درک تحلیل سهام


واگرایی چیست؟

آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات در بازار بورس، یکی از الزامات اولیه برای شروع فعالیت در این بازار است. سرمایه‌گذاران با تسلط به این مفاهیم و ابزراهای مختلف در بازار بورس، سودهای قابل توجه‌ای را به دست می‌آورند. بنا به تجربه و پیشنهاد سرمایه‌گذاران اصلی در این بستر، افزایش هوش مالی و آشنایی با تکنیک‌های معاملاتی و تحلیلی، نقش بسیار مهمی در موفقیت افراد در بازار بورس دارد. در این مقاله قصد داریم یکی از ابزارهای کاربردی و معروف را در فرایند تحلیل تکنیکال معرفی کنیم که با نام «واگرایی» شناخته می‌شود. واگرایی از انواع مختلفی تشکیل شده است که سرمایه‌گذاران با استفاده از آن‌ها می‌توانند نقاط مناسب ورود و خروج در سهم‌های بورسی را تشخیص دهند.

واگرایی چیست؟

واگرایی‌ یکی از ابزارهای تحلیلی در بازار بورس است که با استفاده از آن می‌توان تغییر جهت روند قیمتی سهم را تشخیص داد. این فرایند نتیجه تضاد حرکتی میان نمودار سهم و اندیکاتور است. به‌ عبارت دیگر، واگرایی هنگامی تشکیل می‌شود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت ‌کنند، در چنین شرایطی سهم تمایل به تغییر جهت دارد. زمانی که یک واگرایی مناسب و خوب در سهم به وجود بیاید، شاهد یک تغییر جهت بزرگ در روند معاملات سهم خواهیم بود.
به صورت خلاصه، واگرایی‌ها ابزرای برای تشخیص سطوح حساس در روند معاملات هستند که از انواع مختلفی در بازار بورس تشکیل شده‌اند. برای شناسایی واگرایی در نمودار سهم‌های بورسی، بهتر است که از اندیکاتورها استفاده کنیم، در حال حاضر اندیکاتورهای متعددی وجود دارند که تحلیل‌گران با استفاده از آن‌ها می‌توانند انواع واگرایی را در روند معاملات سهم شناسایی کنند.

آشنایی با انواع واگرایی

واگرایی‌ها دارای انواع مختلفی هستند که هر کدام از آن‌ها در شرایط مختلفی از روند معاملات سهم در بازار بورس مشاهده می‌شوند. انواع واگرایی در بازار بورس عبارت است از:

1. واگرایی معمولی:

واگرایی معمولی اغلب زمانی تشکیل می‌شود که قیمت و اندیکاتور برخلاف یکدیگر حرکت کنند. به عبارت دیگر، در این شرایط می‌توان شاهد تضاد حرکتی میان نمودار قیمتی سهم و اندیکاتور بود. با مشاهده این واگرایی، قیمت سهم از حرکت ایستاده و درک تحلیل سهام شروع به تغییر مسیر می‌دهد. واگرایی معمولی با نماد RD نمایش داده می‌شود که مخفف عبارت Regular Divergence است. واگرایی معمولی خود به دو دسته واگرایی مثبت و منفی تقسیم می‌شود.

واگرایی معمولی مثبت (RD+)

واگرایی معمولی مثبت به صورت کلی در کف‌ها به وجود می‌آید. در این حالت قیمت یک دره را پایین‌تر از دره قبلی تشکیل می‌دهد؛ در صورتی که اندیکاتور با این جریان مخالف کرده و همین روند را به شکل عکس تشکیل می‌هد. در این حالت قیمت تمایل به چرخش دارد. برای درک بهتر می‌توانید به تصویر زیر دقت کنید.

واگرایی معمولی منفی در سقف قیمتی

واگرایی معمولی منفی (RD-)

واگرایی معمولی منفی اغلب در انتهای روند صعودی سهم‌ها تشکیل می‌شود. در این وضعیت، قیمت یک قله بالاتر از قله قبلی ایجاد می‌کند؛ اما اندیکاتور با این حالت قیمت مخالفت کرده و سقفی پایین‌تر از سقف قبلی به وجود می‌آورد. این نوع واگرایی با عنوان واگرایی معمولی منفی شناخته می‌شود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.

واگرایی معمولی منفی(RD-)

مثال: در تصاویر زیر، می‌توانید به مثال‌هایی از ایجاد واگرایی و تمایل سهم به چرخش را در بازار مشاهده کنید:

شکل فوق مربوط به نمودار ثاباد است. همان‌طور که مشاهده می‌کنید، نمودار بعد از یک رشد و بازدهی نسبتاً خوب، با ایجاد یک واگرایی معمولی منفی در سقف قیمتی با ریزش مواجه شده و مقدار زیادی از مسیر صعود را اصلاح کرده است.

سهام ثفارس

شکل فوق متعلق به سهام ثفارس است. این نمودار در کف قیمتی با ایجاد یک واگرایی معمولی مثبت و همچنین کاهش قدرت فروشندگان مواجه شده است که در ادامه رشد قیمتی نسبتاً خوبی را به وجود آورده است.

2. واگرایی مخفی:

هنگامی که قیمت سهم در بازار در حال اصلاح بوده و این روند ادامه‌دار باشد، واگرایی مخفی به وجود می‌آید. در واگرایی مخفی می‌توان در روند نزولی سهم با قله‌ها و در روند صعودی سهم با دره‌ها، تمایل به چرخش در سهم را تشخیص داد. این نوع واگرایی با نماد HD معرفی می‌شود که مخفف عبارت Hidden Divergenceاست. واگرایی مخفی به دو دسته واگرایی مثبت و منفی تقسیم‌بندی می‌شود.

واگرایی مخفی مثبت (HD+)

زمانی که اندیکاتور یک دره‌ای را پایین‌تر از دره‌ی قبلی به وجود بیاورد، معمولا واگرایی مخفی مثبت تشکیل می‌شود، این فرایند به شرطی پابرجا است که همزمان با آن، نمودار سهم هم یک کف بالاتر از کف قبلی خود تشکیل می‌دهد. به زبان ساده‌تر، روند حرکتی نمودار سهم و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر باشد. با شناسایی این وضعیت می توان به راحتی سیگنال خرید دریافت کرد. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.

واگرایی مخفی مثبت(HD+)

واگرایی مخفی منفی (HD-)

واگرایی مخفی منفی درست بر خلاف واگرایی مخفی مثبت است. این واگرایی در انتهای روند نزولی تشکیل می‌شود و بیانگر ادامه‌دار بودن روند کاهش قیمت سهم در بازار است. در این وضعیت، نمودار قیمتی سهم یک قله پایین‌تر از قله قبلی تشکیل می‌دهد و هم‌زمان با آن، در اندیکاتور یک قله بالاتر از قله قبلی ایجاد می‌شود که در نهایت واگرایی مخفی منفی تشکیل خواهد شد. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید.

واگرایی مخفی منفی(HD-)

3. واگرایی زمانی:

در این نوع واگرایی شاهد تضاد رفتاری میان قیمت سهم و زمان خواهیم بود. به صورت کلی در واگرایی زمانی دیگر نیازی به بررسی رفتار اندیکاتور نیست، در عوض باید زمان اصلاح روند را به خوبی بررسی کنیم. واگرایی زمانی به دو دسته واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیم‌بندی می‌شود. «فیبوناچی زمانی» یکی از ابزارهای مهم برای تشخیص این نوع از واگرایی‌ در بازار بورس است. برای اطلاع از تفاوت میان واگرایی زمانی معمولی و هوشمند، به جدول زیر توجه کنید:

انواع واگرایی زمانیویژگی واگرایینکات مهمنوع پیش بینی
واگرایی زمانی معمولیتعداد کندل‌های فاز اصلاح بیشتر از تعداد کندل‌های روند گام قبلی استتمایلی به تغییر جهت روند در بازار وجود نداردادامه روند قبلی
واگرایی زمانی هوشمندتعداد کندل‌های فاز اصلاح کمتر از تعداد کندل‌های روند گام قبلی استمقدار درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی استادامه روند قبلی

قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی

با استفاده از ابزارهای مختلف در تحلیل تکنیکال، می‌توان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد. معمولا در این نقاط روند نمودار تمایل به چرخش دارد که این وضعیت اغلب با واگرایی‌ها مشخص می‌شود. هنگامی‌که نمودار با شتاب و بدون واگرایی به سمت نقاط حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح در این شرایط بسیار بالا است. بعضی اوقات این شکست در سطوح حمایت و مقاومت با واگرایی هم راه است که در تصویر زیر مشخص شده است:

قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی

خطوط روند یکی دیگر از ابزارهای پرکاربرد در فرایند تحلیل سهام هستند. خطوط روند صعودی و نزولی، همیشه مستعد تشکیل واگرایی هستند. این تشخیص دارای اعتبار زیادی است و بر مبنای آن می‌توانید تصمیم به ورود و خروج بگیرید. این مورد را می‌توان به باندهای کانال هم تعمیم داد. به عنوان مثال در کانال صعودی زیر، شاهد یک واگرایی میان نمودار قیمتی و اندیکاتور هستیم.

واگرایی میان نمودار قیمتی و اندیکاتور

کلام آخر
در بازار بورس مفاهیم و اصطلاحات زیادی وجود دارد. آشنایی و یادگیری این مفاهیم یکی از الزامات اولیه برای ورود در بازار بورس است. «واگرایی‌ها» یکی از ابزارهای معروف و پرکاربرد هستند که تحلیل‌گران با شناسایی آن در روند معاملات سهم، سودهای قابل توجه‌ای را به دست می‌آورند. واگرایی‌ها از انواع مختلفی تشکیل شده‌اند و نحوه به وجود آمدن آن‌ها در سهم‌های بورسی با هم متفاوت است. با یادگیری این تکنیک در بازار بورس، می‌توانید به راحتی سیگنال خرید و فروش دریافت کنید. برای شناسایی واگرایی در روند نمودار سهم باید از اندیاتورها استفاده کنید. پیشنهاد می‌کنیم برای آشنایی با انواع واگرایی‌ها در بازار بورس، این مقاله را مطالعه کنید.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از روش هایی است که برای ارزیابی و تحلیل سهام و بازارهای مالی با استفاده از نمودارهایی مانند قیمت یا میزان و حجم معاملاتی که در طول زمان های مشخصی انجام شده صورت می گیرد. از طریق تحلیل تکنیکال معامله کنندگان می توانند میزان حرکات یا نوسانات قیمت ها را برای آینده پیش بینی کنند. در این مقاله تاریخچه ای در خصوص تاریخچه تحلیل تکنیکال را بیان می کنیم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال به بیش از ۳۰۰ سال بیش باز می گردد و همه چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت و سهام شروع شده است. هلندی ها و ژاپنی ها اولین کسانی بودند که در تحلیل تکنیکال پیشقدم شدند. حتی روش تکنیک های شمعی برای نخستین مرتبه در ژاپن برای قیمت برنج پایه گذاری شد.

در قرن هفدهم «جوزف وگا» در هلند و در قرن هجدهم «مونه هیسا هما» در ژاپن از جمله اولین نفراتی بودند که این شکل از پیش بینی قیمت را رواج دادند. اما زمینه های پیشرفت آن برای نخستین بار توسط «چارلز داو» در آمریکا پایه گذاری شد. چارلز هنری داو (charles dow) روزنامه نگار آمریکایی در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر «استرلینگ کانک نیکت» به دنیا آمد. وی در ۲۹ سالگی به نیویورک رفت و دراین شهر وارد بازارهای سرمایه گذاری شد. او ابتدا با نوشتن گزارش ها و مقالات به عنوان خبرنگار حوزه مالی در روزنامه ای کار خود را آغاز کرد.

چارلز داو پدر علم تحلیل تکنیکال

او درهمان سال از «ادوارد دیویس جونز» که در زمینه تحلیل گزارشهای مالی فعالیت میکرد دعوت به همکاری نمود. تا اینکه در نوامبر ۱۸۸۲ نشریه داو جونز وشرکا در زمینه تحلیل وسرمایه گذاری را تاسیس نمود. بعد از مدتی «چارلز برگ استرسر» هم به آنها ملحق و پس از گذشت زمانی کوتاه آمار مشترکین آنها به بیش از ده هزار نفر رسید. در نتیجه نشریه داو جونز و شرکا به یکی از مهم ترین منابع اخبار و اطلاعات سرمایه گزاران تبدیل شد.

درجولای۱۸۸۴ داو توانست میانگین های داوجونز را به وجود آورد که از ۹ سهم راه اهن و دو شرکت صنعتی تشکیل شده بود. این شاخص در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم پیشرو در صنایع آمریکا به وجود آمد که البته از آن ۱۲ سهم امروزه فقط سهام شرکت جنرال الکتریک باقی مانده است. در سال۱۸۸۹، داو، روزنامه «وال استریت ژورنال» را تأسیس کرد که از آن زمان تا امرزو یکی از معروفترین جراید در حوزه بازار سهام در نیویورک به شمار می آید.

داو با سعی بسیار خود در بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام از طریق نشر مقالات در وال استریت ژورنال، مردم راذبا اصول و مبانی اولیه تحلیل تکنیکال آشنا کرد. به همین سبب وی سهم بسزایی در گسترش این روش تحلیل در طی ۱۰۰ سال اخیر داشته است و پیروانش با تکمیل دیدگاه وی در رشد و تکمیل آن یاری رساندند.

گفتار و دیدگاه داو درمورد رفتار بازار و روند آن که به نظریه داو مشهور است، بر مبنای فلسفه ای است که می گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معناداری را به درون خود جذب کرده و آن را بازتاب می دهد.

اصول نظریه داو

داو سه اصل بسیار مهم را سر رشته تحلیل تکنیکال قرار داد و می توان گفت با این سه اصل تاریخچه تحلیل تکنیکال آغاز شد:

۱- بازار همه چیز را منعکس می کند:

اگر کسی این اصل را به درستی درک نکرده باشد، یادگیری تحلیل تکنیکال تقریباً برایش بیهوده است. تحلیلگران اعتقاد دارند فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و سایر اتفاقات در قیمت هر سهم تاثیر می گذارد و قیمت تمامی این عوامل را منعکس می کند.

۲- قیمت ها دارای روند بوده و تغییرات آن ها تصادفی نیستند:

این بدین معناست که بعد از شکل گیری یک روند، قیمت در همان جهت حرکت می کند، تا زمانی که روندی مخالف آن شگل بگیرد. این فرضیه را می توان بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره ی حرکت دانست. پس قیمت ها تا زمانی که عامل بازدارنده ای مسیر آنها را منحرف نکند، به همان سو پیش می روند.

۳- تاریخ تکرار می شود:

اصل مهم دیگری این است تاریخ، تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال برای بررسی نوسانات قیمت در بازار و درک روندها، از نمودار و الگوهای قیمت استفاده می کند و این الگوها سالهاست که مورد قبول واقع شده اند.

با بیان این سه اصل از سوی داو، دیگر تحلیلگران و ریاضی دانانی که به این روش از پیش بینی آینده علاقه‌مند بودند، الگویی را برای کار خود یافتند و در نتیجه امروزه شاهد روش ها و تکنیک های بسیار زیادی در این حوزه هستیم. از دیگر اشخاصی که دانش تحلیل تکنیکال را بیش از پیش گسترش داده اند می توان به «رالف الیوت»، «ویلیام گن»، «آلن حال اندرو» و «گویچی هوسودا» نیز اشاره نمود که در آینده از دستاوردهای مهم این اشخاص نیز، مطالبی را خدمت شما ارایه خواهیم کرد.

مفهوم عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست

پیش از هر چیزی در یادگیری تحلیل تکنیکال لازم است تا بتوانیم مقداری میزان عرضه و تقاضا و همچنین علت تغییرات قیمت سهام و یا هر چیز دیگری را بشناسیم تا از این طریق بتوانیم از تحلیل تکنیکال و نمودار قیمت و تغییرات آن درک بهتری داشته باشیم و اینگونه متوجه شویم که عرضه و تقاضا چیست و چگونه می‌توان با استفاده از آن اختلاف بین حجم عرضه و تقاضا را که سبب حرکت قیمت می‌شود را محاسبه کرد.

عرضه سهام به چه معنا است؟

«عرضه» در واقع به تعداد کل سهامدارنی که قصد فروش سهام خود با هر قیمتی دارند گفته می‌شود. برای مثال اگر ۲۰ سهامدار داشته باشیم که هر کدام از آن‌ها علاقه‌مند به فروش سهم خود با قیمتی مشخص می‌باشند:

هریک از این سهامداران به یک روش متفاوت سهم خود را ارزش‌گذاری می‌کند. به نمودار زیر توجه کنید؛ سهامدانی که در سمت چپ نمودار قرار گرفته اند، قیمت پایین‌تری را برای سهام خود به نسبت دیگر سهامداران که در سمت راست تعیین کرده درک تحلیل سهام اند. اگر نگاهی کلی به نمودار بیاندازید متوجه خواهید شد که با افزایش قیمت‌ها تعداد کل سهم‌های عرضه شده نیز افزایش پیدا می‌کند.

عرضه و تقاضا یعنی چه

مفهوم تقاضا چیست؟

با توجه به مفهوم عرضه قطعا می‌دانید «تقاضا» به تعداد کل خریداران که قصد دارند سهمی را با هر قمیتی خریداری کنند گفته می‌شود. برای درک بهتر مفهوم تقاضا می‌توان از مثال قبل نیز استفاده کرد؛ فرض کنید ۲۰ نفر که هر کدام تصمیم دارند تا یک سهم را با قیمتی مشخص خریداری کنند وجود دارند:

تفاوت عرضه و تقاضا در این است که در تقاضا برای خرید سهم هرچه قیمت یک سهم بالا‌تر رود برخلاف عرضه از تعداد خریداران کم خواهد شد. برای نمونه اگر قیمت یک سهم ۱۳۸ تومان تعیین شود تنها ۴ نفر تصمیم به خرید می‌گیرند (زمانی که قیمت افزایش پیدا کرده) اگر به نموداز ذیل توجه کنید، متوجه شیب نزولی میزان تقاضا برای خرید این سهم خواهید شد.

عرضه و تقاضا چیست

عوامل اثر گذار بر تقاضا بازار کدام اند؟

در این بخش برای درک بهتر موضوع عوامل اثر گذار بر تقاضا را بررسی کرده ایم:

۱- قیمت محصول: همانطور که گفتیم بدون شک با افزایش قیمت میزان تقاضا برای سهم کم خواهد شد، هرچه قیمت یک سهم یا کالا پایین‌تر باشد میزان تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. چرا که مردم کالاهای گران قیمت را کم‌تر خریداری می‌کنند و برای آن جایگزین قرار می‌دهند.

۲-درآمد خریداران: در این قسمت هرچه در آمد افراد در جامعه بیشتر باشد قطعا توانایی خرید بیشتر خواهد شد. بنابراین درآمد مستقیما می‌تواند سبب افزایش قدرت خرید و در نتیجه تقاضا در بازارهای مختلف شود.

۳-اولویت‌های خریداران: بدون شک در بازار کالاها و سهام‌های که بیشتر به سمت گرایش‌های مردمی باشد خریدار دارد، اما این مورد نیز می‌تواند به سرعت با تغییر گرایش‌ها تغییر کند. اما اغلب در تقاضا بازار میزان خرید برای سهام و کالاهای محبوب بیشتر خواهد بود.

۴-سطح انتظار متقاضیان سهام: اگر شرایط به گونه‌ای باشد که خریدار تصور کند این محصول و یا سهم در آینده کمیاب و یا گران خواهد شد قطعا تقاضا برای آن افزایش خواهد یافت. بنابراین به راحتی می‌توان متوجه شد که ارتباط واضح و مستقیمی بین تقاضای فعلی با توجه به قیمت‌گذاری در آینده وجود دارد.

5- حجم بازار: به طور کلی اندازه بازار نشان دهنده تعداد خریداری می‌باشد که، محصول و یا خدمات موجود را می‌خرند. در همین راستا اگر حجم و اندازه بازار کم باشد، تعداد خریداران کم می‌شود و تقاضا برای کالا کاهش خواهد یافت. اما با گسترش حجم بازار، خریداران بیشتری به بازار تزریق می‌شود و در نتیجه تقاضا برای آن نیز کاهش می‌یاید.

چگونه تعادل در بازار ایجاد می‌شود؟

تعادل بازار در واقع همان نقطه ای است که در آن عرضه و تقاضا برابر باشند، تمامی خریداران و فروشندگان بالفوه تا زمانی که هیچ نقطه ای برای دست یابی به توافق بر سر قیمت ایجاد نشود وارد بازار نمی شوند و معامله نمی کنند. می توانید نقطه تعادل را در هنگام برابر شدن عرضه و تقاضا را در نمودار زیر مشاهده می کنید:

تعادل در بازار چیست

آیا می توان تعادل عرضه و تقاضا بازار را تغییر داد؟

به طور کلی سهامداران حقیقی که اغلب سرمایه داران خرد و یا صاحبان مقدارهای کم از سهام شرکت‌ها هستند، نمی‌توانند سبب ایجاد و یا تغییر تعادل در بازار شوند. بلکه تنها برخی از نهاد‌ها و موسسات بزرگ مالی حقوقی که دارندگان سهم‌های بزرگ هستند، می‌توانند سبب ایجاد تعادل عرضه و تقاضا و یا بر هم زدن تعادل شوند. در واقع این سرمایه گذاران بزرگ نقش حمایتی را در بازار ایفا می‌کنند. ایجاد حجم بالای خرید توسط این نهادهای مالی در زمان‌هایی که بازار در حال از دست دادن الگوهای معاملاتی می‌باشد، بسیار مهم و ضروری تلقی می‌شود.

چگونه متوجه شویم که تقاضا برای یک سهم بالا است؟

توجه داشته باشید که همیشه در بازر‌های کارا اغلب پس از منتشر شدن یک خبر مثبت در رابطه با یک شرکت و یا عملکرد آن بالا می‌رود. بنابراین برای اینکه متوجه شویم که آیا تقاضا برای خرید یک سهم بالا است یا خیر؟! باید به میانگین حجم معاملات آن در نمودار روزانه سهم توجه کنیم. در روزهایی که حجم معامله بیشتر از متوسط حجم روزانه باشد، به دنبال آن قیمت سهم نیز افزایش و آن کالا با قیمت بالایی معامله می‌شود. در این موارد اگر به بازار دقت داشته باشید، متوجه می‌شوید که تعداد افراد خریدار به نسبت فروشنده‌ها بیشتر می‌باشد.

عوامل موثر بر عرضه و تقاضا

جمع بندی:

به طور کلی قانون عرضه و تقاضا، به صورت روزانه در بازار سهام نمایش داده می‌شود. تقاضای زیاد برای عرضه‌های محدود سهم سبب افزایش قیمت سهم می‌شود و عرضه زیاد سهم و تقاضای کم باعث کاهش قیمت خواهد شد. در نتیجه علت ایجاد صف‌های خرد و یا فروش در بازار را می‌توان به‌عدم وجود عرضه و یا تقاضا در بازار نسبت داد.

پنج کتاب بورسی که اهالی بازار سرمایه باید آن را بخوانند!

کتاب - بازار سرمایه - بورس - مانو - امید - بزرگان

واضح است که داشتن دانش کافی و اطلاعات لازم، برای موفقیت در سرمایه‌گذاری بسیار حیاتی است. با این حال، کتاب‌های متنوعی وجود دارد که هر کدام به جنبه‌ای از این بازار پرداخته است. در این مقاله سعی شده است پنج کتاب بورسی که اهالی بازار سرمایه باید آن را مطالعه کنند، معرفی شود.

قطعا مطالعات و یادگیری مفاهیم، در انتخاب درست استراتژی‌های معاملاتی و تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی بسیار کارگشا خواهد بود. مطالعه محتواهای بورسی کمک می‌کند که ویژگی‌ها، مزایا و معایب و همچنین قوانین بازار سرمایه را بیشتر درک کنیم و نتیجه آن، چیزی جز موفقیت نخواهد بود.

تاریخچه بورس

پیشنهاد می‌شود، پیش از شروع فعالیت در بورس اوراق بهادار، درباره‌ی تاریخچه بورس و وقایع مختلفی که در سالیان گذشته رخ داده است، اطلاعاتی داشته باشید. فراموش نشود که یکی از راه‌های رسیدن به موفقیت در زمینه‌ی بورس، داشتن درک تحلیلی درست از بازار است و بررسی تاریخچه بورس و شرایط فعلی بازار در کسب چنین مهارت‌هایی نقش مهمی ایفا می‌کند.

کتاب اول: بورس باز

کتاب بورس باز: تکنیک‌های جادویی برای سرمایه‌گذاری در بورس نوشته‌ی سلمان امین است که در نشر میلکان به چاپ رسیده است. این کتاب که با زبانی ساده و آسان مفاهیم و روش‌های تحلیل تکنیکال بورس را آموزش داده است، عاری از هر گونه اصطلاحات و مفاهیم پیچیده است. نویسنده در این کتاب خاطره‌ای از اولین فعالیت خود در بورس تعریف می‌کند و روند این سرمایه‌گذاری را توضیح می‌دهد. او در طی این خاطره از تجربه‌ی شکست خوردنش در بورس و راه‌هایی که برای رسیدن به موفقیت در بورس امتحان کرده بود، توضیح می‌دهد. مطالعه این کتاب به شما کمک می‌کند تا این موضوع را بیشتر درک کنید که همه افراد موفق ممکن است در ابتداری ورود به بورس با شکست مواجه شوند، اما مطالعه و بالا بردن اطلاعات و آگاهی به پیشگیری از شکست مجدد و پیشرفت شما کمک می‌کند.

کتاب دوم: سرمایه‌گذاری در سهام به زبان آدمیزاد

برای بالا بردن اطلاعات بورسی و سرمایه‌گذاری خود، لازم نیست کتاب‌های سخت و پیچیده با اصلاحات گنگ و مبهم را مطالعه کنید. کتاب‌هایی که مفاهیم را به طور ساده توصیح می‌دهند بهترین انتخاب است. کتاب سرمایه گذاری در سهام به زبان آدمیزاد نوشته‌ی پاول ملاژنوویچ است که نویسنده و مشاور مالی است. ملاژنوویچ کارشناس فعال در زمینه بورس و سرمایه‌گذاری است که این کتاب را در پنج بخش به نگارش در آورده است. او در بخش اول کتاب، مفاهیم و موارد اولیه مورد نیاز برای شروع سرمایه‌گذاری را توضیح داده است و در چهار بخش دیگر به ارائه ساده استراتژی و مسائل ضروری مربوط به بورس پرداخته است.

کتاب سوم: تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

کتاب تحلیل تکنیکال بازار سرمایه که به یکی از کتاب‌های پرفروش در حوزه‌ی بورس و سرمایه‌گذاری تبدیل شده است نوشته جان جی مورفی است. او در این کتاب درباره‌ی تحلیل تکنیکال که تاریخچه‌ای سیصد ساله دارد صحبت می‌کند. این کتاب با رویکردی کاملا اقتصادی نوشته شده است و شاخص‌های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را به طور کامل و دقیق توضیح داده است. همان طور که اشاره شد دستیابی به شیوه‌ی صحیح تحلیل بازار بورس یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مراحلی است که یک معامله‌گر حرفه‌ای باید یاد بگیرد. توانایی تحلیل بازار مهارتی است که به آسانی به دست نمی‌آید و برای دستیابی به آن باید مطالعه و بررسی‌های بسیار زیادی انجام داد.

کتاب چهارم: تجزیه و تحلیل تکنیکال

کتاب تجزیه و تحلیل تکنیکال نوشته‌ی کلیفورد پیستولس روش‌های تجزیه و تحلیل تکنیکال بازار سرمایه را با استفاده از اصطلاحات و لغات ساده و آسان توضیح می‌دهد. در این کتاب با زبانی ساده و قابل فهم، تکنیک‌های معاملات بورسی توضیح داده شده است. مطالعه این کتاب به گسترش اطلاعات شما درباره شیوه تحلیل بازار و تجزیه و تحلیل بهتر کمک می‌کند. در این کتاب مواردی همچون رفتارهای قیمت، حجم معاملات و میانگین قیمت بررسی می‌شود و اطلاعات کافی و دقیق درباره درک تحلیل سهام تحلیل بازار و سرمایه‌گذاری موفق در بورس را در اختیار شما قرار می‌گیرد.

کتاب پنجم هفتاد و هفت خطای سرمایه‌گذاری؛ خطاهایی که باهوش‌ها نیز مرتکب می‌شوند و راه‌های پرهیز از آن‌ها

این کتاب، نوشته‌ی لاری سوئدو است که یکی از بهترین و موثرترین کتاب‌ها در زمینه آموزش سرمایه‌گذاری صحیح است و خطاهای رایج در هنگام سرمایه‌گذاری را به صورت طبقه‌بندی شده توضیح می‌دهد. در عنوان کتاب ذکر شده است که همه افراد حتی افرادی که از بهره‌ی هوشی بسیار بالایی برخوردار هستند نیز ممکن است در سرمایه‌گذاری خود، خطاهایی مرتکب شوند که برخی از این خطاها نتایج جبران‌ناپذیری به دنبال دارند. بنابراین برای جلوگیری از انجام خطا و بهینه‌کردن سرمایه‌گذاری بهتر است با خطاهای رایج در این زمینه آشنا شوید.

لاری سوئدو در این کتاب علاوه بر توضیح خطاهای سرمایه‌گذاری، به اهمیت بررسی رفتارهای انسانی در سرمایه‌گذاری نیز اشاره می‌کند. در واقع او معتقد است اطلاع از شیوه سرمایه‌گذاری و تاریخچه بازار و داشتن تحلیل، به تنهایی کافی نیست و لازم است بر جنبه‌های رفتاری سرمایه‌گذاری نیز تاکید شود.

سخن پایانی

کتاب‌های بسیار زیادی در زمینه آموزش بورس به چاپ رسیده است که بسیاری از آنها، اطلاعات و مفاهیم دست اول و بسیار مفیدی را در اختیار خواننده قرار می‌دهند و مطالعه این کتاب‌ها به بهبود عملکرد فرد در سرمایه‌گذاری کمک می‌کند.

مدیریت ثروت مانو تلاش می‌کند در کنار آموزش مفاهیم سرمایه‌گذاری، شرایطی را فراهم کند که هر فرد با هر سطح از دانش اقتصادی نیز بتواند متناسب با درجه ریسک‌پذیری خود، بهترین گزینه‌های سرمایه‌گذاری را به صورت غیرمستقیم انتخاب کند.

تعریف تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تعریف تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یکی از روش های بررسی و پیش بینی قیمت است که سهامداران بورس از آن در کنار تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) استفاده می کنند. امروز در داناپ قصد داریم روش تحلیلی تکنیکال را مورد بررسی قرار دهیم پس با ما همراه باشید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار قیمت-زمان و ابزارهای آن است، تحلیل تکنیکال رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت، روانشناسی بازار و داده ‌های حجم معاملات پیش بینی می کند.

به عبارتی دیگر نیروهای عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) که هسته بازارهای مالی را تشکیل می ‌دهند، در واقع قیمت از احساسات و هیجانات معامله گران نشات می گیرد و بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل می گیرد. بنابراین می توان گفت تحلیل تکنیکال به نوعی تحلیل رفتارهای انسان در گذشته عمر بازار است.

برخلاف تحلیل فاندامنتال (بنیادی) که ارزش سهام را بر اساس بیانی ‌های مالی یک کمپانی ارزیابی می کند، تحلیل تکنیکال تمرکز خود را صرفا بر روی رفتار قیمت و تاریخچه حجم می گذارد.

ابزارهای تحلیل تکنیکال در واقع تاثیر عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر روی تغییر قیمت، حجم و نوسانات ضمنی سهام را به دقت موشکافی می کند. این روش تحلیلی اغلب برای تعیین سیگنال های تجاری مورد استفاده قرار می گیرد، علاوه بر این افراد می توانند با استفاده از آن نقاط ضعف یا قوت یک سهام را به نسبت بازاری گسترده یا بخش هایی از آن ارزیابی کنند. به عبارت دیگر تحلیلگران با تکیه بر اطلاعات بدست آمده می توانند قیمت سهام را در آینده پیش بینی کنند.

از تحلیل تکنیکال می توان بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای پیشنیه تاریخی معاملاتی است، استفاده کرد. برای مثال این ابزار در حوزه بازار بورس (Stocks)، معاملات آتی (Future)، بازار کالای تجاری (Commodities)، صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت (Fixed-Income)، ارز و دیگر بازارها مثل بازار ارز دیجیتال قابل استفاده است.

در این مقاله ما سهام بورس را در مثال های خود مورد بررسی قرار خواهیم داد اما به خاطر داشته باشید که مفاهیم گفته شده در حوزه های دیگر نیز صدق می کند. در حقیقت تحلیل تکنیکال بیشتر در زمینه کالای تجاری و بازارهای فارکس (Forex) مورد استفاده قرار می گیرد چرا که در این حوزه، معامله گران تمرکز خود را بر روی تحرکات قیمتی کوتاه مدت می گذارند.

مبانی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال اولین بار در اواخر قرن نوزدهم توسط چارلز داو معرفی شد و پس از آن تحلیلگران مشهوری نظیر ویلیام همیلتون و ادسون گود بر اساس تئوری داو، مفاهیم اصلی این ابزار تحلیلی را مطرح کردند. Technical Analysis در دنیای امروز بسیار تکامل یافته تر از گذشته به نظر می رسد به گونه ای که پس از سال ها تحقیق و پژوهش متشکل از صدها الگو و سیگنال متفاوت است.

به طور کلی تجزیه و تحلیل تکنیکال بر این فرضیه استوار است که آنالیز فعالیت های تجاری گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار اگر با قوانین معاملاتی و سرمایه گذاری مطلوبی ترکیب شود قادر است به عنوان یک شاخص (Indicator) ارزشمند در پیش بینی تحرکات قیمتی آتی اوراق بهادار نیز مورد استفاده قرار بگیرد.

تحلیلگران حرفه ای معمولا از تحلیل تکنیکال در کنار روش های تحقیقاتی دیگر استفاده می کنند. در حقیقت معامله گران خرده فروش فقط بر اساس نمودار قیمتی یک اوراق بهادار تصمیم به خرید یا فروش آن می گیرند، در حالی که تحلیلگران حرفه ای برای آگاهی از وضعیت اوراق بهادار صرفا به روش تکنیکال یا فاندامنتال اکتفا نخواهند کرد.

تحلیل تکنیکال

فرضیات اصلی تحلیل تکنیکال

همانطور که قبلا اشاره کردیم دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری درباره سرمایه گذاری وجود دارد؛ این دو روش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) و تکنیکال (Technical Analysis) نام دارند.

تحلیل فاندامنتال با بررسی بیانیه های مالی و اخبار و اطلاعات یک کمپانی در واقع ارزش منصفانه آن را مشخص می کند. در تجزیه و تحلیل تکنیکال فرض بر این است که قیمت یک اوراق بهادار پیش تر تمام اطلاعات در دسترس عموم را منعکس کرده است و در عوض بر روی تحرکات قیمتی یک سهام متمزکر می شود. به عبارت دیگر به جای تجزیه و تحلیل مولفه های اساسی یک اوراق بهادار، روش تکنیکال سعی می کند احساس بازار در قبال تغییرات قیمتی را درک کند.

چارلز داو مقاله هایی درباره درک تحلیل سهام تئوری تجزیه و تحلیل تکنیکال منتشر کرده است. داو در این مقالات دو فرضیه اصلی ارائه کرد که پایه های اصلی Technical Analysis را تشکیل می دهند. این دو فرضیه عبارتند از :

  1. در بازارهای کارا، عوامل تاثیرگذار بر روی قیمت مشخص است.
  2. علاوه بر این حتی تحرکات ناگهانی و تصادفی قیمت در بازار بر اساس یک الگوی قابل شناسایی انجام می پذیرد که در طی زمان نیز تکرار می شوند.

3 اصل اساسی تحلیل تکنیکال

تحلیلگران حرفه ای و مدرن نیز بر پایه تئوری داو، سه اصل اساسی برای تجزیه و تحلیل تکنیکال در نظر می گیرند که به شرح زیر است :

1- قیمت سهام گویای همه چیز است :

تحلیلگران تکنیکال درک تحلیل سهام بر این باورند که تمام ابعاد یک کمپانی نظیر مسائل بنیادی، فاکتورهای بازار و روانشناسی بازار پیش تر تاثیر خود را بر روی قیمت یک سهام گذاشته اند. فرضیه بازارهای کارا (EMH) نیز فرمولی برای قیمت اوراق بهادار در نظر می گیرد که تا حدود زیادی مشابه تحلیل تکنیکال است. تحلیلگران همچنین عقیده دارند که تحرکات قیمتی یک سهام به عرضه و تقاضای آن در بازار بورس بستگی دارد.

2- قیمت سهام حرکتی روند گونه (صعودی یا نزولی) دارد :

تحلیلگران تکنیکال باور دارند که قیمت سهام حتی در بازارهای تصادفی، بدون در نظرگرفتن چهارچوب زمانی که در آن مشاهده می شود یک حرکت روند گونه را نشان می دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام اغلب به جای اینکه حرکت نامنظمی داشته باشد، همان روند گذشته را پیگیری می نماید و اکثر استراتژی های تجاری در بازار بورس بر پایه این فرضیه شکل می گیرند.

3- گذشته معمولاً تکرار می شود :

تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که گذشته اغلب در آینده نیز تکرار می شود. ماهیت تکرارپذیر تحرکات قیمتی در اصل مربوط به روانشناسی بازار می شود؛ روانشناسی بازار می گوید که تحلیگران می توانند با درنظرگیری احساساتی نظیر ترس یا هیجان در سهامداران به راحتی قیمت آن سهام را پیش بینی کنند. تحلیلگران از الگوهای نموداری برای بررسی این احساسات و تحرکات آتی بازار استفاده می کنند و سپس از آن طریق روند قیمت سهام را نیز پیش بینی خواهند کرد.

اگرچه تجزیه و تحلیل تکنیکال به شکل های گوناگون، حدود 100 سال مورد استفاده متخصصین قرار گرفته است اما آنها معتقدند که همچنان تحلیل تکنیکال کارآیی لازم را دارد زیرا همواره الگوهایی را نشان می دهد که تکرار می شوند.

technical analysis

نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال تحرکات قیمتی تمام ابزارهای معاملاتی که در معرض عرضه و تقاضا قرار دارند را پیش بینی می کند. برای مثال پیش بینی تحولات قیمتی اوراق بهادار، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را می توان از طریق تحلیل تکنیکال انجام داد. در حقیقت برخی از کارشناسان عقیده دارند که تجزیه و تحلیل تکنیکال همان مطالعه قوانین مدل اقتصادی عرضه و تقاضاست که در تحرکات قیمتی یک اوراق بهادار نمود پیدا می کند.

تجزیه و تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت یک سهام اعمال می شود اما برخی از تحلیلگران از آن در زمینه های دیگری نظیر حجم تجارت و بازار آزاد نیز استفاده می کنند.

صدها سیگنال و الگوی مختلف تجزیه و تحلیل تکنیکال در صنایع گوناگون وجود دارد که همگی به منظور حمایت از تجارت توسط پژوهشگران توسعه داده شده اند. تحلیلگران تکنیکال همچنین چند سیستم گسترده تجاری برای پیش بینی تحرکات قیمت اوراق بهادار طراحی کرده اند. برخی از ایندیکیتورها اغلب بر روی روند فعلی بازار نظیر خطوط حمایت و مقاومت سهام تمرکز دارند، در حالی که شاخص های دیگر بر روی قدرت و استمرار قیمت سهام متمرکز هستند.

الگوها و نمودارهای شاخص تکنیکال معمولاً شامل خط روند (Trendline)، کانال های قیمتی و ایندیکیتور میانگین تحرک قیمت است. به طور کل ایندیکیتورهای تحلیل تکنیکال عبارتند از :

  • نمودار روند قیمت
  • الگوهای نموداری
  • شاخص های شتاب قیمت (Momentum) و حجم سهام
  • نمودار اسیلاتور (Oscillators)
  • نمودار میانگین متحرک
  • سطوح حمایت و مقاومت

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی

تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال پرکاربردترین روش های تحلیلی در بازار بورس هستند. هر دو ابزار برای پژوهش و پیش بینی روند آتی قیمت سهام مورد استفاده قرار می گیرند. روش تحلیل بنیادی روشی است که اوراق بهادار را از طریق اندازه گیری ارزش ذاتی سهام مورد ارزیابی قرار می دهد. تحلیلگران فاندامنتال تمام مولفه های مربوط به یک شرکت نظیر وضعیت کلی اقتصاد و صنعت، شرایط مدیریتی و وضعیت مالی آن را مطالعه می کنند، علاوه بر این فاکتورهای دیگری نظیر درآمد، مخارج، دارایی ها و بدهی های یک کمپانی نیز برای تحلیلگران فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.

در تحلیل تکنیکال، قیمت و تعداد کل سهام تنها ورودی های مورد نیاز به شمار می روند. در حقیقت فرض بر این است که تمام مولفه های بنیادی در قیمت سهام خود را نشان می دهند بنابراین توجه به آنها خیلی ضروری نخواهد بود. تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی سهام را اندازه گیری نمی کند، در عوض با بررسی نمودارهای سهام سعی در شناسایی روند و الگوهای قیمتی آن در آینده دارد.

محدودیت های تحلیل تکنیکال

بسیاری از تحلیلگران بازار بورس عقیده دارند که فرضیه بازارهای کارا (EMH) نیز نشان می دهد که سوابق تاریخی قیمت و حجم سهام نباید دارای اطلاعات مهم و کاربردی باشند، در عین حال بر اساس همان استدلال، هیچ یک از کمپانی ها نیز نباید اطلاعات مهم خود را افشا کنند. این دیدگاه به نام نسخه ضعیف یا نیمه قدرتمند فرضیه بازارهای کارا شناخته می شود. یکی دیگر از معایبی که برای تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می شود این است که تاریخ همیشه تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمتی از قطعیت کافی برخوردار نیست و می توان از آن صرف نظر کرد.

یکی دیگر از مشکلات تحلیل تکنیکال این است که در برخی اوقات کاربرد دارد چرا که پیش بینی این ابزار درباره قیمت سهام در برخی از موارد تحقق نمی یابد. برای مثال بسیاری از معامله گران، حد ضرر (Stop-Loss) سهام یک کمپانی را زیر یک میانگین متحرک 200 روزه در نظر می گیرند و با نزدیک شدن قیمت سهام به حد ضرر اقدام به فروش سهام خواهند کرد؛ در حقیقت این موضوع باعث می شود که قیمت سهام با افت مواجه شود.

سپس معامله گران دیگر با مشاهده کاهش قیمت سهام اقدام به فروش اوراق بهادار خود خواهند کرد که موجب افزایش روند نزولی قیمت می شود. این فشار فروش در بازه زمانی کوتاه مدت درست خواهد بود اما تاثیر چندانی در قیمت سهام در بازه زمانی هفتگی یا ماهانه نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد بسیاری از یک سیگنال استفاده کنند می توان قیمت سهام را پیش بینی کرد اما این گروه از معامله گران نمی توانند در بازه زمانی طولانی مدت قیمت سهام را کاهش دهند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.