تعریف تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است.
تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را میتوان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد.
شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد که هنوز، با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله #شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
هنر تحلیل تکنیکال (با تاکید بر واژهی هنر) تشخیص زمان تغییر روند قیمتها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمتهاست. تا زمانی که شواهد جدید نشان بدهد که روند جدیدتری در حال شکل گیری است و تحلیل گر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند بشود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را انتخاذ کند.
واژه تکنیکال وقتی در مورد بازارها و تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ معاملات مورد استفاده قرار میگیرد، معنایی بسیار متفاوت از معنای رایج آن دارد.
استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی یک بازار، به این معناست که به جای توجه به خود کالا و خدماتی که در آن بازار معامله میشود، فقط به رفتارهای بازار توجه کنیم.
تحلیل تکنیکال، دانش ثبت تاریخچه معاملات (معمولاً به صورت نمودارهای گرافیکی) و سپس پیش بینی روندهای محتمل در آینده بازار است.
بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پسانداز برای دوران بازنشستگی است. بهویژه زمانی که جوانتر و در حال کسب درآمد هستید میتوانید بخشی از درآمدتان را به سرمایهگذاری اختصاص دهید. اگر میخواهید در این بازارها سرمایهگذاری کنید مهم است که با روشهای تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می کنند تا استراتژی خود تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.
درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
برای آنکه بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهدرستی درک کنیم، باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا داراییهایی همچون طلا و ارز است.
پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آنها داشته باشیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایهی بررسی ارزش ذاتی یک سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازهی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی بهدنبال درک سریعتر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.
تحلیل بنیادی داراییها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل میکند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهیها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکتها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی میشود.
تحلیل بنیادی اغلب با بهکارگیری ارزش نسبی داراییهای مختلف به شما کمک میکند به ارزش واقعی سهام شرکتها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، میتوان تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیقتر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.
برای تحلیل فاندامنتال سرمایهگذاران ممکن است از داده های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمولهایی از جمله مدل قیمتگذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای کمک به سرمایهگذاران در پیشبینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی میکنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.
برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دورهای 50 روزه، از نمودار میانگین متحرک قیمت آن در دورهای طولانیتر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیلگران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. بهطور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیلگران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.
حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.
لازم به ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و … پیش از این در قیمت داراییها لحاظ شده اند.
پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدامیک از آنها اهمیت بیشتری دارد؟ میتوان گفت هرکدام از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایهگذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایهگذاریهایشان از آنها استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکتها و عملکرد آنها در مقایسه تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در میآورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیشبینی میکند. اگر شرکت ضرر میدهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبههای تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پردهی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس دادهها و نتایج مالی شرکتهاست.
در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاهمدتتر نگاه میکند. تحلیلگران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکتها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آنها برای رفتار سهام در روزها و هفتههای آتی بیشترین اهمیت را قائلند.
کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال که کدامیک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید.
تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند.
اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوبترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند.
تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکتها و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و بر روند حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد.تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟
هردو روش بسته به اهداف سرمایهگذاریتان میتوانند مثمرثمر واقع شوند. اما بهطور جدی توصیه میکنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روشهایی که از آنها استفاده میکنید داشته باشید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها دو تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ ابزار برای هدایت سرمایه گذاریهایمان هستند.
نکات سرمایهگذاری
حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را میدانید، بهتر است نکات زیر را نیز به خاطر بسپارید.
تحلیل تکنیکال یا فنی چیست؟
تحلیل فنی یک تکنیک در بازار های مالی است که برای پیش بینی جهت گیری قیمت های اوراق بهادار در آینده از طریق بررسی داده های آماری گذشته بازار خصوصا در مورد قیمت و حجم معاملات انجام می شود. تحلیل فنی در حالت محض ، با فرض اینکه قیمت و حجم مهمترین و مرتبط ترین عامل ها برای تعیین جهت گیری آینده و عملکرد یک سهام و یا بازار خاص هستند ، فقط رفتار واقعی قیمت ها و حجم معاملات بازار را مورد توجه قرار می دهد . تحلیلگران فنی ممکن است مدلها و قواعد تجارتی را بکار گیرند که بر مبنای قیمتها و یا تبادل حجم ها استوار هستند . برخی از این مدلها و قواعد عبارتند از : شاخص نیروی نسبی ، میانگین های متحرک ، پسر فت ها ، همبستگی های درون بازاری و برون بازاری ، و در حالت کلاسیک شناسایی الگوهای نموداری.
تحلیل فنی به صورت گسترده در میان تجار و متخصصین امور مالی مورد استفاده قرار می گیرد ، ولی در دانشگاهها از آن به عنوان یک شبه علم یاد می شود. دانشمندانی از قبیل یوجین فاما (Eugene Fama) می گویند که شواهد و دلایل تحلیل فنی پراکنده و اندک هستند و با یک فرم ضعیف از فرضیه پذیرفته شده "بازار کارآمد (Efficient Market Hypothesis)" در تناقض می باشند. بارتون مالکیل (Barton Malkiel) یکی از اقتصاد دانان معروف اینگونه استدلال می کند که "آنالیز فنی یک مسئله مطرود از نظر دانشگاهیان است" ،وی همچنین اینگونه استدلال می آورد که حتی بر اساس فرم ضعیف شده فرضیه "بازار کارآمد" نیز شما نمی توانید قیمت آینده سهام را بر اساس قیمتهای گذشته آن پیش بینی کنید.
به هر حال، خریداران سهام زیادی وجود دارند که علنا" اعلام کرده اند که از تحلیل فنی نه به عنوان یک علم برای پیش بینی آینده بلکه به عنوان یک ابزار ارزشمند برای شناسایی روند تغییرات قیمت و فرصت های مطلوب تجاری ، استفاده می کنند.فرض کار این است که تمام اطلاعات اساسی و نظریات فعلی بازار تقریبا در قیمت فعلی بازتاب می تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ یابند و وقتی که آنها همراه با قیمت گذشته سهام بررسی شوند ، الگوهای حجمی و قیمت تکرار شونده (recurring patterns) را آشکار می سازد که می توانند سر نخ هایی برای پیش بینی تغییرات قیمت در آینده به ما بدهند.
تحلیل فنی معمولا با تحلیل بنیادین در علم اقتصاد مقایسه می شود . تحلیل بنیادین به بررسی عوامل اقتصادی می پردازد که به گفته برخی اقتصاد دانان می توانند بر روی قیمتهای بازارهای مالی تاثیر بگذارند.از دیدگاه تحلیل فنی قیمت به تنهایی بازاتاب دهنده اینگونه تاثیرات قبل از آن است که سرمایه گذاران از آنها آگاه شوند. بنابراین تحلیل فنی فقط به بررسی قیمتها می پردازد. برخی از تجار از تحلیل فنی و یا تحلیل بنیادین به تنهایی استفاده می کنند و برخی دیگر از هر دوی آنها برای اخذ تصمیمات تجاری خود استفاده می کنند.
کارشناسان فنی می گویند که قیمت بازار بازتاب دهنده تمام اطلاعات مرتبط است ، بنابر این تحلیل آنها بیشتر به فاکتورهای داخلی بازار توجه دارد تا به فاکتورهای خارجی مانند اخبار. تغییرات قیمت نیز حالت تکرار شونده دارند چون سرمایه گذاران جمیعا ً به سمت رفتارهای الگودار (patterned behavior) گرایش دارند - بنابر این کارشناسان بر روی شرایط و روند های قابل شناسایی متمرکز می شوند.
جریان بازار تاثیرگذاری فاکتورهای گوناگون را کاهش میدهد (Market action discounts everything)
بر اساس این فرضیه اثبات شده که تمام اطلاعات مربوطه تقریبا توسط قیمت ها بازتاب می یابند ، تحلیلگران فنی مطلق معتقدند که تحلیل بنیادین کاری بی فایده است - آنها می گویند اخبار و وقایع اخبار تاثیر مهمی روی قیمت ندارد و نتایج تحقیقاتی از قبیل بررسی های انجام گرفته توسط ,Cutler Poterba و Summers با عنوان " چه چیزی قیمت سهام را تغییر می دهد؟" را برای تایید ادعای خود بیان می کنند.
در اغلب روزهای بزرگ برگشت ( تغییرات بزرگ بازاری ) ، اطلاعاتی که مطبوعات به عنوان دلیل تغییر بازار اعلام می کنند، اهمیت خاصی ندارد. گزارشات مطبوعات در روزهای مجاور نیز به نظر نمی رسد که هیچ دلیل متقاعد کننده ای برای بیان علت میزان سود ها و یا نزول قیمت های آینده ،آشکار سازند.
قیمت ها بر طبق یک روند (الگو) تغییر می کنند
مبحث روند های تغییر قیمت بازار را نیز ملاحظه فرمایید. تحلیلگران فنی معتقدند که قیمت ها روند و یا مسیر حرکت دارند. کارشناسان می گویند که بازارها روند رو به بالا ،پایین ، افقی (تخت) دارند.این تعریف مقدماتی از روند تغییر قیمت ها توسط تئوری داو(Dow Theory) مطرح شده است.
تاریخ تمایل به تکرار خود دارد
تحلیلگران فنی معتقدند که سرمایه گذاران مجموعا" رفتار سرمایه گذارانی را تکرار می کنند که پیش از آنها داد و ستد می کرده اند. "هر کسی می خواهد در شرکتی مثل شرکت مایکروسافت روزهای اول در بورس سرمایه گذاری کند"، " حتی اگر این سهام دوباره به ۵۰$ برسد ،من آنرا خواهم خرید." ، "تکنولوژی این شرکت ،انقلابی در صنعت خود ایجاد خواهد کرد ،بنابر این سهام آن فوق العاده بالا خواهد رفت" - همه اینها مثالهایی از مقاصد و احساسات سرمایه گذاران است که دائما ً تکرار می شوند. اگر چه احساسات در بازار از نظر کارشناسان غیر معقول و غیر منطقی هستند، ولی این احساسات وجود دارند. چون معمولا عملکرد سرمایه گذاران تکرار می شود، کارشناسان تکنیکال معتقدند که الگو های قابل شناسایی (و قابل پیش بینی ) قیمت را می توان بر روی یک نمودار نشان داد.
● مطالعات تجربی و مشکلات تئوریک
مجله وال استریت اروپا (The Wall Street Journal Europe) اینگونه بیان می کند "این مسئله که آیا تحلیل فنی واقعا مفید هست یا نه ،تبدیل به یک موضوع مشاجره آمیز در وال استریت شده است. برخی از سرمایه گذران معتقدند که پیش بینی تغییرات رو به بالا و یا رو به پایین بازار غیر ممکن هستند. تحقیقات دانشگاهی نشان داده است که وقتی اغلب مردم ، چه حرفه ای و چه تازه کار ، سعی می کنند با وارد کردن و یا خارج کردن پول خود بر نوسانات بازار سهام غلبه کنند ، کار آنها نتیجه ای جز ضرر در بر نخواهد داشت. همان مقاله نشان می دهد که چند تحلیلگر تکنیکال چگونه ممکن است به صورت همزمان پیش بینی های متناقض و مخالفی را در مواجه با داده های یکسان مطرح کنند.
● قابلیت اجرا و کمبود شواهد و دلایل
اغلب مطالعات دانشگاهی نشان می دهند که تحلیل فنی قدرت پیش بینی کمی دارد، اما برخی مطالعات نشان داده اند که ممکن است بازدهی زیادی داشته باشد. برای مثال نشان داده شده است که انواع تحلیل تکنیکال قابل اندازه گیری ، مانند پیش بینی غیر خطی با استفاده از شبکه های عصبی ، در برخی موارد می توانند پیش بینی هایی ارایه کنند که از لحاظ آماری بسیار حائظ اهمیت هستند. یک مقاله کاری از فدرال رزرو (Federal Reserve) مربوط به سطوح حمایت و مقاومت در نرخ ارزهای خارجی در کوتاه مدت ،شواهدی قوی نشان داده است که اگرچه قدرت پیش بینی این ترازها در بین نرخ ارزها و بنگاه های مختلف تغییر می کند، ولی این تراز ها به پیش بینی وقفه ها در الگوهای طول روز کمک می کنند.
در سال ۲۰۰۸دکتر امانوئل کانگارتی (Dr. Emanuele Canegrati)،در مقاله منتشر نشده اش با عنوان "قدم زدن غیر اتفاقی در لنگرگاه جزایر قناری" (A Non-random Walk Down the Canary Wharf) ، بزرگترین مطالعه اقتصادسنجی که تا کنون برای اثبات اعتبار و سندیت تحلیل فنی صورت گرفته را برای بزرگترین شرکت های در لیست بازار بورس FTSE انجام داد. وی با تحلیل بیش از ۷۰ شاخص فنی که برخی از آنها تا آن زمان ناشناخته بودند، نشان داد که چگونه می توان با استفاده از برخی شاخص های تکنیکال ، بازگشتهای بازار را تا اندازه ای پیش بینی نمود.
تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با Technical Analysis
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود. در این مقاله شما را با تحلیل تکنیکی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود.
تحلیل تکنیکی یا تحلیل فنی روشی برای پیش بینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسانهای قیمتها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا میتوان وضعیت قیمتها در آینده را پیشبینی کرد.
این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گرانبها کاربرد گستردهای دارد.
متخصصان تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که میتواند فعالیت آتی سهم را پیشبینی کند، بهره میجویند.
این نوع تحلیل با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت میپذیرد.
تغییرات قیمت سهم با استفاده از پیشینه تاریخی و نمودار توسط تحلیل گر تکنیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
این روش بیشتر مورد استفاده سفتهبازان قرار میگیرد و بدین صورت قصد دارند تا بازده مورد نظر خود را در هنگام بالا رفتن قیمت سهم افزایش دهند.
در واقع سرمایهگذاران با دیدگاه کوتاه مدت از این روش بهره میجویند.
تحلیل تکنیکی (فنی)، با آزمون قیمتهای گذشته و حجم مبادلات حرکتهای آینده، قیمت را پیشبینی میکند.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟
سرمایهگذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را بهدقت و بهصورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. بنابراین، یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خریدوفروش سهام میکند، همانند فردی است که در اتاق تاریک، بهسوی هدف نامعلوم تیراندازی میکند. در چنین شرایطی احتمال آنکه تیر به هدف برخورد کند، بسیار اندک خواهد بود.
★ چگونه یک سهم را تحلیل کنیم
در یک طبقهبندی کلی، دو شیوه اصلی برای تحلیل در بورس مطرح است.
در ابتدا قصد داریم روش تحلیل بنیادی را برای شما توضیح دهیم. در بخش بعد نیز روش تحلیل تکنیکال را تشریح خواهیم کرد.
★ تحلیل بنیادی چیست؟
به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم بهطورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند: الف. عوامل محیطی، ب. عوامل مرتبط با صنعت، ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی ، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند. طبیعتاً:
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
فرض کنید سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر با قیمت ۲۵۰ تومان خریدوفروش میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهام الف را محاسبه کرده و به این نتیجه میرسد که هر سهم این شرکت حداقل ۳۰۰ تومان ارزش دارد. در این حالت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت الف اقدام میکند، زیرا از دید وی، قیمت فعلی سهام این شرکت در بورس، در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است. حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام شرکت الف با روش بنیادی، به این نتیجه برسد که سهام این شرکت بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش ندارد، نهتنها از خرید سهام شرکت الف خودداری میکند، بلکه اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت.
اگر تحلیلهای بنیادی بیانگر آن باشند که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت الف ۲۵۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت در بورس وجود ندارد، در این حالت، خرید یا فروش این سهام هیچگونه سودی نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود. اکنون این سؤال مطرح است که وقتی میشود ارزش واقعی یک سهم را با روش تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ تحلیل بنیادی محاسبه کرد، پس چطور سهام برخی شرکتها با قیمتی بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی خود در بورس معاملهشده و زمینه کسب سود و یا احیاناً زیان برای برخی سرمایهگذاران فراهم میشود؟
پاسخ این است که اولاً عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. بنابراین ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده و در این میان، سرمایهگذارانی موفقترند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند. بهعنوانمثال، فرض کنید شرکت الف بودجه سال آینده خود را منتشر و پیشبینی کرده است. سود سال آینده شرکت در مقایسه با سال جاری، ۵۰ درصد افزایش داشته باشد. در این شرایط، سرمایهگذارانی که زودتر از دیگران بتوانند اثرات ناشی از این پیشبینی را بر قیمت سهام شرکت الف تحلیل و اختلاف بین ارزش واقعی و قیمت فعلی سهم در بورس را محاسبه کنند، موفقتر خواهند بود.
ثانیاً، تحلیل بنیادی و محاسبه ارزش واقعی سهم بر اساس آن، تا حد زیادی وابسته به نوع تحلیل سرمایهگذاران است. فرض کنید شرکت الف اعلام کرده است میزان فروش این شرکت در سال جاری ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. در این حالت، ممکن است برخی از سرمایهگذاران تصور کنند که افزایش فروش شرکت منجر به افزایش سودآوری و درنتیجه رشد قیمت سهام شرکت میشود. درحالیکه به اعتقاد گروهی دیگر از سرمایهگذاران، افزایش ۳۰ درصدی فروش شرکت، منجر به افزایش ۵۰ درصدی هزینههای شرکت شده و نهتنها باعث سودآوری شرکت نمیشود، بلکه میزان سود شرکت را کاهش خواهد داد. در این حالت، سرمایهگذاران گروه اول، اقدام به خرید سهام و سرمایهگذاران گروه دوم، اقدام به فروش سهام میکنند. اگر فکر می کنید که نیاز به آموزش های بیشتری در خصوص تحلیل بنیادی دارید پیشنهاد می کنیم حتماً سری مقالات آموزشی تحلیل بنیادی در بورس ایران را حتماً مطالعه نمایید.
★ تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین شیوه تجزیهوتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است». بهبیاندیگر، سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کرد. بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیشبینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی کرده و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
بهعنوانمثال، فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام شرکت الف تا سه ماه دیگر به ۱۷۰ تومان خواهد رسید. در اینجا سرمایهگذار اقدام تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در مدت سه ماه ۲۰ تومان سود به دست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال از کاهش قیمت سهام شرکت الف به ۱۳۰ تومان تا سه ماه آینده حکایت داشته باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود از این سهم داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ چراکه با این کار جلوی زیان ۲۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته میشود. همانطور که گفتیم، سرمایهگذارانی که روش تحلیل تکنیکال را به کار میگیرند، اغلب با استفاده از روشهای ریاضی و نمودارها روند نوسانات قیمت سهم را در آینده پیشبینی میکنند. به همین علت، به تحلیل گران تکنیکال اصطلاحاً نمودارگرا میگویند.
?اما در اینجا یک سؤال مطرح میشود که چرا تحلیل گران تکنیکال اعتقاددارند صرفاً با تحلیل روند گذشته قیمت سهام، میتوان وضعیت آینده آن را پیشبینی کرد؟
پاسخ سؤال این است که طرفداران تحلیل تکنیکال اعتقاد دارند چون بورس یک بازار بسیار هوشمند است و قیمت سهام در این بازار بهسرعت براثر تغییر در عوامل بیرونی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی شرکت، تغییر میکند، بنابراین قیمت سهم بهتنهایی میتواند بازگوکننده میزان تأثیر این عوامل باشد و برخلاف طرفداران تحلیل بنیادی، نیازی نیست سرمایهگذار بهطور مستقل، قیمت سهام را بر اساس عوامل مذکور محاسبه کند. فقط کافی است روند نوسانات گذشته قیمت سهم را بررسی کرده و روند آینده قیمت سهم را بر اساس گذشته آن، پیشبینی نماید.
طرفداران روش تحلیل تکنیکال همچنین اعتقاد دارند تاریخ تکرار میشود و روند گذشته قیمت سهم را میتوان به آینده هم تعمیم داد. برای مثال اگر قیمت سهام شرکت الف در گذشته روند صعودی داشته است، بهاحتمال بسیار زیاد در آینده هم روند کلی قیمت سهام این شرکت صعودی خواهد بود و اگر روند قیمت سهام این شرکت در گذشته نزولی بوده، در آینده هم بهاحتمال بسیار زیاد اینچنین خواهد بود. مگر آنکه اتفاق خاصی رخ داده و این پیشبینی را تغییر دهند. بنابراین، تحلیل تکنیکال بر این سه اصل استوار است:
✔ همه عوامل در قیمت سهم لحاظ شده است؛
✔ روند گذشته قیمت سهم را میتوان به آینده تعمیم داد؛
✔ تاریخ تکرار میشود.
? با این توضیحات، آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیهوتحلیل قیمت سهام مناسبتر است یا روش تحلیل تکنیکال؟
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیهوتحلیل قیمت سهام در بورس ، استفاده از روش ترکیبی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید صرفاً به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد. زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده است، براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم زیانده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از وضعیت نزولی خارج کرده و در مسیر رشد قرار دهد. بنابراین همانطور که بارها تأکید کردیم، «هیچگاه سبد سرمایهگذاری خود را به حال خود رها نکنید. همواره وضعیت تکتک سهام خود را زیر نظر داشته و متناسب با تغییر در عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهم، ترکیب سبد سهام خود را بهروز کنید. درعینحال، نگاه بلندمدت داشته باشید و از تصمیمگیریهای شتابزده و هیجانی در خریدوفروش سهام خودداری کنید.» اگر در تحلیل تکنیکال و آموزش آن نیاز به منابع بیشتری دارید پیشنهاد می کنیم سری مقاله های آموزشی تحلیل تکنیکال را حتماً بخوانید.
دیدگاه شما