الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک یکی از مهمترین و محبوبترین سیستمهای معاملاتی معامله گران است که در بازارهای سهام و ارز از آن استفاده میکنند.
الگوهای هارمونیک اولین بار توسط آقای گارتلی Gartley در سال 1932 مطرح شد. او توانست یک الگوی هارمونیک ثبت کند که در بسیاری مواقع به خوبی جواب داده بود و توانسته بود از آن کسب سود کند. گارتلی در کتاب خود به نام "سود در بازار سهام"، الگویی به نام خودش یعنی گارتلی را مطرح کرد که از پنج نقطه تشکیل شده بود.
در سالهای بعد دیگر تحلیل گران نیز الگوهای متفاوتی را در بازار شناختند که امروزه به آنها الگوهای هارمونیک گفته میشود. دلیل این نامگذاری نظم و حرکت هندسی آنها در نمودار است.
اغلب الگوهای هارمونیک از 5 نقطه تشکیل شدهاند و معامله گران با استفاده از آنها به باز کردن معاملات و بررسی شرایط بازار میپردازند.
نکته مهمتر اینکه افرادی میتوانند از این سیستم معاملاتی به خوبی استفاده کنند که آشنایی و تسلط کافی با فیبوناچی داشته باشند، چون این الگوها بر اساس سطوح فیبوناچی به خوبی عمل میکنند.
معاملهگری بر اساس الگوهای هارمونیک از استراتژیهای پیچیده و حرفهای معاملهگری محسوب میشود و در کنار استراتژیهایی همچون امواج الیوت، چنگال اندروز و آسترولوژی قرار میگیرد.
با وجود اینکه الگوهای هارمونیک بارها عملکرد مثبت و صحیحی از خود به جا گذاشتهاند اما هیچگاه نباید تنها به این پارامتر در معاملات توجه کرد بلکه توصیه میشود که معامله گران تأییدیههای دیگری نیز برای باز کردن یا بستن معاملات خود داشته باشند.
ناحیه PRZ
پایه الگوهای هارمونیک نسبتهای فیبوناچی است یعنی اگر بخواهید با این الگوها ترید کنید، باید فیبوناچی را به خوبی بشناسید. چراکه الگوهای هارمونیک بر اساس فرض حرکت هندسی قیمت در نمودار بر اساس چرخههای زمانی و نسبتهای فیبوناچی بنا شده است.
بنابراین بهتر است قبل از اینکه الگوهای هارمونیک را بشناسید کار با ابزارهای متنوع فیبوناچی از جمله فیبوناچی اصلاحی، اکسپنشن و اکستنشن را به خوبی یاد بگیرید تا بتوانید عملکرد خوبی در استفاده از الگوها داشته باشید.
در سیستم معاملاتی الگوهای هارمونیک به شناسایی نقاطی میپردازیم که احتمال بازگشت قیمت در آنها بسیار است. به این نواحی "ناحیه بازگشت قیمت" (Potential Reversal Zone | PRZ) میگویند. این ناحیه زمانی تشکیل میشود که دو یا چند نسبت فیبوناچی نسبت به آن واکنش نشان دهند و این همان ناحیهای است که قیمت روند معکوس خود را از آن آغاز میکند.
الگوهای هارمونیک از چهار یا پنج نقطه تشکیل شدهاند که به آنها نواحی X,A,B,C,D میگویند. معامله گران در ناحیه PRZ نقطه ورود به معامله خود را مشخص میکنند و در بسیاری موارد نقطه D را در این ناحیه قرار میدهند. البته حد ضرر و مدیریت سرمایه را نیز در نظر میگیرند.
بنابراین برای شروع معاملات خود بر اساس الگوهای هارمونیک ابتدا باید چند فیبوناچی رسم کنید و ببینید که کدام سطوح بیشتر از همه دچار واکنش شده است و با هم تلاقی کردهاند.
به عکس زیر نگاه کنید. ناحیه PRZ در این عکس نشان داده شده است که در آن چند سطح فیبوناچی نسبت به آن واکنش نشان دادهاند.
بعد از اینکه PRZ را پیدا کردید، حالا باید الگوی مورد نظر را پیدا کنید. دقت داشته باشید که این کار نیاز به تمرین دارد تا چشم شما به چارت عادت پیدا کند و بتوانید بر اساس روندهای ماژور و مینور و تشخیص آنها از یکدیگر به یافتن صحیح الگوهای هارمونیک بپردازید و در مورد معامله خود تصمیمگیری کنید.
انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک برعکس الگوهای شمعی خیلی زیاد نیستند و نیازی نیست که تعداد زیادی شکل را در ذهن به خاطر بسپارید. کار سخت، پیدا کردن همین چند شکل است که به دفعات در بازار نمونه آنها پیدا میشود. در ادامه به معرفی مهمترین الگوهای هارمونیک میپردازیم. البته در برخی کتابها تعداد این الگوها کمتر یا بیشتر است و در این مقاله به توضیح مشهورترین آنها پرداخته شده است.
الگوی AB=CD
یکی از الگوهای ساده هارمونیک، الگوی AB=CD است که از چهار نقطه تشکیل شده است. این الگو شبیه یک N در نمودار است که رو به پایین یا به سمت بالا حرکت میکند. در این الگو نقطه A به عنوان مبدا و نقطه D آخرین بخش الگو محسوب میشود. برای رسم AB=CD باید ابتدا سطوح فیبوناچی را مشخص کنیم و سپس الگوی خود را رسم کنیم. به شکل زیر دقت کنید:
همانطور که از نام این الگو مشخص است دو خط AB و CD قرار است با همدیگر برابر باشند. البته این حالت ایدهآل است و ممکن است قیمت قبل یا بعد از سطح تعیین شده واکنش نشان دهد. با ترسیم موج AB باید بتوانیم نقطه C را پیدا کنیم که عموماً بین نسبت 0.618 تا 0.786 فیبوناچی اصلاحی AB قرار میگیرد.
در ادامه الگو باید به CD برسیم که میتواند بین نسبت 1.27 تا 1.618 موج BC قرار دارد. این الگو در نهایت به نقطه D میرسد و تکمیل میشود. نقطه D میتواند نقطه برگشت (Reverse) بازار باشد و بسیاری از معامله گران قبل از تکمیل الگو در روند صعودی از بازار خارج یا در روند نزولی به بازار وارد میشوند.
الگوی گارتلی Gartley
این الگو که قدیمیترین الگوی هارمونیک و به نام بنیانگذار این الگو یعنی آقای گارتلی است، یک الگوی پنج نقطهای است. در ابتدا نیز از نسبتهای فیبوناچی برای این الگو استفاده نمیشد، اما تحلیل گران در ادامه این نسبتها را هم وارد این الگو کردند. الگوی گارتلی از پنج نقطه XABCD و چهار موج تشکیل شده است. به نمودار زیر نگاه کنید:
همانطور که مشاهده میکنید، نقطه B در حدود نسبت 0.618 فیبوناچی موج XA قرار دارد. نقطه C باید بین نسبت 0.382 تا 0.886 موج XA را پوشش دهد. نقطه D در اصلاح 0.786 فیبوناچی موج XA و 1.27 موج BC است. در نقطه D برگشت بازار اتفاق میافتد.
الگوی خفاش BAT
الگوی خفاش شباهت زیادی به گارتلی دارد با این تفاوت که اصلاح آن در موجها شدیدتر است. الگوی خفاش از چهار نقطه XABCD تشکیل شده است و چهار موج دارد. به شکل زیر دقت کنید.
خط XA اولین موج را تشکیل میدهد. موج AB بین سطوح 0.382 تا 0.5 موج اول اصلاح میکند. موج BC بین 0.382 تا 0.886 موج AB اصلاح میکند. خط CD بین 1.618 تا 2.618 فاصله نقطه C از B است. نقطه D روی نسبت 0.886 خط XA قرار میگیرد.
الگوی پروانه Butterfly
الگوی پروانه شبیه به الگوی خفاش است و تفاوت آنها این است که خفاش بالهایی با عرض کمتر دارد و پروانه بالهای عریضتری دارد. این الگو نیز پنج نقطه دارد که هر کدام سطوح فیبوناچی خاص خود را دارند. با دقت به شکل زیر متوجه تفاوتهای این الگو و نسبتهای فیبوناچی آن میشوید.
الگوی پروانه با خط XA شروع میشود و نقطه B در سطح 0.786 این موج قرار میگیرد. سپس موج BC در نسبت 0.382 تا 0.886 موج AB قرار میگیرد. خط CD در فاصله 1.618 تا 2.24 خط BC قرار میگیرد. نقطه D با سطح 1.27 خط XA همپوشانی پیدا میکند.
الگوی خرچنگ Crab
الگوی خرچنگ شبیه به الگوی پروانه است با این تفاوت که نقطه D دورتر قرار میگیرد. یکی از دلایل محبوبیت این الگو دقیق بودن و میزان موفقیت آن در پیشبینی بازار است. با نگاهی به شکل زیر بهتر میتوانیم، وضعیت این الگو را متوجه شویم.
پس از ترسیم خط XA باید خط AB را در بین سطوح 0.382 تا 0.618 رسم کنید. موج BC سطوح 0.382 الی 0.886 را پوشش میدهد. نقطه D در فاصلهای دورتر قرار میگیرد و موج CD در محدوده 2.618 تا 3.618 موج BC قرار میگیرد. نقطه D در سطح 1.618 پارهخط XA قرار دارد.
الگوی کوسه Shark
الگوی کوسه نسبت به سایر الگوها جدیدتر است و در سال 2011 به جمع الگوهای هارمونیک پیوست. در این الگو برخلاف سایر الگوهای هارمونیک نقطه C بالاتر از نقطه قرار میگیرد. یکی از دلایل محبوبیت این الگو این است که ورود پلکانی را برای معامله گران ایجاد میکند، چراکه دو هدف معاملاتی با محوریت نقطه X در الگوی کوسه وجود دارد. به شکل زیر دقت کنید تا این تارگتها را ببینید.
نکته اصلی در این الگو این است که نقطه C بر خلاف سایر الگوها بالاتر از A قرار میگیرد. همچنین معامله الگوی گارتلی محل نقطه B چندان قابل پیشبینی و اندازهگیری نیست اما حدوداً بین 0.382 تا 0.618 قرار میگیرد. موج BC تا 1.13 تا 1.16 موج AB اصلاح میکند. خط CD نسبت به خط BC در محدوده 1.618 الی 2.24 قرار میگیرد. در این الگو سعی شده تا از تئوری امواج الیوت و الگوهای هارمونیک همزمان استفاده شود.
برای آشنایی با امواج الیوت میتوانید مقاله آموزش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید.
الگوی سایفر Cypher
سایفر یکی از الگوهای کمیاب در چارت است و همچون الگوی کوسه نقطه C بالاتر از A قرار میگیرد. با نگاهی به شکل زیر بهتر متوجه آن میشوید.
در این الگو نقطه B بین سطوح 0.382 و 0.618 اصلاح میکند اما نقطه C در نقطه 1.272 تا 1.414 قرار میگیرد. سپس ضلع CD به سطوح 1.272 تا 2 واکنش نشان میدهد و این سطوح را در اصلاح با BC پوشش میدهد. نقطه D روی نسبت حدودی سطح 0.786 موج اصلاحی XA قرار میگیرد.
الگوی سه حمله (Three drives)
الگوی سه حمله دارای پنج پارهخط است و بعضی معتقدند که تئوری امواج الیوت از این الگو برگرفتهشده است. هر کدام از موجها یک حرکت یا اصلاح محسوب میشوند. به شکل زیر دقت کنید.
طول هر موج از نظر زمانی و قیمتی یکسان است. نقطه 2 نسبت به نقطه 1 و نقطه 3 نسبت به نقطه 2 باید اصلاح 1.272 تا 1.618داشته باشد. در مورد کارکشنها(اصلاح حرکت) هم میتوان عدد 0.618 را در نظر گرفت که نقاط باید در آنجا تشکیل شوند اما در سطوح دیگر نیز کارکشنها تشکیل میشود.
معاملهگری بر اساس الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک یکی از پرکاربردترین استراتژیها در بین معامله گران بازار ارز و سهام است. با این حال این روش مزایا و معایب خاص خود را نیز دارد. از مهمترین مزایای این الگوها دقت و سوددهی بالایی است که دارد. همچنین در همه بازارها و همه تایم فریمها قابلیت استفاده دارد.
اما از مشکلاتی که عموماً در این روش از آن شکایت دارند، سخت بودن و پیچیده بودن الگوهای هارمونیک است. چراکه فهم دقیق و تشخیص صحیح آنها در چارت دشوار است و در صورتی که معاملهگر نقاط اشتباهی را برای ترسیم الگو انتخاب کند، ممکن است متحمل ضررهای بسیاری شود.
دقت داشته باشید که الگوهای هارمونیک به دو دسته نزولی و صعودی تقسیم میشوند یعنی ما هم الگوی گارتلی صعودی داریم و هم نزولی. این نامگذاری بر اساس برگشت بازار و معامله انجام شده است؛ بنابراین باید نسبت به نگاه دقیقتر به الگوها تلاش کنیم.
پیش از اینکه معاملهگری بر اساس این الگوها را آغاز کنید از یادگیری و استفاده از ابزارهای فیبوناچی اطمینان حاصل کنید و بارها از این نسبتها در معاملات خود استفاده کنید.
همچنین در صورتی که به دنبال استفاده از این سیستم معاملاتی هستند، حتماً بر اساس استراتژی معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایهای که دارید، وارد شوید چراکه برای بازار هر اتفاقی ممکن است که بیفتد و قطعاً همیشه به نحو منطقی عمل نمیکند.
به دلیل اینکه الگوهای هارمونیک به عنوان الگوهای برگشتی محسوب میشوند، توصیه میشود که حتماً از اندیکاتورها و بررسی واگرایی آنها برای برگشت قیمت استفاده کنید. در این زمینه استفاده از اندیکاتور MACD و RSI توصیه میشود.
در تریدینگ ویو و سایر پلتفرمهای معاملاتی نوار ابزاری برای ترسیم الگوهای هارمونیک قرار داده شده است که میتوان با استفاده از آنها دقیقتر به نمودار نگاه کرد و متوجه ایراداتی که در تشخیص الگو داشتهایم، بشویم.
جمعبندی
در تمامی روشهای معاملهگری نکتهای که همیشه گفته میشود، تمرین و تکرار است. اگر الگوهای هارمونیک را برای معامله خود برگزیدهاید حتماً باید بارها تمرین کنید تا چشم شما بتواند هر بار بهتر الگوها را پیدا کند.
معامله الگوی گارتلی
الگوی خرچنگ
الگوهای قیمتی هارمونیک الگوهای هندسی محسوب می شوند که با استفاده از اعداد فیبوناچی نقاط برگشتی دقیق را شناسایی می کنند. برخلاف سایر روش های معاملاتی رایج الگوهای هارمونیک حرکت آینده قیمت را پیش بینی می کند. معامله گران هارمونیک الگو و ریاضی را به عنوان یک متد خاص و ادامه »
الگوهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال
الگوهای نموداری یک بخش جدانشدنی از بازارهای مالی مانند بورس و فارکس است معامله الگوی گارتلی که اهمیت بالایی نزد سرمایهگذاران ماهر و تریدرهای قدیمی بازارهای سرمایه دارد. اکثر تریدرها برای آنکه بتوانند پیشبینی درستی از بازارهای مالی داشته باشند و روند حرکتی قیمت سهم را به درستی تشخیص دهند، باید شناخت و ادامه »
الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک الگوهای نموداری هستند که بخشی از استراتژی معاملاتی را تشکیل میدهند و به معامله گران کمک میکند تا با پیش بینی تحرکات آینده بازار سطوح قیمتی را کشف کنند. به عبارتی الگوهای هندسی هستند که تغییرات قیمتی بالقوه و برگشت های روند را با استفاده از اعداد فیبوناچی ادامه »
میانگین متحرک
میانگین متحرک یکی از متداول ترین و قابل دسترس ترین و آسان ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب میشود و معمولا برای تشخیص جهت روند یک سهم یا دارایی و تعیین سطوح حمایت و مقاومت استفاده می شود. در واقع میانگین متحرک اندیکاتوری است که براساس داده های گذشته ی قیمت ادامه »
الگوهای هارمونیک در معاملات + معرفی 4 الگوی هارمونیک پرطرفدار
در الگوهای قیمتی هارمونیک، الگوهای قیمتی هندسی با استفاده از اعداد فیبوناچی جهت مشخص کردن دقیق نقاط بازگشتی بکار گرفته میشود. برخلاف سایر روشهای متداول تریدینگ (معاملهگری)، معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیشبینی کند.
در ادامه این مطلب از بورسینس قصد داریم نگاهی داشته باشیم به انواع الگوهای هارمونیک که در معاملهگری استفاده میشود.
ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی
معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب میکند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار میشوند. (یکی از اصول تحلیل تکنیکال)
ریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبتها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.
نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده میشود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز میتوان آنرا یافت.
از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار میشود، میتوان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعهای که معامله در آن انجام میشود تاثیر میپذیرد.
با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازههای متفاوت است، معاملهگر میتواند نسبتهای فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیشبینی قیمتهای آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت داشتهاند و الگوها و سطوحی را یافتهاند که باعث بهبود عملکرد این روش میشود.
مشکل معاملات هارمونیک
الگوهای قیمتی هارمونیک بسیار دقیق هستند و نیاز است الگو، حرکات را کامل نشان دهد تا با آشکار شدن الگو، یک نقطه بازگشتی دقیق مشخص شود. یک معاملهگر ممکن است الگویی را مشاهده کند که همانند یک الگوی هارمونیک باشد اما سطوح فیبوناچی در الگو، تراز و در یک ردیف نباشند و بدین ترتیب آن الگو با توجه به قوانین الگوهای هارمونیک، یک الگوی قابل اتکا تلقی نشود. البته این موضوع میتواند یک مزیت نیز به شمار آید، زیرا نیازمند آن است که معاملهگر شکیبایی پیشه کند و برای شکلگیری کاملتر نمودار صبر نماید.
الگوهای هارمونیک میتوانند میزان پایداری حرکت فعلی قیمت را اندازه بگیرند اما از آنها میتوان برای مجزا کردن نقاط بازگشتی نیز استفاده کرد. ریسک کار زمانی است که یک معاملهگر یک موقعیت معاملاتی در ناحیه بازگشتی (reversal area) اتخاذ میکند و الگو شکل نمیگیرد (Fail میشود).
وقتی این اتفاق میافتد، ممکن است معاملهگر در معاملهای گیر کند که روند به سرعت و در خلاف جهت معامله او، ادامه مییابد. بنابراین همانند همه استراتژیهای معاملاتی، ریسک این روش نیز باید مدیریت شود.
در نظر داشته باشید که الگوها ممکن است درون الگوهای دیگر شکل بگیرند و همچنین احتمال شکلگیری الگوهای غیرهارمونیک در درون الگوهای هارمونیک نیز وجود دارد. این شرایط میتواند برای سنجش اثربخشی الگوهای هارمونیک به ما کمک کند و عملکرد معاملهگر را در ورود و خروج به معاملات بهبود بخشد.
همچنین احتمال وجود چندین موج قیمتی در یک موج هارمونیک وجود دارد (برای مثال یک موج CD یا موج AB). قیمتها بطور مرتب در حال چرخش هستند، بنابراین باید روی تصویر بزرگتر تایم فریمی که در آن معامله میشود تمرکز کرد. طبیعت فراکتالی بازارها، قابلیت اعمال این تئوری را در کوچکترین تایم فریمها تا بزرگترین آنها فراهم میکند.
برای استفاده از این روش، معاملهگر باید از پلتفرمی معاملاتی استفاده کند که بتواند برای سنجش هر موج قیمت، چندین ابزار Fibonacci retracements را روی نمودار رسم کند.
الگوهای بصری هارمونیک و روش معامله
الگوهای هارمونیک در دستههای زیادی وجود دارند، با این حال این 4 الگو که در ادامه شرح میدهیم پرطرفدار است: گارتلی (Gartley)، پروانه (butterfly)، خفاش (bat) و خرچنگ (crab).
1 – الگوی گارتلی (Gartley)
این الگو در اصل توسط H.M Gartley در کتاب خود با نام Profits in the Stock Market منتشر شد، بعدها سطوح فیبوناچی نیز توسط اسکات کارنی در کتابش با نام The Harmonic Trader به آن اضافه شد. منبع سطوح توضیح داده شده در زیر، از همان کتاب است.
در طی سالها، برخی معاملهگران دیگر برخی نسبتهای رایج دیگر را مطرح کردهاند که در صورت مرتبط بودن، آنها نیز ذکر میشوند.
الگوی صعودی (گاوی) اغلب مواقع در ابتدای روندها مشاهده میشود و نشانهای از این است که امواج اصلاحی قیمت در حال پایان یافتن هستند و افزایش رو به بالای قیمت، نقطه D را شکل میدهد.
همه الگوها ممکن است در پسزمینه و درون یک روند گستردهتر باشند یا محدوده خنثی باشند که معاملهگران باید به آن توجه کنند.
اطلاعات زیادی برای فراگیری در باره این الگو وجود دارد اما به این شکل باید نمودار خوانده شود:
ما از مثال الگوی صعودی استفاده میکنیم. قیمت معامله الگوی گارتلی از X تا نقطه A رشد میکند، سپس اصلاح اتفاق میافتد و نقطه B سطح اصلاحی 0.618 موج A است. قیمت دوباره در خط BC افزایش مییابد که نقطه اصلاحی 0.382 تا 0.886 موج AB است.
حرکت بعدی، کاهش قیمت در خط CD است که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است. نقطه D نیز سطح اصلاحی 0.768 از XA محسوب میشود.
بسیاری از معاملهگران به دنبال خط CD هستند که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است.
ناحیه D به عنوان منطقه برگشتی احتمالی شناخته میشود. اینجاست که میتوان به موقعیتهای خرید وارد شد، با این حال بهتر است همیشه به دنبال تایید بازگشت روند و نشانههای رشد قیمت معامله الگوی گارتلی بود.
معمولا یک حدضرر نیز در نقطه نه چندان پایینتر از نقطه ورود قرار میگیرد.
برای الگوهای نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر از آن نقطه در نظر میگیرند.
2 – الگوی پروانه (butterfly)
الگوهای پروانه از گارتلی متفاوتتر است. این الگوی هارمونیک دارای یک نقطه D گسترشی فراتر از نقطه X است.
در ادامه الگوهای صعودی پروانه را شرح میدهیم.
قیمت از X تا نقطه A افت میکند، موج صعودی AB، موج اصلاحی 0.786 از خط XA است. موج BC اصلاح 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود.
CD امتداد 1.618 تا 2.24 از AB است و D در امتداد 1.27 از موج XA قرار میگیرد.
D نقطهای است که معاملهگران موقعیت فروش را اتخاذ میکنند. با این حال همیشه باید به دنبال نشانههایی برای تایید کاهش قیمت بود. حدضرر نیز کمی بالاتر از نقطه ورود قرار داده میشود.
در تمام این الگوها، برخی از معاملهگران به دنبال نسبتهایی بین نسبتهای اشاره شده میگردند، در حالیکه برخی دیگر از افراد فقط به دنبال یکی از آنها هستند.
برای مثال، در بالا اشاره کردیم که موج CD نسبت 1.618 تا 2.24 از AB است، برخی از معاملهگران فقط به دنبال نسبت 1.618 یا 2.24 هستند و سایر اعدادی که مابین این دو نسبت است را نادیده میگیرند، مگر اینکه این اعداد به اعداد ذکر شده بسیار نزدیک باشند.
3 – الگوی خفاش (BAT)
الگوی خفاش از لحاظ ظاهری مشابه گارتلی است ولی در اندازه فرق دارد.
قصد داریم الگوی صعودی بت را را شرح دهیم.
یک افزایش قیمت از X تا A رخ داده است، قیمت به نقطه B میرسد که نسبت 0.382 تا 0.5 درصد از موج XA است.
موج BC نسبت 0.382 تا 0.886 از AB محسوب میشود و CD نسبت 1.618 تا 2.618 در امتداد AB است.
نقطه D نسبت 0.886 درصد اصلاحی موج XA خواهد بود و نقطهای است که معمولا معاملهگران به عنوان فرصت خرید از آن یاد میکنند. با این حال معاملهگر همیشه باید به دنبال نشانههای دیگری از افزایش قیمت باشد.
حدضرر نیز کمی پایینتر از نقطه خرید قرار میگیرد.
برای الگوی نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نزدیکی نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر تعیین مینمایند.
4 – الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی هارمونیک خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیقترین الگوها در نظر گرفته میشود که نقاط بازگشتی بسیار نزدیک با اعداد فیبوناچی را ارائه میکند.
این الگو با الگوی پروانه مشابه است ولی در محاسبات آن تفاوت وجود دارد.
در یک الگوی گاوی (صعودی)، نقطه B یک پولبک با نسبت 0.382 تا 0.618 از موج XA است.
موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود و CD نسبت 2.618 تا 3.618 از موج است. نقطه D امتداد 1.618 موج XA است و در این نقطه موقعیتهای خرید اتخاذ میشود و حد ضرر کمی پایینتر از نقطه ورود تعیین میگردد.
در الگوی خرسی (نزولی) موقعیت فروش در نزدیکی D اتخاذ میشود و حدضرر نیز کمی بالاتر تعیین میگردد.
تنظیم دقیق نقاط معامله
هر الگو، نشاندهنده نقاط بازگشتی احتمالی (اصطلاحا potential reversal zone یا PRZ) است و الزاما بیانگر نقاط دقیق انجام معامله نیست.
زیرا دو پیشبینی متفاوت، تشکیلدهنده نقطه D است. اگر همه نقاط پیشبینی شده در نزدیکی نقطه موردنظر باشند، معاملهگر میتواند در آن محدوده وارد معامله شود.
اگر پیشبینیها گسترده باشند، باید به دنبال نشانههای دیگری برای تایید حرکت قیمت در مسیر موردانتظار بود. اینکار میتواند از طریق یک اندیکاتور دیگر یا با مشاهده تحرکات قیمت حاصل شود.
سخن آخر
هارمونیک تریدینگ یکی از روشهای دقیق معاملهگری بر مبنای ریاضیات است ولی به صبر، تمرین و مطالعه بسیار زیاد درباره این الگوها نیاز دارد.
محاسبات اولیه، صرفا ابتدای راه است. حرکات قیمت که با محاسبات متناسب با الگو همتراز و ردیف نیست باعث نامعتبر شدن الگو شده و میتواند باعث گمراهی معاملهگر شود.
الگوهای گارتلی، پروانه، خفاش و خرچنگ، شناخته شدهترین الگوهای هارمونیک هستند و اغلب معاملهگران آشنا به معاملات هارمونیک، به دنبال این الگوها در نمودارها میگردند.
نقاط ورود و خروج به معامله در نقاط بازگشتی احتمالی انجام میشود که البته باید نشانههایی دیگر از نقاط بازگشت قیمت نیز در نظر گرفته شود. حدضررها نیز در معاملات خرید اغلب پایینتر از نقطه ورود قرار داده میشود و در معاملات فروش، کمی بالاتر از نقطه معامله تعیین میگردد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
تاریخچه تکاملی الگوی گارتلی
یکی از الگوهای هارمونیک پرطرفدار میان معامله گران بازارهای مالی الگوی گارتلی می باشد. این الگو معمولاً در انتهای موج 2 یا B الیوتی تشکیل شده و از این رو مورد علاقه معامله گران است چرا که بعد از اتمام موج 2 یا B، موج 3 یا C آغاز می گردد که قدرتمندترین موج الیوتی بوده و بیشترین بازدهی تحلیلگران خبره تکنیکال در این موج حاصل می شود. الگوی گارتلی در دهه 1930 توسط شخصی به همین نام یعنی Harold McKinley Gartley و در کتاب وی تحت عنوان «Profits In The Stock Market» به تحلیلگران و معامله گران بازارهای مالی معرفی شد. گارتلی در این کتاب اشاره نمود که وقتی بعد از یک حرکت نیرومند، واکنشی در قالب یک الگوی 3-موجی در خلاف جهت حرکت یادشده رخ بدهد که طی آن دو بازو در خلاف جهت حرکت اولیه و تقریباً برابر هم شکل باشند، بازار مستعد ادامه حرکت در جهت حرکت اولیه بوده و بازوی اصلاحی مخالف روند جدید در شرف پایان است.
الگوی گارتلی در صفحه 222 کتاب Profits In The Stock Market
از آنجا که تشریح الگوی یادشده در صفحه 222 کتاب « Profits In The Stock Market» صورت پذیرفته بود، در محافل تحلیل گری این الگو به الگوی «گارتلی 222» مشهور شد. الگوی گارتلی تا سالها به عنوان یک الگوی محبوب معاملاتی مورد استفاده فعالان بازار قرار گرفت. معیار اصلی در تشخیص این الگو، وقوع یک حرکت اصلاحی متشکل از 3 بازو پس از شکل گیری یک گام نیرومند اولیه بود که بازوی اول و سوم این حرکت اصلاحی با هم برابر بوده و خلاف جهت حرکت نیرومند نخستین باشند. در این مدت هیج نسبت خاصی برای چهارچوب بندی دقیق تر میان اضلاع و نقاط الگو وجود نداشت و تنها ساختار کلی الگو برای تحلیلگر و معامله گر کفایت می کرد. سالها بعد و در دهه 1990 میلادی، شخصی به نام «اسکات کارنی» دست به تدقیق نسبتهای میان اضلاع و نقاط الگو بر اساس اعداد فیبوناچی زد و در کتاب نخست خود تحت عنوان «Harmonic Trader» و تبیین بیشتر این الگو پرداخت. مطابق با آموزه های آقای کارنی، الگوی گارتلی برای عملکرد بهتر بایستی به صورت ذیل بوده و نسبتهای نشان داده شده در آن برقرار باشند:
نسبت های میان بازوهای 5 گانه الگوی گارتلی طبق آموزه های اسکات کارنی
نکات مهم هنگام معامله گری بر اساس االگوی گارتلی:
1-الگوی گارتلی معمولاً یک الگوی برگشتی قوی بوده و لذا بهتر است که پیش از شکل گیری آن یک روند طولانی در جهت عکس داشته باشیم. مثلاً اگر یک الگوی گارتلی صعودی می بینید، اگر پیش از شکل گیری این الگو یک روند طولانی نزولی داشته باشیم، احتمال عملکرد موفقیت آمیز الگوی گارتلی بیشتر خواهدبود. 2- پس از تکمیل الگوی گارتلی، در صورتی که قیمت از نقطه B عبور کند، نخستین نشانه حرکت قدرتمند روندی که الگوی گارتلی معمولاً پیشآهنگ آن می باشد ظاهر شده است. در واقع صعود قیمت به بالای نقطه B در گارتلی صعودی و نزول قیمت به پایین نقطه B در گارتلی نزولی به منزله متداخل شدن موج اصلاحی آغاز شده از نقطه A می باشد و نخستین نشانه ورود دوباره بازیگران هوشمندی است که بازوی نیرومند XA را رقم زده بودند. «رابرت ماینر» به عنوان یک معامله گر موفق همواره از متداخل شدن امواج به عنوان یکی از پارامترهای اصلی تحلیلی خود در راستای سنجش قدرت و ضعف حرکات بازار بهره می برد. 3- در صورتی که بین بازوی XA و بازوی AD یک واگرایی زمانی معمولی هم جهت با الگو (یعنی TD+ برای گارتلی صعودی و TD- برای گارتلی نزولی) شکل بگیرد، عملاً یک نشانه نیرومند مبتنی بر تقویت احتمال عملکرد درست و کیفیت بالای الگو صادرشده است. 4- در صورتی که در گام های نهایی بازوی CD، یک واگرایی معمولی هم جهت با الگو (یعنی RD+ برای گارتلی صعودی و RD- برای گارتلی نزولی) شکل بگیرد، معامله گر بایستی آماده تریگرگیری در راستای سوار شدن بر موج انفجاری صعودی یا نزولی در جهت الگوی گارتلی باشد.
الگوهای هارمونیک و نحوه معامله با آنها
الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که معامله الگوی گارتلی به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با
استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
دیدگاه شما