هیچوقت نباید برای چارت ، کلی زمان بگذارید و یک تحلیلی را بکشید بیرون که هیچ معامله گر دیگری در نمودار آن را نمی بیند و این کاملا برعکس هست شما باید واضح ترین ها را انتخاب کنید یعنی نواحی را مشخص کنید که اگر همان چارت را جلوی تریدر های حرفه ای یا تازه کار بزارید نواحی را که مشخص کرده اید را بعنوان نواحی حمایتی و یا مقامتی تشخیص دهند .
درک تاثیر زمان در معامله اثر گذاری زمان در ترید فارکس
بحث اثر گذاری زمان در ترید یکی از بحث ھای طولانی است .ولی من با قطعیت به شـما مـی گـویم که زمان در انجام معاملات بسیار تاثیر گذار است. اکثر مردم با دیـدن یـک حرکـت قـوی شـروع بـه تریـد در ان جھت می کنند با این گمان که این روند تـا ابـد ادامـه خواھـد داشـت و ناگھـان بانـک ھـا وارد مـی شـوند و سفارشات بزرگی در خلاف جھت میگذارند. و بزرگترین سقوط ھا در بازار نیز به این دلیل به وجود امده اند.
شکل بالا دو حالت رنج که در روند صعودی نمودار ین ایجاد شده مشخص شده است. دقـت کنیـد بـه زمانیکه ھر کدام از دوحالت طول کشیده است. بازار در مجموع دوحالت 273 روز در جا زده اسـت حـال ایـن در جـا زدن طـولانی چـارت چـه اثـری روی تریدرھا گذاشته است . خریدارانی که در جھت روند صعودی قبل معامله می کردند با این در جا زدن طـولانی دچار خواب سرمایه می شوند و تریدرھایی که در این بازار ترید نمی کردنـد و تـازه میخواھنـد شـرایط بـازار را برای ورود به بازار بررسی کنند فراموش می کنند یا در نظر نمیگیرند روند صعودی قبل را. اگر در جا زدن نمودار مدت زیادی ادامه پیدا کند تریدرھا به این باور می رسد که ایـن در جـا زدن ادامـه پیدا خواھد کرد . و یا به احتمال زیاد روند صعودی قبلی به پایان رسیده است و باعث می شود که خریـداران از بازار خارج شوند و فروشندگان وارد بازار شوند در نھایت این خواسته بانک ھا است که فروشـندگان زیـادی وارد بازار شوند تا سفارشات خرید خود را وارد بـازار کننـد و ناگھـان بـازار حرکـت صـعودی خـود را مجـددا اغـاز خواھد کرد و فروشندگان ضرر خواھند کرد. این یک مثال نیست بلکه در تمام جفت ارزھا بصورت حقیقی ایـن داستان را می توانید مشاھده کنید که ترید تحلیل زمانی و قیمتی به دفعات زیاد اتفاق افتـاده اسـت . رونـد نمـی توانـد بـه حرکـت خـود ادامه دھد مگر اینکه تعداد زیادی از تریدرھا ضرر کنند و برای ضرر کردن تریدرھا باید مناطق رنج و اصلاح بوجود بیاید در اصلاح ھا طول و شتاب اصلاح میزان افرادی که ضرر می کنند را مـشخص مـی کنـد ھمچنـین جھـت اینده روند را مشخص خواھد کرد.
اگر زمان یک منطقه رنج زیاد شود و تریدرھا متقاعد شـود کـه ایـن حالـت سـاید مـدت ھـا ادامـه پیـدا خواھد کرد .افراد بیشتری در انتھای منطقه ساید که بازار جھت اصلی خود را ادامه خواھد داد ضرر می کنند. یک حالت دیگر که پیش میاید وقوع ھمزمان اصلاح و حالت ساید در بازار است.بگذارید یک نگاھی به روند صعودی ین بیاندازیم و منطقه سایدی که در اصلاح تشکیل شده است را در ابتدای روند صـعودی بلنـد مدت مشاھده کنیم.
فکر می کنید ھدف از این اصلاح بزرگ چه بوده است؟ اول اینکه پول ھایی که خریدارھا بدست اورده اند را از دست بدھند. دوم اینکـه تریـدرھا بـا دیـدن ایـن روند نزولی قوی شروع به فروش می کنند و وقتی این روند نزولی ادامه پیدا می کنـد بیـشتر مـشخص مـی شود و در تمام تایم فریم ھا نزول مشخص می شود و فروشنده ھا در تمامی تایم فریم ھا وارد می شوند.
این نمودار ین در تایم فریم روزانه است و فلش اخر و دو خط موازی در اخر ھمان اصلاح و حالت سـاید را که در قبل صحبت کردیم نشان می دھد . به نظر شما تریدرھا با دیدن این چارت فکر می کننـد کـه ادامـه روند به چه صورت خواھد بود؟
نزولی، چرا؟
چون در تایم فریم بالاتر که ھفتگی است ھنوز سقف جدیدی تشکیل نشده است . بانک ھا این بـاور را تقویت می کنند تا فروشندگان بیشتری برای سفارشات خرید خود پیـدا کننـد. بانـک ھـا سفارشـات خریـد بزرگ خود را میخواھند در پایین ترین نقطه وارد بازار کنند یعنی درست جایی نزدیک سفارش خرید اولیه و بـه ھمین دلیل به فروشندگان زیادی جھت پایین بردن قیمت تا نزدیکی سفارش خرید اولیـه احتیـاج دارنـد. بانـک ھا می دانند که اگر محل سفارش خرید مجدد دور باشد به اندازه کافی سـفارش فـروش وارد مـی شـود تـا اینکه سفارشات فروش کم می شود و انھا می توانند سفارشات خرید خود را قراردھند .
تحلیل کوتاه مدت ارز دیجیتال
شما تنها با خواندن اخبار نمیتوانید به یک معاملهگر کوتاه مدت موفق تبدیل شوید. تحلیل و معامله کوتاه مدت هنری است که مدیریت ریسک فعال را با درک عالی از روانشناسی جمعیت و اقدامات قیمت ترکیب میکند. همچنین، بازار ارزهای دیجیتال به اندازه سایر بازارها تثبیت نشده است، بنابراین معامله ارزهای رمزنگاری شده کمتر شناخته شده به صورت کوتاه مدت میتواند حتی ریسک بیشتری داشته باشد.
شما میتوانید آن را با معامله سهام پنی یا قمار مقایسه کنید، که تقریباً راههای مطمئنی برای از دست دادن پول هستند. صرف نظر از این، در این مقاله روشهای تحلیلی را ارائه میکنیم که معاملهگران حرفهای با حسابهای بزرگ و تحمل ریسک بالا میتوانند از آنها استفاده کنند.
آنچه در این مقاله میخوانید
چگونه الگوهای نمودار را برای تحلیل کوتاه مدت رمزگشایی کنیم؟
شما میتوانید از ترید تحلیل زمانی و قیمتی اکثر الگوهای نمودار برای معامله و تحلیل کوتاه مدت و همچنین استراتژیهای معاملاتی میان مدت و بلند مدت استفاده کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که نمای نمودار خود را روی یک بازه زمانی کوتاهتر تنظیم کنید. من معمولاً هنگام توسعه یک استراتژی معاملاتی، سه بازه زمانی مختلف را بررسی میکنم.
اگر من بازارها را برای کسب سود سریعتر تجزیه و تحلیل میکنم، به سه بازه زمانی کوتاه نگاه میکنم. به عنوان مثال، اگر به دنبال سود در عرض چند ساعت هستید، میتوانید عملکرد قیمت را در این سه بازه زمانی تجزیه و تحلیل کنید:
- نمودار 30 دقیقهای (برای درک احساس بازار)
- نمودار ساعتی
- نمودار چهار ساعته (برای درک تصویر بزرگتر)
اگر در تحلیل کوتاه مدت اشکال مختلفی از الگوهای نمودار معکوس صعودی را در هر سه بازه زمانی مشاهده کردید، ممکن است احتمال بیشتری برای شروع یک روند صعودی جدید داشته باشید که میتواند شما را به یک استراتژی معاملاتی موفق صعودی برساند. بخشهای زیر نمونهای از تحلیل کوتاه مدت جفت ارز بیت کوین به دلار را در تاریخ 5 سپتامبر 2018 نشان میدهد.
نمودار 30 دقیقهای جهت تحلیل کوتاه مدت
شما به نمودار 30 دقیقهای نگاه میکنید و در ساعت 9:30 صبح، ناگهان شاهد افت شدیدی هستید که قیمت بیت کوین را از حدود 7,380 دلار به 7,111 دلار کاهش میدهد، همانطور که در شکل میبینید. این شکل گیری در میان تحلیلگران تکنیکال، الگوی کندل استیک نزولی نامیده میشود. آیا این تحلیل کوتاه مدت نشانگر آغاز یک روند نزولی جدید است؟
نمودار ساعتی جهت تحلیل کوتاه مدت
با جابجایی از نمودار 30 دقیقهای (تیتر قبلی) به نمودار ساعتی، متوجه همان افت میشوید. اما از آنجایی که اکنون میتوانید تصویر بزرگتری را ببینید، متوجه میشوید که این افت پس از یک دوره روند صعودی در بازار است که ممکن است سیگنالی از عقب نشینی در طول یک روند صعودی باشد. اما طبق تحلیل کوتاه مدت این جفت ارز چقدر میتواند پایین بیاید؟
نمودار چهار ساعته
با جابجایی از نمودار ساعتی به نمودار چهار ساعته، متوجه میشوید که الگوی نزولی در یک روند صعودی بسیار طولانیتر شکل میگیرد که از اواسط آگوست به سمت بالا حرکت کرده است. با مشاهده نمودار چهار ساعته، میتوانید سطوح حمایتی کلیدی را که در 6,890 و 6,720 دلار نشان داده شدهاند مشخص کنید که قیمت میتواند در این بازار نزولی تازه تاسیس به عقب برگردد. در این شکل، من از سطوح اصلاحی فیبوناچی برای شناسایی سطوح اصلی قیمت با دقت بالاتر استفاده کردهام.
با پیروی از دستورالعملهای تحلیل تکنیکال، میتوانید انتظار کمی اصلاح بعد از این افت ناگهانی و به دنبال آن افت بیشتر به سطوح پشتیبانی کلیدی در نمودار چهار ساعته داشته باشید. با این تحلیل کوتاه مدت، یک ایده تجاری بالقوه ممکن است فروش به قیمت اصلاح شده یا به قیمت بازار و سپس کسب سود در یک یا دو سطح پشتیبانی باشد.
پس از افت ناگهانی در بازارها، گاهی اوقات بازار قبل از افت بیشتر خود را اصلاح میکند. اغلب، خود را به سطوح کلیدی محوری اصلاح میکند (سطحی که در صورت شکسته شدن قیمت به زیر یا بالاتر از آن، تغییر روند در نظر گرفته میشود)، که در این مورد سطح فیبوناچی اصلاحی 23 درصدی در 7,090 دلار است. پاداش انتظار برای اصلاح این است که ممکن است بتوانید سود بیشتری را با فروش کوتاه مدت با قیمت بالاتر ببرید. خطر آن این است که ممکن است بازار خودش را اصلاح نکند و شما ضرر کنید.
شخصاً، اگر فکر میکنم بازار واقعاً به سمت احساسات نزولی تغییر میکند، مقداری را به قیمت بازار میفروشم و یک سفارش حد فروش را در سطح کلید محوری تعیین میکنم، فقط در صورتی که بازار قبل از سقوط بیشتر، خود را اصلاح کند. به این ترتیب میتوانید ریسک خود را تقسیم کنید. سفارش لیمیت فروش نوعی سفارش معاملاتی است که میتوانید در پلتفرم کارگزار خود تنظیم ترید تحلیل زمانی و قیمتی کنید، که به شما امکان میدهد در آینده داراییهای خود را با قیمت مشخصی بفروشید.
برای کسب سود کوتاه مدت، من در نظر دارم که سفارشهای لیمیت خرید را در هر دو سطح پشتیبانی کلیدی در سطح 38 درصد و 50 درصد اصلاح فیبوناچی تنظیم کنم. در این مثال، هدف من کسب سود جزئی در حدود 6,890 دلار است و سپس به طور کامل با 6,720 دلار از معامله خارج میشوم. باز هم، این رویکرد ممکن است در صورت ادامه افت بازار، سود من را محدود کند، اما اگر قیمت به اندازه حمایت کلیدی دوم پایین نیاید، ریسک من را نیز محدود میکند، بنابراین نسبت ریسک به پاداش متناسبی به من میدهد. این شکل عملکرد واقعی بازار را نشان میدهد.
قیمت BTC/USD اندکی اصلاح شد، اما به سطح 23 درصد اصلاح فیبوناچی بالا نرفت. بنابراین، اگر برای فروش فقط منتظر اصلاح بودید، فرصت معامله را از دست میدادید. بازار به هر دو سطح حمایت کلیدی در سطوح اصلاحی فیبوناچی 38 درصد و 50 درصد کاهش یافت. بنابراین، اگر به قیمت بازار فروخته بودید، در هر دو سطح پشتیبانی کلیدی سود میبردید. از سوی دیگر، قیمت به فراتر از سطح اصلاح فیبوناچی 50 درصد ادامه داد، بنابراین ممکن است فرصتی از دست رفته برای به حداکثر رساندن بازده شما باشد.
نحوه استفاده از اندیکاتورها برای تحلیل کوتاه مدت ارزهای دیجیتال
یکی دیگر از روشهای رایج تحلیل تکنیکال استفاده از شاخصهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، باندهای بولینگر (BOL) و ایچیموکو کینکو هیو (ICH) است. من چنین شاخصهایی را عناصر یک کیت زیبایی مینامم. با اضافه کردن آنها به نمودار خود، آن را زیباتر میکنید و همانند آرایشی که بر روی صورت خود انجام میدهید، بر ویژگیهای مهم تأکید میکنید!
اندیکاتورها ابزارهای ریاضی هستند که در طول سالها توسط تحلیلگران تکنیکال توسعه یافتهاند و میتوانند به شما در پیش بینی اقدامات آینده قیمت در بازار کمک کنند. میتوانید از این اندیکاتورها علاوه بر الگوهای نمودار استفاده کنید تا دقت تجزیه و تحلیل بالاتری داشته باشید. اما در معاملات کوتاه مدت، برخی از معامله گران بدون توجه به الگوهای نمودار تنها از یک یا دو اندیکاتور استفاده میکنند. در واقع، شما می توانید با استفاده از تنها یک اندیکاتور در معاملات کوتاه مدت، یک استراتژی معاملاتی کامل ایجاد کنید.
از ابزار غیر قانونی پامپ و دامپ خودداری کنید
به عنوان یک معاملهگر ارزهای دیجیتال، باید از اتفاقاتی که ممکن است در میان فعالیتهای گروهی غیرقانونی رخ دهد که بازارها را دستکاری میکنند، سود میبرند و دیگران را لخت میکنند، آگاه باشید.
طرح پامپ و دامپ زمانی اتفاق میافتد که گروهی از افراد یا یک فرد با نفوذ قیمتهای بازار را به نفع خود دستکاری کنند. به عنوان مثال، در یک اقدام غیر قانونی بعید، یک شخص بسیار با نفوذ به نام جو به تلویزیون میرود و میگوید: «من فکر میکنم بیت کوین فردا به 60,000 دلار خواهد رسید” در حالی که او از قبل یک استراتژی خرید و فروش ثابت برای معامله یک تن بیت کوین دارد. لحظهای که حدس و گمان او به خبر میرسد، هر کس دیگری که تلویزیون تماشا میکند هیجان زده میشود و بر اساس این پیشنهاد شروع به خرید بیت کوین میکند. هیاهو کمک میکند تا قیمت بیت کوین بالا برود و استراتژی جو ادامه یابد. اما قبل از اینکه بقیه بازار بتواند عقب بیفتد، جو بیتکوینهای خود را میفروشد و مقدار زیادی سود میبرد اما قیمت بیتکوین را پایین میآورد.
آموزش تشخیص نواحی در نمودار
در این مقاله میخواهیم در مورد آموزش تشخیص نواحی در نمودار صحبت کنیم ، مبحثی که این روزها دوستان بسیار سوال میکنند و مشکل دارند که چگونه نواحی را مشخص کنند ، تصور غلطی که ایجاد شده اینست که افراد فکر میکنند با یک یا دو پیپ بالا پایین شدن ناحیه ای که مشخص کردن یا خط حمایت و مقاومتی که مشخص کردن ، تریدشون تغییر میکنه .
باید به شما بگوییم که در اشتباه بزرگی به سر میبرید شما به عدد ها وابسته اید ، شما دنبال کلوز ها هستید دنبال یک عدد هستید ولی یادتان باشد که ذات حرکت این بازار یک ذات بازار دو قیمتی است ، شما در هر لحظه میخواهید خرید یا فروش کنید و دو قیمت دارید ، یک قیمت خرید و یک قیمت فروش ، هرگز تریدر ها چه بایر ها و چه سلر ها به یک قیمت به توافق نمیرسند ، این نکته را حتما یادتان باشد چرا که اگر به یک قیمت برسند دیگر بازار هیچ معنی ندارد ، اینجا تقابل ارز ها است و در بازار سهام در واقع تقابل ارزش هاست ، هرگز قیمت خرید و فروش باهم یکی نخواهد شد ، پس بنابراین بازار هیچوقت یک خط حمایت و مقاومتی ، و یک عدد به اسم عدد برگشت وجود ندارد .
میشود گفت که نواحی مشابه یک لایه مرزی است ، یک سری نوار هایی که بر اساس اردر های بایر ها و سلر ها (عرضه و تقاضا) بصورت کلی نوسان میکند .
این تقابل کاملا بر اساس اردر هایی است که در بازار ایجاد شده شکل میگیرد و میتوان گفت انتخاب های سلیقه ای تریدرها است.
چرا ناحیه گذاری را نام این کار در نمودار قرار دادیم؟
در این آموزش تشخیص نواحی در نمودار ، ناحیه گذاری را نام این کار در نمودار قرار دادیم به این دلیل که هر معامله گری با توجه به تحلیل تکنیکالی که مسلط هست ، دیدی که از بازار دارد و استاندارد هایی که برای خود تعریف ترید تحلیل زمانی و قیمتی کرده است یک محلی از نمودار را بعنوان حمایت و مقاومت تعیین میکند پس بنابراین محل دقیق را پیدا کردن خیلی کار سختی هست ولی در نواحی اصلا نیازی نداریم که محل بسیار دقیقی را برای ناحیه مشخص کنیم .
در تصویر زیر مشاهده میکنید که ترید ها هر کدام بسته به تحلیل و سلیقه ای که دارند دو خط حمایت و مقاومت کشیده اند که خط قرمز متعلق به تریدر A و خط سبز ترید B میباشد.
ناجیه گذاری که انجام میدهیم ، همیشه با کمی ضخامت همراه است تا نواحی مهمی که از نظر تمامی معامله گران مهم است را برای خود مشخص کنیم ، در تصویر زیر مشاهده میکنید که با ناحیه گذاری که انجام دادیم خطوط هر دو معامله گر را مد نظر قرار دادیم .
توجه داشته باشید که نواحی به شما نقطه ورود نمیدهد بلکه نواحی به شما کمک میکند که حد ضرر و حد سود را مشخص کنید ، آن استراتژی معاملاتی شماست که به شما نقطه ورود را میدهد .
هیچوقت نباید برای چارت ، کلی زمان بگذارید و یک تحلیلی را بکشید بیرون که هیچ معامله گر دیگری در نمودار آن را نمی بیند و این کاملا برعکس هست شما باید واضح ترین ها را انتخاب کنید یعنی نواحی را مشخص کنید که اگر همان چارت را جلوی تریدر های حرفه ای یا تازه کار بزارید نواحی را که مشخص کرده اید را بعنوان نواحی حمایتی و یا مقامتی تشخیص دهند .
موردی که خیلی برای تعیین نواحی شما موثر هست اینکه یک نگاه ساده به بازار داشته باشیم و تنها چیزی که نباید خیلی روی آن حساس و وسواسی باشید مشخص کردن محل بسیار دقیق نواحی هست.
چگونه نواحی را ترسیم کنیم ؟
دقیقا همانند ترسیم خطوط حمایتی و مقاومتی افقی که می آمدیم و پیوت های ماژور را مد نظر میگرفتیم نواحی را هم به همین روش ترسیم میکنیم .
اگر اطلاعی از پیوت ها ندارید میتوانید مقاله مرتبط را از لینک زیر مشاهده فرمایید
اگر بخواهیم به زبان بسیار ساده در مورد آموزش تشخیص نواحی در نمودار و ترسیم نواحی صحبت کنیم باید بگوییم همانند ترسیم خط حمایتی و مقاومتی افقی است ولی با ضخامت بیشتر و برخورد های قیمت با این نواحی هم از اهمیت بالایی برخوردار است ، بعبارتی هر چه برخورد قیمت و یا تغییر قیمت با این نواحی بیشتر باشد از اعتبار بیشتری هم برخودار است.
سعی کنید تا جای ممکن سختگیر نباشید چرا که نواحی نقطه ورود ما نیست بلکه محدوده ای هست که تریدر ها به آن اهمیت زیادی میدهند و باعث میشود که قیمت هم عکس العمل هایی از خود نشان دهد.
اگر تجربه کمی دارید و هنوز نمیتوانید از نواحی برای انجام یک پوزیشن کم ریسک استفاده کنید به کانال تلگرام ما مراجعه کرده و حتما ویدئو های (سیستم ییشرفته معاملاتی بر اساس قیمت) را که شامل 6 ویدئو هست را مشاهده کنند ، کمک بسیار بزرگی به شما خواهد کرد.
الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
در بازار بورس و تمام بازارهای مالی، کاربران برای بررسی نمودارها و وضعیت های مختلف روش های متفاوت تحلیلی را به کار می گیرند و این روش ها در بازارهایی که نقطه عطف آن ها عرضه و تقاضاست خودنمایی می کنند. هدف از شرکت در بورس رسیدن به سودی منطقی است و این هدف با کمک گرفتن از الگوها و تحلیل های رایج امکان پذیر می شود. به طور کلی در حوزه بورس و سرمایه گذاری از دو روش تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی استفاده می شود که ما در این محتوا به بررسی تحلیل تکنیکال و مفهوم الگوی قیمت می پردازیم.
الگوی قیمت (Price Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
الگوی قیمت ( Price Pattern )
قبل از صحبت در مورد مفهوم الگوی قیمت لازم است تا اطلاعات مختصری درباره تحلیل تکنیکال داشته باشیم تا با هدف این محتوا بیشتر آشنا شویم.
وارد شدن به بورس نیازمند اطلاعات و دانش به خصوصی است و هر چه دانش شما در زمینه بورس و سهام بیشتر باشد بهتر می توانید به بررسی نمودارهای قیمت و حجم معاملات اقتصادی بپردازید.
اطلاعات لازم برای درک بهتر از بورس نیازمند تحلیل است تا با استفاده از آن بررسی مناسبی از وضعیت سهام مختلف داشته باشید و با توجه به اخبار مربوطه بتوانید با روش هایی معقول و منطقی عمل کنید. به طور کلی در حوزه بورس و سرمایه گذاری از دو روش تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی استفاده می شود که ما در این محتوا به بررسی تحلیل تکنیکال و مفهوم الگوی قیمت می پردازیم.
در تحلیل تکنیکال شما با استناد به نمودارهای قیمت و انواع معاملات و حجم آن ها به بررسی و ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف می پردازید؛ در واقع تحلیل تکنیکال نوعی استراتژی مختص معاملات بازار بورس است که سرمایه گذاری ها و فرصت هایی که شما برای معامله دارید را بررسی می کند، این تجزیه و تحلیل به شما کمک می کند تا نسبت به وضعیت سهام و معاملات موجود آگاه شوید.
شما با استفاده از تحلیل تکنیکال می توانید روند معاملات و تغییراتی که در قیمت سهام به وجود آمده است را بررسی کنید. حرفه ای بودن در بورس تضمین موفقیت هر شخص است و برای رسیدن به این موفقیت لازم است تا به استراتژی ها و تحلیل هایی که برای رسیدن به جایگاهی برتر در خرید و فروش سهام ضرورت دارد، آگاه باشید. (1)
مفهوم الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال
هر نمودار در بازار بورس از الگوهای متفاوتی حاصل می شود و بررسی این الگوها و خواندن نمودارها باید با کسب دانش بیشتر همراه باشد و این دانش به شما کمک می کند تا توانایی بررسی وضعیت های مختلف را به دست آورید.
یکی از مهم ترین فرضیات در تحلیل تکنیکال عنوان قیمت است که در واقع نشان دهنده تمام اطلاعات لازم است؛ شما با تحلیل نمودارهای قیمت و بررسی آمار نوسان آن و مشاهده تغییرات توسط تحلیل تکنیکال می توانید جریان قیمت های پیش رو را پیش بینی کنید.
فرضیه دیگر این موضوع را بیان می کند که نوسان قیمتی که در بازار سهام وجود دارد تصادفی نیست و الگوهای موجود در دوره های مختلف زمانی تکرار می شوند، بر اساس این فرضیه سهامداران و سرمایه گذاران که به معامله مشغول هستند با کمک گرفتن از تحلیل تکنیکال به سود بیشتری می رسند.
همان طور که اشاره کردیم قیمت تأثیر بسیاری بر تغییرات بازار سهام دارد و در تحلیل تکنیکال اصلی مهم است؛ البته ذکر این نکته ناگفته نماند که در قیمت یک سهم اصول و عوامل متعددی تأثیرگذار هستند و با توجه به این عوامل است که می توانیم نقش قیمت در تحلیل تکنیکال را مشاهده کنیم. قیمت در بازار سهام بیانگر همه چیز است و نوسان قیمت در واقع عرضه و تقاضایی را نشان می دهد که در حال شکل گیری است.
اصل دیگری که باید به آن اشاره کنیم تکرار روندهاست؛ تحلیل تکنیکال نشان می دهد که قیمت در انواع روندهای بلندمدت، کوتاه مدت و میان مدت ترید تحلیل زمانی و قیمتی حرکت و جریان گذشته را تکرار می کند. قیمت به طور کلی همیشه در حال تکرار است و بر اساس اصول و وضعیت بازار و عوامل متعددی که می تواند بر روی قیمت تأثیرگذار باشد، طی دوره های زمانی مختلف تکرار می شود. (1)
کسانی که بر اساس تحلیل تکنیکال به تجزیه و تحلیل می پردازند در واقع با استفاده از این نمودارها و تکرار قیمت ها، وضعیت های مختلف را بررسی می کنند. در بازار بورس الگو و روش هایی وجود دارد که از آن ها می توان در تحلیل تکنیکال استفاده کرد.
نقش الگوی قیمت در تحلیل تکنیکال
مهم ترین نقش در تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمت هستند که در ادامه به انواع آن ها نیز اشاره خواهیم کرد. الگوهای قیمت بر اساس خطوط، نمودار و منحنی های متعددی شناخته می شوند و برای اینکه با نقش الگوی قیمت بیشتر آشنا شویم اشاره به این موارد خالی از لطف نیست.
مفهوم خط روند یکی از عنوان هایی است که در بازار سهام به کسانی که تحلیل تکنیکال را به کار می برند، کمک می کند. در واقع خط روند مسیرهای مستقیمی بر روی نمودار هستند که توسط اتصال خطوط مقاومت و حمایت کشیده می شوند. در توضیح عنوان های حمایت و مقاومت باید این گونه بگوییم که این عنوان ها نقاط مهمی بر روی نمودار هستند که اتصال بین عرضه و تقاضا را شکل می دهند. (2)
هر زمان که تقاضا افزایش پیدا می کند از کاهش قیمت جلوگیری می شود و نقطه حمایت شکل می گیرد و در مقابل هر چه ترید تحلیل زمانی و قیمتی ترید تحلیل زمانی و قیمتی در نمودار قیمت ها به خطوط مقاومت نزدیک تر می شوند تولیدکنندگان یا همان عرضه کنندگان تمایل بیشتری به فروش نشان می دهند و به طور کلی عرضه از تقاضا پیشی می گیرد.
خطوط روند به دو بخش صعودی و نزولی تقسیم می شوند؛ خطوطی که شیبی رو به بالا دارند را خط صعودی می نامند و خطوط نزولی معمولا شیبی رو به پایین دارند. خطوط روند صعودی از اتصال چند نقطه مینیمم شکی می گیرد و در مقابل خط نزولی اتصال چند نقطه ماکزیمم است؛ توجه داشته باشید که خط روند صعودی همانند عنوان حمایت شکل می گیرد و با شکسته شدن این خط نمودار قیمت نیز تغییر می کند. (2)
ذکر این نکته شاید برای شما هم مفید باشد که بدانید هنگامی که نمودار قیمت یک سهام صعودی است، خریدن سهام و نگه داشتن آن تا پایان خط روند صعودی، بهترین انتخابی است که شما می توانید داشته باشید. همان طور که روند صعودی مسیری شبیه به حمایت دارد، روند نزولی نیز مانند مقاومت عمل می کند و در این روند نیز اگر خط روند شکسته شود نمودار قیمت تغییر می کند.
نقطه مقابل روند صعودی در خریدن سهام، فروش سهام در روند نزولی است؛ به این معنا که بهترین واکنش به این وضعیت فروش سهم و انتظار برای پایان روند نزولی است تا بعد از آن بتوانید اقدام به خرید سهم کنید. (2)
کاربرد انواع الگوهای قیمت
در بازار بورس و سهام دو نوع الگوی قیمت وجود دارد که هر کدام از این ها شامل موارد متعدد دیگری می شوند که به معرفی آن ها می پردازیم.
الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده دو نوع الگوی قیمتی هستند که شما در بازار بورس با آن ها روبرو هستید؛ در تعریف الگوهای بازگشتی به ما نشان می دهند که یک روند چگونه تغییر می کند و برعکس الگوهای ادامه دهنده توقف کوتاه در یک روند را نمایش می دهند. (2)
تحلیل مولتی تایم چیست؟ | چگونه به صورت مولتی تایم ترید کنیم؟
آن طور که به نظر میرسد هم پیچیده نیست. اکنون که دبیرستانتان را تمام کردهاید زمان آن است که مدرک ارشدتان را بگیرید.
تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه یا مولتی تایم، فرآیند بررسی یک جفت ارز و قیمت آن در چهارچوبهای زمانی متفاوت است.
به خاطر داشته باشید که یک جفت ارز در چندین چهارچوب زمانی وجود دارد مانند روزانه، ساعتی، ۱۵ دقیقهای و حتی یک دقیقهای. استفاده هم زمان از این تایم فریمها را مولتی تایم میگوییم.
این به این معناست که معاملهگران مختلف میتوانند نسبت به این مساله که یک جفت ارز چطور معامله میشود نظرات متفاوتی داشته باشند و تمام این نظرات هم کاملاً صحیح هستند.
برای مثال ممکن است فوبی (Phoebe) مشاهده کند که EUR / USD در نمودار چهار ساعته سیری نزولی دارد. اما سام (Sam) در نمودار پنج دقیقهای معامله میکند و میبیند که رنج این جفت ارز فقط بالا و پایین میرود و هر دو نیز ممکن است برداشتهای درستی داشته باشند.
همانطور که میبینید، این امر یک مساله مطرح میکند. گاهی با نگاه به نمودار چهار ساعته، معاملات پیچیده میشوند، مثلاً یک سیگنال فروش میبینید، سپس روی تایم فریم یک ساعته میروید و میبینید که قیمتها رفته رفته افزایش مییابند.
در این شرایط چه باید بکنید؟
کارتان را با چهارچوب زمانی دنبال کنید، سیگنال را بگیرید و دیگر چهارچوب زمانی را رها کنید؟
شیر یا خط بیاندازید که آیا باید خرید کنید یا فروش؟
خوشبختانه ما قرار نیست بگذاریم بدون آگاهی از نحوه استفاده از تحلیل مولتی تایم فریم مدرک بگیرید.
نخست سعی میکنیم به شما کمک کنیم تا تعیین کنید که باید روی چه چهارچوب زمانی تمرکز کنید. هر معاملهگری باید در چهارچوب زمانی خاصی که با شخصیتاش سازگار است معامله کند (در بخشهای بعدی بیشتر به این موضوع پرداخته خواهد شد).
دوم این که به شما میآموزیم که چطور باید به بررسی چهارچوبهای زمانی مختلف مولتی تایم یک جفت ارز بپردازید تا بتوانید تصمیمات بهتر و آگاهانهتری اتخاذ کنید.
در کدام بازه زمانی معامله کنم؟
یکی از دلایلی که معاملهگران نوپا، آنطور که باید سود نمیکنند آن است که در چهارچوب زمانی نادرستی نسبت به شخصیتشان معامله میکنند.
معامله گران جدید میخواهند سریع پولدار شوند از این رو کارشان را با چهارچوبهای زمانی کوتاه مثل یک دقیقهای یا پنج دقیقهای آغاز میکنند. در نهایت معامله ناامیدشان میکند چراکه این چهارچوبهای زمانی با شخصیتشان سازگار نیست.
برخی از معاملهگران با معامله در نمودارهای یک ساعته احساس بهتری دارند.
این چهارچوب زمانی نه زیاد طولانی است نه زیاد کوتاه.در این تایم سیگنالهای معامله کمتر هستند. معامله در این چهارچوب زمانی زمان بیشتری برای تحلیل بازار بدست میدهد و همزمان کار با عجله پیش نمیرود.
از سوی دیگر دوستی هم هست که هیچگاه و به هیچ وجه در چهارچوب زمانی یک ساعته معامله نمیکند.
این مسیر برای او بسیار کند است و احتمالاً فکر میکند که نمیتواند تا پیش از ورود به یک معامله دوام بیاورد. بنابراین معامله در نمودار ۱۰ دقیقهای را ترجیح میدهد. او در این نمودار هم برای تصمیم گیری بر مبنای استراتژیاش زمان کافی دارد (البته نه خیلی زیاد).
یکی دیگر از دوستان این تصور را داشت که معاملهگران چطور در نمودار یک ساعته معامله میکنند. او معتقد است این نمودار بسیار سریع است. از این رو فقط با نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه کار میکند.
حالا احتمالاً میپرسید پس چه چهارچوب زمانی مناسب شماست. در ادامه بیشتر به مولتی تایم میپردازیم.
اگر توجه کرده باشید، این بستگی به شخصیت ترید تحلیل زمانی و قیمتی شما دارد. باید با چهارچوب زمانی که در آن معامله میکنید احساس راحتی کنید.
وقتی در جریان یک معامله هستید همیشه نوعی احساس خرسندی یا حس نومیدی دارید چراکه پای پول واقعی مطرح است و این طبیعی است.
زمانی که معاملهای را آغاز کردیم، نمیتوانیم به یک چهارچوب زمانی پایبند بمانیم.
کار را با نمودار ۱۵ دقیقهای آغاز میکنیم.
سپس نمودار ۵ دقیقهای.
سپس نمودار یک ساعته، روزانه و چهار ساعته را امتحان میکنیم.
این برای تمام معاملهگران نوپا امری طبیعی است تا آن که ناحیه آسایش خود را بیابید و متوجه شوید که چرا پیشنهاد میکنیم با استفاده از چهارچوبهای زمانی مختلف یا مولتی تایم ، معامله آزمایشی کنید تا ببینید کدام چهارچوب بهتر با شخصیتتان سازگار است.
تقسیم بندی بازه زمانی
درست مثل هر چیز دیگری در زندگی، همه چیز بستگی به شما دارد.
آیا میخواهید مراحل آهسته پیش روند و برای هر معامله زمانی را سپری کنید؟ در این شرایط ممکن است برای معامله در چهارچوبهای زمانی طولانیتر مناسب باشید.
یا شاید هیجان، سرعت و اقدامات سریع را دوست دارید؟ اگر این چنین است باید نمودارهای پنج دقیقهای را دنبال کنید.
در نمودار زیر به برخی از چهارچوبهای زمانی پایهای و تفاوتهای میان آنها اشاره کردهایم.
همچنین باید میزان سرمایهای که برای معامله در دست دارید را هم مد نظر داشته باشید.
چهارچوبهای زمانی کوتاهتر این امکان را به شما میدهند تا از حاشیه سود بهتر استفاده کنید و ضرر و زیان کمتری متحمل شوید.
چهارچوبهای زمانی طولانیتر مستلزم توقف بیشتر ضرر و زیان و حساب بزرگتر هستند تا بتوانید بدون نیاز به درخواست افزایش موجودی، نوسانات بازار را کنترل کنید.
مهمترین مساله ای که باید به خاطر داشته باشید آن است که هر چهارچوب زمانی که برای معامله انتخاب میکنید باید با شخصیتتان سازگار باشد.
به این دلیل است که ما معامله در چندین چهارچوب زمانی را به شما پیشنهاد میکنیم، تا بتوانید ناحیه آسایشتان را پیدا کنید. این امر به شما کمک میکند تا مناسبترین چهار چوبی که میتوانید بر اساس آن بهترین تصمیم تجاریتان را اتخاذ کنید را انتخاب کنید.
وقتی در نهایت در خصوص چهارچوب زمانی مورد نظرتان تصمیم میگیرید، سرگرمی شروع میشود و این زمانی است که شروع به بررسی چهارچوبهای زمانی چندگانه میکنید تا بتوانید بازار را تحلیل کنید.
چگونه در مولتی تایم خرید و فروش انجام دهیم؟
پیش از توضیح ترید تحلیل زمانی و قیمتی نحوه تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه برای معامله فارکس، احساس کردیم لازم است به این مساله اشاره کنیم که چرا باید به بررسی چهارچوبهای زمانی مختلف بپردازیم.
در نهایت این که آیا تحلیل فقط یک نمودار به اندازه کافی دشوار نیست؟
اکنون برای نشان دادن این که چرا باید به چهارچوبهای زمانی مختلف توجه کنید و برای بررسی آنها تلاش مضاعف داشته باشید، بازی موسوم به “Long or Short “(خرید یا فروش) را انجام میدهیم.
قواعد این بازی بسیار آسان است. به نموداری نگاه میکنید و تصمیم میگیرد که باید خرید داشته باشید یا فروش.
به نمودار ده دقیقهای GBP / USD در تاریخ یک جولای ۲۰۱۰ در ساعت 8: 00 صبح به وقت گرینویچ نگاهی بیاندازید. به طور متوسط ۲۰۰ نوسان داشتهایم که به نظر میرسد به صورت سقوط قیمتها ادامه مییابد.
با آزمایش سقوط قیمتها و شکلگیری یک کندل شمعی دوجی، این گونه به نظر میرسد که فروش مناسبتر است.
ما برای این پرسش پاسخ بله در نظر میگیریم.
اما ببینید که بعد چه اتفاقی می افتد؟
جفت ارز بالاتر از نقطه سقوط قیمتها بسته میشود و ۲۰۰ پیپ دیگر افزایش مییابد.
بگذارید به نمودار یک ساعته برویم و ببینیم چه اتفاقی افتاده است…..
اگر نمودار یک ساعته را پیگیری میکردید، متوجه میشدید که این جفت ارز واقعاً در کف کانال صعودی است.
مساله دیگر این که یک نمودار شمعی دوجی هم روی خط تعادل شکل گرفته است! یک سیگنال روشن برای خرید!
کانال صعودی در نمودار چهارساعته شفافتر بوده است.
اگر ابتدا به این نمودار نگاه کرده بودید، آیا هنگام معامله در نمودار ده دقیقهای فروش را انتخاب میکردید؟!
تمام نمودارها اطلاعات مشابهی را در چهارچوبهای زمانی مختلف نشان میدادند.
شاید اکنون بیشتر با مفهوم مولتی تایم آشنا شده باشد.
ما هیچگاه نمیتوانستیم درک کنیم که چرا وقتی همه چیز خوب به نظر میآید ناگهان شرایط برعکس میشود. هیچ گاه برای این که ببینیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، به ذهنمان خطور نمیکند که به یک چهارچوب زمانی طولانیتر هم نگاهی بیاندازیم.
در واقع فراگیری این مساله لازم است که هرچه چهارچوب زمانی بلندتر باشد احتمال تداوم حرکت قیمت از اعتبار بالاتری برخوردار میشود و از نوسانات اضافی در امان میمانیم.
معامله با استفاده از چند چهارچوب زمانی یا مولتی تایم در مقایسه با یک چهارچوب، احتمالاً ما را از انجام معاملات زیان آورتر دور میسازد. و این امکان به شما داده میشود تا یک معامله را به مدت طولانیتری ادامه دهید چرا که میدانید در برابر این تصویر بزرگ در کجا ایستادهاید.
اغلب تازه کارها فقط به یک چهارچوب زمانی اکتفا میکنند. یک چهارچوب زمانی واحد را انتخاب کرده و مقیاسهایشان را به کار میبندند و از سایر چهارچوبهای زمانی غافل میمانند.
مساله این است که یک روند جدید بر آمده از یک چهارچوب زمانی دیگر اغلب به معاملهگرهایی صدمه میزند که نگاهی به این تصویر بزرگ ندارند.
ترکیب بازههای زمانی
در اینجا چهارچوب چندگانه یا میان زمانی تحلیل میشود و به شما نحوه ماندن در چهارچوب زمانی مورد نظرتان را آموزش میدهیم و به بررسی این نمودارها از فواصل نزدیک و دور میپردازیم تا بتوانید بهترین را انتخاب را داشته باشید.
اول از همه، نگاهی گسترده به آنچه که در حال رخ دادن است بیاندازید.
سعی نکنید تصویر را زیادی کوچک کنید بلکه بیشتر در حالت بزرگنمایی قرار دهید.
باید به خاطر بسپارید که برای آن که روندی در یک چهارچوب زمانی طولانیتر پیش برود زمان بیشتری داشته است، به این معنا که جفت ارز برای ایجاد تغییر، نوسانات بیشتری در بازار ایجاد خواهد کرد. سطح سقوط و جهش قیمتها هم در چهارچوبهای زمانی طولانیتر اهمیت بیشتری مییابند.
کارتان را با انتخاب چهارچوب زمانی دلخواهتان آغاز کنید و سپس به سوی چهارچوب زمانی بعدی حرکت کنید.
در این شرایط میتوانید برای خرید یا فروش بر مبنای رنج یا روند بازار تصمیمی استراتژیک اتخاذ کنید. سپس برای اتخاذ تصمیمات تاکتیکی مربوط به نقطه ورود و خروج (توقف ضرر و زیان و رسیدن به سود هدف) به چهارچوب زمانی دلخواهتان یا حتی پایینتر از آن باز گردید.
از این رو این احتمالاً یکی از بهترین روشهای استفاده از تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه است؛ به این معنا که میتوانید برای یافتن نقاط ورود و خروج بهتر از نزدیک به بررسی شرایط بپردازید. با افزودن زمان به تحلیلتان، میتوانید از سایر معاملهگران کوته فکری که فقط به ارزیابی یک چهارچوب زمانی میپردازند، پیشی بگیرید.
آیا تمام این مسائل را درک کردید؟ خب، اگر پاسختان منفی است نگران نباشید، در این بخش به مثالی اشاره میکنیم که این مسائل را برایتان شفافتر خواهد کرد.
یک معامله گر را تصور کنید. پس از چند معامله آزمایشی، در مییابد که بیشتر به معامله جفت ارز EUR/ USD تمایل دارد و احساس میکند که با نگاه به نمودار یک ساعته احساس بهتری دارد. او فکر میکند که نمودارهای ۱۵ دقیقهای بسیار سریع و نمودارهای ۴ ساعته بسیار طولانی هستند و این که او به خواب هم نیاز دارد.
اولین کاری که او انجام میدهد بررسی نمودار چهار ساعته EUR / USD است. این روش به او کمک میکند تا روند کلی را مشخص کند.
او به وضوح میبیند که این جفت ارز روند صعودی دارد.
همین مساله این نشانه را به او میدهد که باید فقط به دنبال سیگنالهای خرید باشد. سپس، این روند به دوست او تبدیل میشود، درست است؟ او نمیخواهد که در یک مسیر غلط قرار گیرد .
اکنون تمرکزش را مجدداً به چهارچوب زمانی ترجیحیاش معطوف میکند (چهارچوب یک ساعته) تا بتواند هر نقطه ورودی را مشخص کند. او همچنین تصمیم میگیرد تا از اسیلاتور استوکستیک نیز استفاده کند.
زمانی که به نمودار یک ساعته باز میگردد، میبیند که یک کندل شمعی دوجی شکل گرفته است و اسیلاتور از شرایط فروش بیش از اندازه گذشته است.
اما او هنوز مطمئن نیست. او میخواهد مطمئن شود که نقطه ورود واقعاً خوبی داشته باشد. بنابراین به نمودار ترید تحلیل زمانی و قیمتی ۱۵ دقیقهای مراجعه میکند تا ببیند میتواند ورود بهتری داشته باشد و تأییدیه بهتری بگیرید.
بنابراین معامله گر ما به نمودار ۱۵ دقیقهای چشم میدوزد و میبیند که خط روند با قدرت تداوم مییابد. در واقع در این چهار چوب، نه تنها خط روند بلکه اسیلاتور هم شرایط فروش بیش از اندازه را نشان میدهد.
او در مییابد که بهترین زمان برای ورود و خرید است. بگذارید ببینیم بعد چه اتفاقی می افتد.
روند صعودی ادامه مییابد و EUR / USD به افزایش خود ادامه میدهد. اکنون قدرت مولتی تایم فریم را مشاهده کردید.
ما از سه چهارچوب زمانی یا مولتی تایم استفاده میکنیم. احساس ما بر این است که این رویکرد انعطاف پذیری بیشتری ایجاد میکند و از این طریق میتوانیم روندهای بلند، میان و کوتاه مدت را کشف کنیم.
بزرگترین چهارچوب زمانی که در آن به بررسی روند اصلیمان میپردازیم به ما تصویر بزرگی از جفت ارزی را نشان میدهد که میخواهیم با آن معامله کنیم.
چهارچوب زمانی بعدی چهار چوبی است که معمولاً به آن توجه میکنید و به ما سیگنالهای خرید میان مدت یا گرایشهای خرید میدهد.
کوچکترین چهارچوب زمانی روند کوتاه مدت را نشان میدهد و به ما کمک میکند تا نقاط ورود و خروج خوبی بیابیم.
از آنجایی که میان این چهارچوبها اختلاف زمانی به اندازه کافی وجود دارد، برای مشاهده اختلاف موجود در این حرکت میتوانید از هر چهارچوب زمانی استفاده کنید.
برای مثال میتوانید از چهارچوبهای زیر به عنوان مولتی تایم استفاده کنید:
- یک دقیقهای، ۵ دقیقهای، و ۳۰ دقیقهای
- ۵ دقیقهای، ۳۰ دقیقهای، و ۴ ساعتی
- ۱۵ دقیقهای، ۱ ساعته و چهار ساعته
- یک ساعته، ۴ ساعته، و روزانه
- ۴ ساعته، روزانه، و هفتگی و…
همانطور که در بالا میبینید سعی کنید از تایم فریمهایی برای مولتی تایم استفاده کنید که به اندازه کافی از هم فاصله داشته باشند.
توجه داشته باشید که استفاده از مولتی تام همیشه به شما دید بهتری از نمودار را میدهد.
دیدگاه شما