یا «ناشر» بازخرید میشوند. ناشر، نهادی حقوقی است که اوراق بهادار را به نام خود منتشر میکند.
اوراق ترکیبی
«اوراق بهادار ترکیبی» همانطور که از نامش پیداست، برخی از ویژگیهای اوراق بدهی و سهام را در کنار هم دارد. اوراق ترکیبی به سه دسته اصلی تقسیم میشود:
- سهام تضمینی: قرارداد اختیاری که توسط شرکت صادر میشود و به سهامداران حق خرید سهام را در یک بازه زمانی و با یک قیمت مشخص میدهد.
- سهام ترجیحی: سهم شرکتهایی که پرداخت بهره، سود سهام یا سایر بازدهیهای سرمایه در آنها ارجح است.
- اوراق قابل تبدیل: اوراق قرضهای که میتوان آنها را در بازار بورس به سهام شرکت ناشر تبدیل کرد.
سرمایهگذاری در حوزه اوراق بهادار
نهادی که اوراق بهادار را تولید کرده و به فروش میرساند، «ناشر» نام دارد و کسانی که این اوراق را میخرند، سرمایهگذار نامیده میشوند.
بهطور کلی، اوراق بهادار نمایانگر یک سرمایهگذاری و وسیلهای است که نهادها، شرکتها و سایر بنگاههای تجاری میتوانند بهوسیله آن سرمایه جذب کنند. شرکتها با عرضه سهام خود به عموم مردم از طریق عرضه اولیه سهام (IPO) میتوانند سرمایه بسیار زیادی جذب کنند.
برای مثال، مسئولین یک شهر یا ایالت یا کشور میتوانند با صدور اوراق قرضه شهری، وجوه مورد نیاز برای یک پروژه را جمعآوری کنند. بسته به تقاضای بازار و یا ساختار قیمتگذاری یک موسسه، جذب سرمایه از طریق عرضه اوراق میتوند گزینه مناسبتری نسبت به تأمین اعتبار از طریق وام بانکی باشد.
سرمایهگذاری در حوزه اوراق بهادار
از طرف دیگر، خرید این اوراق با پولِ وامگرفتهشده، که اصطلاحاً «خرید وجه تضمین با اهرم» نیز نامیده میشود، یکی از روشهای محبوب برای سرمایهگذاری است. در اصل، یک شرکت ممکن است برای تسویه بدهی یا سایر تعهدات خود به نهادهای دیگر، حقوق مالکیتی خود را به صورت پول نقد یا سایر انواع اوراق بهادار به اشخاص حقیقی واگذار کند. این نوع تمهیداتِ وثیقهای اخیرا در بین سرمایهگذاران نهادی افزایش یافته است.
اوراق بهادار چگونه معامله میشوند؟
اوراقی که به صورت عمومی معامله میشوند، در فهرست «بورس» قرار میگیرند. بورس، بازاری متشکل و خودانتظام است که اوراق بهادار در آن توسط کارگزاران یا معاملهگران و طبق مقررات، مورد دادوستد قرار میگیرد.
ناشران میتوانند با اطمینان دادن به معاملهگران از جنبه قانونگذاری و تأمین نقدینگی، نظر معاملهگرها را به سهام خود جلب کنند. در سالهای اخیر، سیستمهای تجاری الکترونیکی غیر رسمی متداولتر شدهاند و معاملهگران به جای دادوستد اوراق کاغذی، به صورت آنلاین معامله میکنند.
همانطور که اشاره شد، به اولین فروش عمده سهام یک شرکت در بورس، «عرضه اولیه» (IPO) گفته میشود. بازاری که یک سهم برای اولین بار در آن پذیرهنویسی و عرضه میشود، «بازار اولیه» نامیده میشود.
در جریان عرضه اولیه، ناشر، فروشنده سهم است و سرمایهگذار یا تریدر، معاملهگر سهم هستند. اما بعد از پایان عرضه اولیه، سهم وارد معاملات ثانویه میشود که در آن، سهمها صرفا به عنوان یک دارایی از یک تریدر یا سرمایهگذار به تریدر دیگر منتقل میشوند. به بازاری که معاملات ثانویه در آن جاری است، «بازار ثانویه» گفته میشود. سهامداران میتوانند سهام خود را در ازای پول نقد یا سود سرمایه به سایر سرمایهگذاران بفروشند، بنابراین، بازار ثانویه بازار اولیه را تکمیل میکند.
اوراق بهادار ممکن است به صورت خصوصی و به گروه محدودی که واجد شرایط هستند، عرضه شود. هر از گاهی سهام شرکتها به صورت ترکیبی از عرضه عمومی و خصوصی ارائه میشوند.
انواع دیگر اوراق بهادار
اوراق بهادار دارای گواهی به صورت فیزیک و کاغذی ارائه میشوند. این اوراق همچنین ممکن است در سیستم ثبت مستقیم نگهداری شوند. به عبارت دیگر، یک مامور ثبت به نمایندگی از شرکت، سهام شرکت را بدون اینکه نیاز به صدور گواهی فیزیکی باشد، حفظ میکند.
فناوریها و سیاستهای مدرن، نیاز به اوراق دارای گواهی را برطرف کرده است. اکنون سیستمی توسعه یافته است که در آن ناشران میتوانند یک گواهی جهانی واحد را به نمایندگی از تمام اوراق بهادار معتبر، در یک صندوق امانتداری بینالمللی به نام شرکت «Depository Trust» یا «DTC» سپردهگذاری کنند. کلیه اوراق بهاداری که در DTC معامله میشوند، به صورت الکترونیکی هستند. شایان ذکر است که اوراق بهادار دارای گواهی و بدون گواهی هیچ تفاوتی از نظر حقوق و امتیازات سهامدار و ناشر ندارند.
اوراق بهادار حامل به اوراق قابل مذاکره گفته میشود که حقوق مربوط به اوراق را به سهامدار میدهد. این اوراق تحت موارد خاص از یک سرمایهگذار به سرمایهگذار دیگر منتقل میشوند. اوراق حاملی که قبل از الکترونیکی شدنِ اوراق وجود داشتند، از لحاظ ماهیت مالکیتی همیشه مجزا از هم بودند؛ یعنی هر ورق بهادار، بیانگر یک دارایی جداگانه بود و از نظر قانونی با سایر اوراق تفاوت داشت. این اوراق بهادار در اکثر موارد قابل دادوستد هستند، اما در موارد نادری نیز اینگونه نیست. این بدان معناست که با وام گرفتن، وامگیرنده میتواند در زمان بازپرداخت، خودِ دارایی یا یک دارایی مشابه دیگر را که معادل با دارایی اصلی است، پرداخت کند. در برخی موارد، ممکن است از اوراق بهادار حامل برای دور زدن مالیات استفاده شود. به همین دلیل، ناشران، سهامداران و قانونگذاران دید مثبتی به این اوراق ندارند. بنابراین استفاده از این اوراق در ایالات متحده نادر است.
اوراق بهادار ثبتشده به گونهای از اوراق گفته میشود که نام سهامدار و سایر جزئیات لازم توسط ناشر در یک دفتر کل ثبت میشود. هرگونه دادوستد این اوراق به شرطی انجام میشود که اصلاحات لازم در دفتر کل ثبت شود.
قانونگذاری
در ایالات متحده، «کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده آمریکا» (SEC)، عرضه عمومی و فروش این اوراق را قانونگذاری میکند.
کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا
اما در ایران، این وظیفه به «شورای عالی بورس و اوراق بهادار» و «سازمان بورس و اوراق بهادار» محول شده است. طبق قوانین اوراق، مصوب سال ۱۳۸۴ مجلس شورای اسلامی، تعریف این دو نهاد به شرح زیر است:
«شورا» بالاترین رکن بازار است که تصویب سیاستهای کلان آن بازار را برعهده دارد. اعضـای شورا به شرح زیر است:
- وزیر امور اقتصادی و دارایی
- وزیر بازرگانی
- رییس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
- رؤسای اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون
- رئیس «سازمان» که به عنوان دبیر شورا و سخنگوی سازمان نیز انجام وظیفه خواهد کرد
- دادستان کل کشور یا معاون وی
- یک نفر نماینده از طرف کانونها
- سه نفر خبره مالی منحصراً از بخش خصوصی با مشورت تشکلهـای حرفـهای بـازار اوراق بهـادار بـه پیشنهاد وزیر امور اقتصادی و دارایی و تصویب هیئت وزیران
- یک نفر خبره منحصراً از بخش خصوصی به پیشنهاد وزیر ذيربط و تصویب هیئت وزیـران بـرای هـر بورس کالایی
سازمان بورس
«سازمان بورس»، یک موسسه عمومی غیردولتی است که دارای شخصیت حقـوقی و مـالی مسـتقل بـوده و از محـل کارمزدهای دریافتی و سهمی از حق پذیرش شرکتها در بورس اوراق بهادار و سایر درآمدها اداره میشود.
ساختمان سازمان بورس
برای اطلاع از جزئیات تعاریف و قوانین بورس در ایران، میتوانید به وبسایت سازمان بورس مراجعه کنید.
تئوری نمایندگی | چالشهای جدایی مالکیت و مدیریت
از دوستان متممی انتظار میرود پس از مطالعهی درس تئوری نمایندگی بتوانند:
- رابطه نمایندگی را تعریف کنند و بگویند که تئوری نمایندگی چگونه و در اثر چه نیازی شکل گرفت؟
- مفهوم هزینه های نمایندگی را توضیح دهند و برای آن چند مثال بزنند.
- بتوانند مصداقهای هزینه های نمایندگی را در روابط شخصی و شغلی خود تشخیص دهند.
- در جایگاه کارآفرین بتوانند مذاکره بهتری با سرمایه گذار داشته باشند و او را بهتر، مجاب کنند.
وقتی تاریخچه رشد اقتصاد صنعتی در جهان را مطالعه میکنیم، میبینیم که تقریباً همزمان با انقلاب صنعتی، رویهای در مدیریت کسب و کار شکل گرفت که تا امروز هم ادامه داشته است: جدایی مدیریت و مالکیت.
با تبدیل کارگاههای کوچک به کارخانههای بزرگ و نیز شکلگیری و رشد صنایع جدید (مثل شیوههای نوین بیمه و بانکداری) به تدریج مدیریت به فعالیتی تخصصی تبدیل شد و مالکان کسب و کار، یا به علت محدودیت دانش تخصصی و یا به خاطر گستردگی و مقیاس فعالیتها، وادار شدند از مدیران حرفهای استفاده کنند. مدیرانی که تخصصشان، مدیریت کردن و ادارهی کسب و کار بود.
جدایی مدیریت و مالکیت، تعریف سهامدار چیست؟ رابطهای را شکل داد که تا همین لحظه، مزیتها و چالشها و دردسرهایش، موضوع بحث مدیران، سیاستمداران و اقتصاددانان است: رابطه نمایندگی.
تعریف رابطه نمایندگی
در رابطهی نمایندگی، فردِ مالک یا صاحبِ حق (Principal)، مدیریت و تصمیمگیری دربارهی دارایی و حقوق خود را به یک نماینده (که او را Agent و گاهی کارگزار مینامیم) تفویض میکند.
تفویض و واگذاریِ تصمیم گیری، بخش کلیدیِ رابطهی نمایندگی است؛ چون تا وقتی اختیار بخشی از تصمیمها به فرد دیگر واگذار نشود، او را یک کارگر (هر چند کارگر فکری) و نه یک کارگزار دانست.
مصداقهای فراوان رابطه نمایندگی را میتوانید در اقتصاد، سیاست، مدیریت، محیط خانواده و حتی دوستیهای شخصی ببینید:
- سیاستمدارانی که به نمایندگی از مردم برای آنها و دربارهی آنها تصمیم میگیرند.
- پزشکی که بیمار، اختیار خود را به او میسپارد تا دربارهی روش و جزئیات درمان او، تصمیم بگیرد.
- فردی که در بنگاه معاملات ملک یا خودرو، به جای خریدار یا فروشنده، طرف مناسب برای معامله را جستجو میکند.
- نمایندگان مردم در شورای شهر که به نمایندگی آنها برای شهر تصمیم میگیرند.
- کارگزاری که در بورس، به نمایندگی از سرمایه گذار، معاملات او را انجام میدهد.
- کارشناس واحد تدارکات یک شرکت که به نمایندگی از این واحد، بازار را جستجو کرده و نیازهای شرکت را خریداری میکند.
- مدیران یک شرکت که به نمایندگی از سهامداران، دربارهی امور شرکت (از سطح خرد و عملیاتی تا سطح کلان و استراتژیک) تصمیم میگیرند.
از میان همهی این نمونهها، آنچه در بحث کارآفرینی اهمیت پیدا میکند، تصمیم مدیران به جای مالکان است.
این زاویه از رابطه نمایندگی نخستین بار به صورت جدی در مقالهای از جِنسِن و مِکلینگ (Jensen & Meckling) در سال ۱۹۷۶ مورد توجه قرار گرفت (+). البته بعد از آنها هم، افراد بسیاری دربارهی رابطه نمایندگی مقاله نوشتند که از جملهی آنها میتوان به کَتلین آیزنهارت (Kathleen Eisenhardt) اشاره کرد (+).
امروز همهی بحثهایی که حول و حوش چالشهای رابطه نمایندگی و شیوهی مدیریت آن شکل گرفته است، تحت عنوان تئوری نمایندگی یا Agency Theory مورد اشاره قرار میگیرند.
چالشها و دشواریهای رابطه نمایندگی
چالشهای متعددی در رابطهی نمایندگی وجود دارد که در تئوری نمایندگی به آنها پرداخته میشود. دو مورد از این چالشها، جدیتر و فراگیرتر هستند:
- تضاد یا تعارض منافع (Conflict of Interest)
- تفاوت در میزان قرار گرفتن در معرض ریسک (Risk Exposure)
در ادامه مثالهایی از این دو چالش را در رابطهی مدیر و مالک کسب و کار با هم مرور میکنیم:
دسترسی کامل به مجموعه درسهای کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است.
تعداد درسها: ۷۰ عدد
دانشجویان این درس: ۵۶۲۲ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۳۳۲۴ مورد
پس از فعال کردن اشتراک ویژه در متمم، به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
دوستانی که درسهای کارآفرینی متمم را مطالعه کردهاند، به درسهای زیر هم علاقه نشان دادهاند:
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را تعریف سهامدار چیست؟ دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین (لازم نیست هر چهار مورد را انجام دهید. پرداختن به حتی یک یا دو مورد از تمرینها کافی است)
۱) چه نمونههای دیگری از آسیبهای رابطه نمایندگی، در زندگی شخصی و محیط کار و فعالیتهای اقتصادی مشاهده کردهاید؟ (از اینکه به نمونههای سیاسی نمیپردازید، متشکریم).
۲) چه مکانیزمهایی را برای کاهش هزینههای نمایندگی، دیده و تجربه کردهاید؟ آیا این مکانیزمها اثربخش بودهاند؟
۳) به طور خاص، در رابطهی میان کارآفرین و سرمایهگذار، چه مثالهایی میتوانید تصور کنید که کارآفرین در رابطهی نمایندگی، منافع سرمایهگذار را تأمین نکند؟
۴) در جایگاه کارآفرینی که برای جذب سرمایه به سراغ سرمایهگذار میرود، چه ایدهها، روشها و ابزارهایی را میتوان به کار برد، تا نگرانی سرمایهگذار از هزینه های نمایندگی کاهش یابد؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری نکات آکادمیک کارآفرینی به شما پیشنهاد میکند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهی درباره متمم مراجعه کنید.
ما برای هر یک از درسهای متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک میکند.
میتوانید با مراجعه به صفحه نقشه راه یادگیری، عنوان درسهای مختلف متمم را ببینید.
همچنین میتوانید دوره MBA متمم را ببینید.
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیمسال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.
برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحهی ثبت نام مراجعه کنید.
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
۱۴ نظر برای تئوری نمایندگی | چالشهای جدایی مالکیت و مدیریت
پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممیها در این بحث
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
چه نمونههای دیگری از آسیبهای رابطهی نمایندگی مشاهده کردهاید؟
موردی که من در خاطر دارم، کسب و کاری است که ادامهی آن از نظر اقتصادی و استراتژیک منطقی نبود و این را سرمایهگذاران (و در واقع: سهامداران) شرکت متوجه شده بودند.
اما مدیرعامل با تنظیم گزارشهای غیردقیق و تحلیلهای بسیار خوشبینانه تعریف سهامدار چیست؟ تأکید داشت که هنوز ادامهی کسب و کار توجیه دارد.
در چنین شرایطی، مدیرعامل به جای 4X مثلاً 3X حقوق میگرفت. اما سرمایهگذار به تدریج بخشهایی از اصل سرمایهاش را میباخت.
چه مکانیزمهایی برای کاهش هزینههای نمایندگی مشاهده کردهاید؟ آیا اثربخش بودهاند؟
اگر از حسابرسی و ساختارهای تشکیلاتی جدی در سازمانهای بزرگ بگذریم، در شرکتهای کوچک، شیوهای که بارها دیدهام، اعطای بخشی از سهام شرکت به مدیرعامل است تا خودش در سود شرکت شریک باشد.
در اکثر مواردی که من شاهد بودهام، این روش چندان اثربخش نبوده است.
بر اساس تجربیات شخصی و محدود من، موارد زیر نمونههایی از علتهای اثربخش نبودن این روش است:
۱) سهم بسیار کم است: مثلاً در شرکتی که سود سالانهی آن ده میلیارد تومان است، به مدیرعامل یک درصد سهم هدیه داده یا فروختهاند (پس سود سالانهای که علاوه بر حقوق به تعریف سهامدار چیست؟ دست میآورد، حدود صد میلیون تومان است).
مدیرعامل در یک قرارداد به سادگی میتواند بیش از این مقدار را رشوه بگیرد (يا اینکه قرارداد را به جای طرفِ شایسته، با یکی از بستگان نزدیک خود منعقد کند). یا حتی میتواند ۲ میلیارد تومان کمپین تبلیغات محیطی پیشنهاد کند و از آژانس تبلیغاتی، چند صدمیلیون تومان، کارمزد یا پورسانت یا هر اسم دیگری که دوست دارید، بگیرد).
۲) حسابداری شرکت واقعی نیست: شرکت به خاطر اینکه مالیات ندهد، از انواع روشهای ممکن برای کاهش صوری سود یا حتی زیاندِه نشاندادن خود استفاده میکند. جابجاییهای مالی و سندسازیها در این کار، گاهی آنقدر زیاد و پیچیده است که مدیرعامل، به سادگی نمیتواند راجع به سود واقعی خود ادعایی داشته باشد. یا اگر هم چنین ادعایی داشته باشد، صرفاً یک توافق ضعیف غیررسمی است. چون اگر روزی بحث به محاکم قضایی و شکایت برسد، "روی کاغذ"، شرکت زیانده است و مدیرعامل نمیتواند ادعای محکمهپسندی داشته باشد.
۳) تمرکز روی سود کوتاه مدت: مدیرعامل به جای اینکه به ماکسیمم کردن سود در بلندمدت فکر کند، میکوشد سود را در یکی دو سال اول ماکسیمم کند تا هم پاداش بهتری بگیرد و هم اگر مجبور شد شرکت را ترک کند، به گمان خود، "ضرر نکرده باشد".
در مذاکرهی میان کارآفرین و سرمایهگذار، چگونه میتوان نگرانی سرمایهگذار را از هزینههای نمایندگی کاهش داد؟
به نظرم در این زمینه، باید کمی به انگیزههای سرمایهگذار توجه کنیم.
در اغلب موارد (و نه همیشه)، سرمایهگذار علاقهمند به کسب بیشترین سود از سرمایهگذاری خود است.
در چنین شرایطی، به نظرم اگر کارآفرین نشان دهد که او هم دیدگاه اقتصادی دارد و با انگیزهی کسب سود به سراغ کارآفرینی آمده، امنیت ذهنی سرمایهگذار بهتر تأمین میشود.
در حد خاطرات و تجربیات محدودم، این توصیه چندان هم بدیهی نیست.
بارها دیدهام که کارآفرین، چنان عاشقانه از ایدهی خود حرف میزند که مشخص است حتی اگر اجرای آن کمسود یا زیانده هم باشد، حاضر نیست از آن دست بکشد.
بزرگنماییهای غیرواقعبینانه از سود اقتصادی هم، در نگاه من، شکل دیگری از عشقورزی به ایده است. چون سرمایهگذاری که در پی سود است، همیشه کمی بدبینی هم دارد. اگر کسی آیندهای بیش از حد روشن را برای ایدهی خود تصور کند، نشان میدهد که جنس نگاه او، بیش از سرمایهگذارِ عاشقِ سود به ایدهپردازِ عاشقِ ایده نزدیک است.
به نظرم، اصرار کارآفرین بر اینکه ایدهی او بسیار خاص و تخصصی است و اشارهی تصریحی یا تلویحی به اینکه سرمایهگذار چندان جنبههای تخصصی کار او را نمیفهمد، میتواند این حس را به سرمایهگذار القا کند که در آینده، نمیتواند درک کافی از عملیات و تصمیمهای کسب و کار داشته باشد و باید کورکورانه به تصمیمهای کارآفرین اعتماد کند.
فکر میکنم اگر کارآفرین بتواند این حس را به سرمایهگذار القا کند که پیچیدگیهای کسب و کار، آنقدرها هم زیاد نیست و سرمایهگذار احساس کند که کلیت کسب و کار را میفهمد و فرایندهای عملیاتی آن را - در حد کلی - درک میکند، احساس امنیت بیشتری خواهد داشت.
سال گذشته در جلسهای که یک تیم کارآفرین خوشسابقه، برای راهاندازی یک پلتفرم جذب و نشر خبر داشت، آنقدر این تیم در صحبتهای خود از جملهی «اصلاً پلتفرم یک دنیای دیگر است» استفاده کرد که در نهایت بعد از جلسه، سرمایهگذار - که اتفاقاً به کار علاقهمند شده بود - گفت: «کار خوبی است. اما یک دنیای دیگر است و از فضای فکری و تخصصی ما دور است. علاوه بر سرمایه، باید افسارمان را هم به دست اینها بدهیم.»
سود انباشته چیست؟ کاربرد ،مزایا و روش محاسبه آن در ترازنامه شرکت
سود انباشته یک اصطلاح حسابداری است که برای سهامداران شرکتها اعمال میشود. درآمد انباشته، سود خالص یک شرکت پس از پرداخت سود سهامداران است که به عنوان معیار توانایی اقتصادی یک شرکت برای پرداخت توزیعهای نقدی است.
فهرست مطالب
میتوانید فایل صوتی «تعریف سود انباشته» را گوش کنید
سود انباشته در حسابداری
به زبان ساده شرکتهای سهامداری بخشی از سود خالص خود را در پایان سال مالی به عنوان سود نقدی به سهامداران خود پرداخت میکنند و بخش دیگر آن را تحت عنوان سود یا درآمدانباشته در حساب مربوط به درآمد انباشته شرکت نگه میدارند که در قسمت حقوق صاحبان سهام قرار میگیرد و صرف سرمایهگذاریهای شرکت میگردد و به سهامداران پرداخت نمیشود.
این سود همانطور که از اسمش مشخص است ممکن است در چند دوره مالی مختلف انباشته و برای هر سال با مبالغ انباشته سالهای قبل جمع شده و به یک مبلغ قابل توجهی برسد. اما چرا سود انباشته را در شرکت نگه میدارند؟
گاهی اوقات ممکن است که یک شرکت در آینده پروژههای جدید ایجاد کند و توسعه دهد؛ یا بخواهد تجهیزات و ماشین آلات خریداری کند یا حتی بدهیهای خود را تسویه کند. آنگاه در این موارد میتواند از سود انباشته شرکت که متعلق به تمامی سهامداران آن شرکت است استفاده کند.
روشهای محاسبه سود انباشته
بیشتر تجزیه و تحلیلها شامل مقایسه سود انباشته هر سهم با سود هر سهم طی یک دوره خاص است، یا آنها مقدار سود انباشته را با تغییر قیمت سهام در آن زمان مقایسه میکنند. هر دوی این روشها سعی در اندازهگیری مدیریت بازده حاصل از سود حاصل از بازگرداندن آن به تجارت دارند. نگاهی به درآمد، روشی که توسط وارن بافت تهیه شده و مالیات را در برمیگیرد، روش دیگری در این زمینه است.
محاسبه سود انباشته
برای محاسبه این سود، E&P در ابتدای سال به علاوه E&P فعلی منهای توزیع سهامداران در طول دوره فعلی محاسبه میشود. قوانین مالیاتی چگونگی محاسبه سود انباشته را بیان نمیکند و روند کار لزوماً ساده نیست و محاسبه آن پیچیدگیهای خاص خود را دارد که به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما آیا راه حلی برای این محاسبات پیچیده شرکتی وجود دارد تا بدون خطا به محاسبه سود شرکت بپردازد؟
پیشنهاد ما به شما استفاده از نرم افزارهای حسابداری شرکتی است که از استاندارد بالا برخوردار باشند. به عنوان مثال نرم افزار حسابداری شرکتی محک به شما این امکان را میدهد که در کوتاهترین زمان به محاسبه پیچیدهترین حسابهای مربوط به شرکت خود بپردازید.
تاثیر سود انباشته بر پیشرفت شرکت
این سود تحت تأثیر افزایش یا کاهش درآمد خالص و سود سهام پرداختی به سهامداران است. در نتیجه، هر موردی که درآمد خالص را بالاتر ببرد یا آن را پایین بیاورد، در نهایت بر سود انباشته تأثیر خواهد گذاشت.
بنابراین تقریباً تمام معاملات بر درآمد انباشته شرکت تأثیر میگذارد. سایر منابع درآمد فراتر از درآمد مشمول مالیات میتوانند آن را تقویت کنند، مانند درآمد معاف از مالیات و فروش اقساطی. اقلام کاهش دهنده این سود شامل هزینههای نقدی است که پرداخت میشود اما احتمالاً مشمول مالیات نیست، مانند تسویه بدهیهای مربوط به دوره قبل، زیان خالص، مشارکت و… .
سود انباشته در مقابل سود خالص
شاید در ظاهر مترادف به نظر برسند اما از لحاظ فنی در درجه اول متفاوت هستند، زیرا E&P در توانایی شرکت برای تأمین بودجه توزیع تعیین کننده است. یک شرکت میتواند میزان درآمد انباشته خود را از طریق توزیع سهام یا ایجاد ذخیره احتیاطی کاهش دهد، اما بر ظرفیت فوق الذکر شرکت برای پرداخت سود سهامداران تأثیر منفی نخواهد گذاشت. به عبارت دیگر سودانباشته بخشی از سود خالص است.
سود انباشته و زیان انباشته
سود و زیان انباشته مجموع سود و زیان شرکت پس از پرداخت سود سهام است. این اصطلاح را میتوان به عنوان سرمایه ابقا، سود انباشته یا مازاد بدست آمده نیز نامید.
چرا درآمد انباشته مهم است؟
درک این نکته مهم است که درآمد انباشته نشان دهنده پول نقد یا پول نقد اضافی پس از پرداخت سود سهام نیست. بلکه سود انباشته نشان میدهد که یک شرکت با سود خود چه کرده است و میزان سود شرکت از زمان تأسیس مجدد در تجارت است. این سرمایه گذاری مجدد یا خرید دارایی است یا کاهش بدهی.
درآمد انباشته شرکت تا حدودی سیاست سود سهام شرکت را منعکس میکند، زیرا منعکس کننده تصمیم شرکت در مورد سرمایه گذاری مجدد سود یا پرداخت آن به سهامداران است. در نهایت، …بیشتر تجزیه و تحلیل سودهای انباشته بر این ارزیابی است که کدام اقدام بیشترین بازده را برای سهامداران ایجاد کرده است.
سود انباشته شرکتهای بورسی
صنایع پرمصرف و صنایع در حال رشد بیشتر از سایر صنایع درآمد خود را حفظ میكنند زیرا فقط برای فعالیت به سرمایه گذاری بیشتر در دارایی نیاز دارند. همچنین، از آنجا که سودانباشته نمایانگر مجموع سود کمتر از سود سهام از ابتدا است، ممکن است شرکتهای قدیمی به طور قابل توجهی بالاتر از سودهای مشابه نوپا گزارش دهند. به همین دلیل مقایسه این سود در میان شرکتهای هم سن و در همان صنعت بسیار دشوار است اما به طور کلی معنی دار است و تعریف سود انباشته “بالا” یا “پایین” باید در این زمینه انجام شود.
سود انباشته در بورس
سود انباشته در بورس چیست ؟ همواره سهامداران حقیقی یک شرکت بورسی از افزایش سرمایه از محل سود انباشته یا اندوخته ها، بسیار خوشحال میشوند، چرا که این موضوع تعداد سهام آن سهامداران را بدون پرداخت هیچگونه وجهی افزایش خواهد داد که به نفع آن ها تمام خواهد شد.
بعضی اوقات برای افرادی سوال پیش می آید که آیا این مدل تعریف سهامدار چیست؟ افزایش سرمایه روی سود آوری شرکت ها هم تاثیر میگذارد؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم بله و این گونه افزایش ها روی سود آوری شرکت ها هم تاثیر دارد، چرا که مانع خروج وجه نقد از شرکت می شود. البته این مطلب با فرض این موضوع رخ میدهد که مدیریت صحیح، سرمایه در گردش مناسبی را برای روز های آینده شرکت فراهم می کند.
کاربرد
شرکتها از سود انباشته خود میتوانند در بخشهای مختلف نظیر خرید تجهیزات و ماشین آلات جدید، تحقیق و توسعه در راستای رشد شرکت، سرمایه گذاری مجدد در داخل شرکت، تسویه بدهیهای قبلی خود و… استفاده کنند.
اما یکی دیگر از کاربردهای اساسی آن افزایش سرمایه از محل سودانباشته در قالب سهام جایزه است که به عنوان یکی از روشهای افزایش سرمایه به حساب میآید و میتوانید به مطالعه آن در مقالات مربوط به روشهای افزایش سرمایه بپردازید.
محل قرارگیری سود انباشته در ترازنامه
بدون شک افرادی که در بورس فعالیت داشته باشند و حتی مطالعهای در این زمینه نداشته باشند حداقل یک الی دوبار اسم سودانباشته را شنیدهاند. این سود در سمت چپ ترازنامه و زیر ستون حقوق صاحبان سهام ثبت میشود.
جمع بندی
در این مقاله به طور مفصل شما را با مفهوم سود انباشته، کاربرد سود انباشته، راههای محاسبه سودانباشته و سایر موارد مرتبط با آن آشنا کردیم. اما در نهایت پیشنهاد ما این است که اگر شما نیز به دنبال محاسبه دقیق سود خالص، سود انباشته، سود سهامداران و… هستید بهتر است که به جای محاسبه از راههای پیچیده و دشوار با استفاده از نرم افزارهای حسابداری شرکتی که از استاندارهای بالای حسابداری برخوردارند استفاده کنید. برای مشاهده و آشنایی با نرم افزارهای حسابداری شرکتی اینجا کلیک کنید.
شرکت سهامی عام چیست؟
یکی از انواع شرکت های قابل تاسیس و نام برده شده در ماده ۲۰ قانون تجارت شرکت سهامی عام می باشد. به طور کلی شرکت های سهامی به دو نوع شرکت سهامی خاص و عام تقسیم می شود. همانطور که از نام این شرکت ها پیداست سرمایه آنها به سهام تبدیل خواهد شد و مسئولیت سهامداران به مبلغ اسمی سهام محدود خواهد شد. هدف از تاسیس تمامی شرکت ها من جمله شرکت سهامی کسب سود و تقسیم آن کیان صاحبان سهام می باشد و این شرکت در ای شخصیت حقوقی مستقلی است. در این نوع از شرکت سرمایه لازم را از طریق فروش سهام به مردم تامین می کنند. اوراق سهام این شرکت برخلاف نوع سهامی خاص قابل فروش و واگذاری به عموم است که در واقع بخشی از سرمایه تشکیل شده این شرکت مربوط به مردم است.
نحوه تشکیل شرکت سهامی عام چگونه است؟
برای تشکیل شرکت سهامی عام، سرمایه لازم نباید کمتر از پنج میلیون ریال باشد. اگر ثبت شرکت با کمتر از این مبلغ انجام شود باید سهامداران در کمتر از یک سال سرمایه خود را افزایش دهند و چنانچه موفق به انجام افزایش سرمایه نشوند سهامداران بایستی عنوان و موضوع شرکت را تغییر دهند. این شرکت طبق قانون تجارت باید اسم سهامی عام را در کنار نام شرکت و در اعلامیه روزنامه کثیر الانتشار آورده شود. سهامی عام یکی از شرکت هایی است که برای اقتصاد های بزرگ و اهداف بزرگ با سرمایه زیاد مناسب است زیرا عموم با آوردن سرمایه خود باعث افزایش نقدینگی این شرکت خواهند شد پس برای پیشرفت اقتصادی اهداف بزرگ بسیار مناسب خواهد بود. پس عموم مردم با مراجعه به بانک ها یا بورس اوراق بهادار می توانند سهامی را که مدیران این شرکت برای فروش قرار داده اند خریداری کرده و در شرکت سهامی در سود و زیان آن شریک شوند.
سهام به شکل سریع انتقال خواهد شد و مردم حتی با سرمایه های اندک نیز قادر به اخذ سهام این نوع شرکت ها خواهند شد از این رو تامین سرمایه در شرکت سهامی عام و تشکیل آن سریع تر از سایر شرکت های دیگری خواهد بود. برای ثبت این شرکت مراحلی را باید طی نمود.
مراحل ثبت شرکت سهامی عام
جمع آوری سهامداران و سرمایه آنان و انتخاب اسم شرکت و تهیه اساسنامه از مراحل اولیه تاسیس شرکت سهامی عام محسوب می شود. در اساسنامه شرکت بایستی اسم انتخابی شرکت، موضوع و هدف تاسیس و مدت اعتبار شرکت و نام مدیران و مجمع عمومی و بازرس شرکت در آن درج شود. همچنین سهام موجود و مبلغ سهام و نحوه انتقال باید در این اساسنامه تماما ذکر شود. سپس اظهارنامه ای را که ضمیمه مدارک لازم اعم از اساسنامه و صورت جلسه مدیران با امضا آنان در خصوص نحوه فعالیت شرکت و سهام قابل فروش و نام روزنامه ای که اعلامیه تشکیل شرکت در آن قید شده است و فتوکپی شناسنامه و کارت ملی مدیران نیز لازم است همچنین اظهار نامه سرمایه غیر نقدی و گواهینامه تاییدیه بانکی مبنی بر وجود ۳۵ درصد سرمایه به اداره ثبت شرکت ارائه شود. معمولا بازه زمانی ثبت شرکت ۷ تا ۱۴ روز کاری می باشد. مرحله بعدی در ثبت و تشکیل شرکت تهیه طرح پذیره نویسی و انتشار اعلامیه خواهد بود. تشکیل سرمایه و تخصیص آن از مراحل بعدی تشکیل این شرکت می باشد.
مشخصات شرکت سهامی عام کدام است؟
خصوصیات شرکت سهامی عام به شرح زیر می باشد:
تعداد سهامداران این نوع شرکت بسیار زیاد بوده و از این رو آورده سرمایه زیاد خواهد بود. پس برای تشکیل این شرکت نباید سهامداران اولیه کمتر از پنج نفر باشد.
برای تشکیل شرکت سرمایه نباید کمتر از پنج میلیون ریال باشد و در صورت کم بودن مبلغ سرمایه باید سهامداران کمتر از یک سال سرمایه خود را افزایش دهند.
مسئولیت سهامداران به اندازه مبلغ سهم آنان است و از حیث شبیه به شرکت با مسئولیت محدود است.
مبلغ اسمی مندرج در هر سهم نباید بیشتر از ده هزار ریال باشد.
سهام این شرکت قابل عرضه در بازار بورس خواهد بود.
این شرکت قادر به انتشار اوراق قرضه خواهد بود.
این شرکت به دلیل اهمیت زیاد در تجارت قوانین مشخصی برای آن تنظیم شده است که نحوه اداره آن و اخذ تصمیم مدیران و شیوه مدیریت آن در قانون تجارت بیان کرده است.
شرکای که دارای نصف بیشتر سهم هستند تصمیم گیرنده نهایی شرکت خواهند بود. شیوه اخذ تصمیم در این نوع از شرکت بسیار سریع و ساده خواهد بود.
نقل و انتقال سهام در این شرکت به شیوه بسیار ساده انجام خواهد شد.
بانک های دولتی با نام بایستی در قالب شرکت سهامی عام تشکیل شود.
نحوه انحلال شرکت سهامی عام چگونه است؟
شرکت سهامی عام ممکن است به دلایل مختلفی منحل شود و یا وجود شرایطی باعث انحلال این شرکت شود. منحل شدن شرکت سهام عام به سه روش انحلال قهری، انحلال به تشخیص مجمع عمومی و انحلال به دستور دادگاه می باشد. تمامی دلایل انحلال این شرکت در این سه حالت نتایج خود را بر منحل شدن شرکت نشان خواهد داد. این دلایل به شرح زیر می باشد؛
در صورت ورشکسته شدن شرکت که احتیاج به حکم دادگاه نیست و با اعلام ورشکستگی در روزنامه معتبر و کثیرالانتشار شرکت خود به خود در مرحله انحلال قرار خواهد گرفت که به آن انحلال قهری گفته می شود یعنی منحل شدن به تصمیم دادگاه یا مجمع عمومی هیئت مدیره نمی باشد و به نوعی انحلال اجبار است.
در صورتی که هیئت مدیره و مجمع عمومی شرکت تصمیم به انحلال شرکت نمایند حتی قبل از رسیدن موعد مقرر انحلال شرکت می توان با تصمیم هیئت مدیره اصلی اقدام به انحلال شرکت نمود.
در صورت انقضای مدت شرکت، احقاق هدف تاسیس شرکت یا غیرممکن شدن انجام هدف شرکت و یا هیئت مدیره انقضای شرکت را تمدید نکرده باشند و یا در صورت از بین رفتن نصف بیشتر سرمایه شرکت و مجمع عمومی جلسه ای برای انحلال شرکت تشکیل ندهند، هر شخص ذی نفع در شرکت می تواند دادخواست انحلال را به دادگاه ذیصلاح ارائه دهد.
در حالتی که پس از یک سال شرکت تشکیل شده باشد اما هیچ فعالیتی در آن انجام نشود. یا فعالیت آن یک سال تمام متوقف شده باشد. و یا چنانچه سمت مدیریت به مدت شش ماه بدون تصدی باشد. که در این حالات دادگاه به این شرکت فرصت شش ماهه ای داده می شود تا مشکلات حل شوند در غیر این صورت حکم انحلال شرکت صادر می شود.
دیدگاه شما