کندل شناسی در بورس چیست و آشنایی با انواع آن؟
کارشناسان حوزه بورس برای تحلیل بازار معمولا از دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده میکنند؛ و تحلیلگران تکنیکال این کار را با رسم سه نمودار کندل استیک، میلهای و خطی انجام میدهند. کندل شناسی علم رسم کردن، خواندن و پیشبینی بازار از طریق کندلها است و به عبارتی یک معاملهگر بورسی از طریق کندل شناسی در کنار بهره مندی از سایر استراتژی هایی نظیر استراتژی پرایس اکشن، تحلیل خط روند، امواج الیوت، میتواند معاملات خود را در روز مدیریت کند.
کندل استیک چیست؟
کندل و کندل استیک چیست؟ کندل در لغت به معنای شمع و کندل استیک (Candlestick) به معنای شمعدان است؛ و نمودار شمعی به مجموعهای از کندلها گفته میشود که پشت سر هم رسم میشوند و روند بازار را نمایش میدهند. نمودار کندل استیک زمانی کاربرد دارد که تغییرات قیمت سهم دارای روند باشند و در نتیجه، رسم نمودار الگویی شامل نقاط حمایت و مقاومت سهم را در اختیار تحلیلگر میگذارد که منجر به انتخاب قیمت مناسب برای خرید میشود.
علم کندل شناسی در بورس اگرچه زیرمجموعه روش تحلیل تکنیکال است، اما در حوزه روانشناسی بورس هم کاربرد دارد. از آنجایی که روند حرکت هر سهم در بازار ناشی از تصمیمات معاملهگران است، بنابراین نمودار شمعی احساسات سرمایهگذاران و هیجاناتی که بازار تحت تاثیر آن قرار میگیرد را نمایش میدهد؛ و این موضوع را میتوان از دیگر کاربردهای کندل استیک به حساب آورد.
اجزای نمودار کندل استیک
نمودار کندل استیک در حقیقت از دو بخش اصلی «بدنه» و «سایه» تشکیل شده است؛ و رسم آن بر پایه تعدادی مولفه و انتخاب یک بازه زمانی (از یک ثانیه تا یک ماه) انجام میشود. در تصویر روبرو نمونهای از کندل را مشاهده میکنید که اجزای کندل به شرح زیر است:
- بالاترین قیمت: بالاترین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی تجربه کرده است.
- قیمت باز شدن: اولین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی، مورد معامله قرار گرفته است.
- قیمت بسته شدن: آخرین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی، مورد معامله قرار گرفته است.
- پایینترین قیمت: کمترین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی تجربه کرده است.
- سایههای بالا و پایین: سایهها در هر کندل نشاندهنده میزان خرید و فروش در آن بازه زمانی هستند. اگرچه کندلها انواع گوناگونی دارند اما در حالت کلی، اگر سایه بالایی در کندل بلندتر باشد، از بیشتر بودن قدرت خریداران در ابتدا و قدرت یافتن فروشندگان در انتهای بازه معاملاتی حکایت دارد که موجب کاهش قیمت پایانی نسبت به قیمت عرضه خواهدشد. اما بلندتر بودن سایه پایینی، بیانگر بیشتر بودن قدرت فروشندگان در ابتدا و قدرت یافتن خریداران در زمان پایان بازه معاملاتی و افزایش قیمت پایانی است.
- بدنه: یکی دیگر از اجزای نمودار کندل استیک که قدرت خرید و فروش سهم را نشان میدهد، بدنه است. نموداری که در آن رنگ بدنه سبز یا سفید باشد، قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن بالاتر است، به عبارتی قیمت سهم رشد داشته است. اما اگر بدنه قرمز یا مشکی باشد، قیمت سهم کاهش یافته و قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر است. همچنین بدنه بزرگتر بیانگر بالا بودن قدرت خرید و فروش در آن سهم است.
انواع شمعها در کندل شناسی
شمعها در نمودار کندل استیک، به اشکال مختلفی ظاهر میشوند و هر کدام مفهوم خاص خود را دارند. معاملهگران برای شناسایی انواع شمعها در کندل شناسی، از الگوهای کندل استیک استفاده میکنند. این الگوها به دو دسته ساده و پیچیده تقسیم میشوند که در هر دو گروه، میتوان انواع شمعهای بدون سایه، بدون بدنه، با سایه خیلی بلند یا خیلی کوتاه و… را مشاهده کرد.
همچنین گاهی در نمودار کندل استیک، چند الگو در امتداد هم شکل میگیرند که شامل انواع شمعها هستند. مثلا اگر ما بازه زمانی یک ماه را انتخاب کنیم، ممکن است در ابتدا انواع شمعهایی ظاهر شوند که نشان از قدرت معاملهگران دارند (الگوی شماره 1)، در هفته دوم الگو تغییر میکند و شکست سهم را نشان میدهد (الگوی شماره 2) و در هفته آخر ماه انواع شمعهایی ظاهر میشوند که نشان از بازگشت سهم دارند (الگوی شماره 3).
برای درک بهتر انواع شمعها در کندل شناسی، در ادامه به بررسی چند الگو و چگونگی نمایش شمعها در هر الگو میپردازیم.
الگوهای کندل استیک
انواع کندل شناسی با توجه به ویژگیهای سهم و شرایط بازار در بازه معاملاتی انتخاب شده، طبق الگوی خاصی نمایش مییابند. هر کدام از الگوهای کندل استیک دارای نام و ویژگی مخصوص الگو شمعی یا کندل استیک به خود هستند، مثلا ممکن است الگویی بدون سایه یا حتی بدون بدنه باشد! بنابراین در ادامه به معرفی چند الگو که در بحث کندل شناسی بیشترین کاربرد را دارند، میپردازیم.
1/ کندل مارابوزو (Marubozu)
کندل مارابوزو از نظر شکل ظاهری تنها از قسمت بدنه تشکیل شده است و میتواند سبز یا سفید و قرمز یا مشکی باشد. الگوی مارابوزو اغلب در انتهای یک روند صعودی یا نزولی تشکیل میشود.
مارابوزو سبز یا سفید: این مارابوزو اگر در انتهای روند صعودی ظاهر شود، نشان از ادامه رشد قیمت دارد؛ و اگر در انتهای روند نزولی تشکیل شود بیانگر حرکت معکوس قیمت سهم در ادامه بازار است.
مارابوزو قرمز یا مشکی: ظاهر شدن این مارابوزو در انتهای روند صعودی نشان از سقوط قیمت دارد؛ و اگر در انتهای روند نزولی ظاهر شود، بیانکننده این است که روند جاری ادامه خواهد داشت.
2/ کندل بلند (Long Candle)
الگوی کندل بلند تا حد زیادی شبیه مارابوزو است، با این تفاوت که سایههای بالایی و پایینی کوتاهی هم دارد.
زمانی که این کندل با رنگ قرمز یا مشکی ظاهر شود، ادامه مسیر به صورت نزولی، و زمانی که با رنگ سبز یا سفید نمایش یابد، ادامه مسیر به صورت صعودی را انتظار خواهیم داشت.
به عبارتی کندل بلند از وجود ثبات در بازار حکایت دارد و با ظهور آن به رنگ قرمز تا مدتی بیشتر افراد فروشنده و با ظهور به رنگ سبز برای مدتی بیشتر افراد خریدار خواهند بود.
3/ کندلهای سهتایی (Three candles patterns)
کندلهای سهتایی همانطور که از نامشان پیداست از قرارگیری متوالی سه شمعدان با بدنه و سایههای متوسط تشکیل میشوند؛ و شامل دو الگو شمعی یا کندل استیک مدل: سه کلاغ سیاه (Three Black Crows) و سه سرباز سفید (Three White Soldiers) هستند. دقت کنید در این الگو توالی شمعدانها مهم است و نباید بین آنها فاصلهای وجود داشته باشد. مثلا دو شمعدان با روند نزولی و سپس ظهور یک شمعدان صعودی، نمیتواند در الگوی سهتایی قرار بگیرد.
در الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows) سه شمعدان با رنگ مشکی یا قرمز با حرکت نزولی ظاهر میشوند که احتمالا در ادامه آن، معاملهگران شاهد کاهش قیمت سهم خواهند بود؛ و به عبارتی تعداد فروشندگان همچنان بیشتر از خریداران است.
اما الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) برعکس حالت قبل است. یعنی ظهور سه شمعدان سفید یا سبز به شکل متوالی با حرکت صعودی؛ که بیانگر وجود خریداران قوی و افزایش قیمت سهم در ادامه خواهد بود.
4/ کندل دوجی (Doji)
کندل دوجی الگویی است که در زمان تضعیف یک روند ظاهر میشود. اگر الگوی دوجی در امتداد یک روند صعودی ظاهر شود، خبر از کم شدن قدرت خریداران دارد؛ و اگر در امتداد یک الگوی نزولی ظاهر شود گویای کاهش تعداد فروشندگان است.
از نظر ظاهری، دوجی کندلی بدون بدنه و دارای سایههایی بلند است و شامل سه مدل: دوجی سنجاقک، دوجی پایه بلند و دوجی سنگ قبر میشود.
زمانی که در سهمی قیمت شروع و پایان برابر باشد، با افزایش تعداد خریداران، دوجی سنجاقک و با افزایش تعداد فروشندگان، دوجی سنگ قبر ظاهر میشود. اما گاهی تردید زیادی درباره سهم وجود دارد و علاوه بر برابر بودن قیمت شروع و پایان، قدرت فروشندگان و خریدان هم تقریبا برابر است! که در این حالت شاهد رسم دوجی پایهبلند خواهیم بود.
5/ کندل چکش (Hammer)
این الگو ظاهری شبیه نام خود دارد، یعنی بدنهای کوتاه و مربعی با سایه پایینی بلند که طول سایه حداقل دو تا سه برابر بدنه است. کندل چکش سایه بالایی ندارد یا سایه بالایی آن بسیار کوتاه است.
معمولا زمانی که قرار است یک روند نزولی پایان یابد (مثلا پس از تشکیل الگوی سه کلاغ سیاه)، یک کندل چکش ظاهر میشود. اگر کندلی که پس از چکش رسم میشود، حرکت صعودی داشته باشد، الگوی ما معتبر و در غیر اینصورت نامعتبر است. البته این موضوع را از رنگ کندل چکش هم میتوان حدس زد؛ معمولا چکشهای سبز یا سفید اعتبار بیشتری دارند و احتمال صعودی شدن حرکت پس از تشکیل آنها بیشتر خواهد بود.
6/ کندل ابر سیاه (Dark Cloud)
کندل ابر سیاه برعکس الگوی چکش است و در امتداد یک روند صعودی (مثلا پس از تشکیل الگوی سه سرباز سفید) ظاهر میشود و برعکس شدن روند جاری را خبر میدهد.
از نظر ظاهری رنگ بدنه مشکی یا قرمز، با سایههایی کوتاه یا حتی بدون سایه است.
قیمت باز شدن سهم در این کندل گاهی برابر با قیمت بسته شدن در کندل قبلی و اغلب بیشتر از آن است. معاملهگران ظاهر شدن الگوی کندل ابر سیاه را هشداری برای خروج از سهم قلمداد میکنند.
7/ کندل هارامی (Harami)
هارامی کلمهای ژاپنی است که اشاره به باردار بودن دارد. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید الگوی کندل هارامی با تشکیل یک شمعدان بزرگ (مادر) و یک شمعدان کوچک (نوزاد) در میانه آن، توصیف درستی از نام خود را ارائه میدهد. کندل هارامی شامل دو حالت صعودی (Harami Bullish) و نزولی (Harami Bearish) است؛ و معاملهگران آن را به عنوان یک الگوی ضعیفِ بازگشتی در روند بازار میشناسند.
به عبارتی الگوی کندل هارامی میگوید که قیمت از روند قبلی خود (خواه نزولی باشد یا صعودی) جدا خواهد شد؛ اما اینکه روند معکوس میشود یا سهم بدون روند به مسیر خود ادامه میدهد، مشخص نیست! و این مشخص نبودن میتواند آشفتگی بازار را در پی داشته باشد؛ چرا که برخی افراد توقف روند را به فال نیک گرفته و وارد معامله برای خرید یا فروش سهم میشوند و برخی دیگر منتظر روند پیدا کردن سهم در بازار میمانند.
سخن آخر
وجود الگوهای مختلف در بحث کندل شناسی، احتمالا موجب سردرگمی کاربران و پیچیده به نظر رسیدن این مبحث خواهد شد! اما دقت کنید که کندل در حالت کلی از اجزای ثابتی تشکیل میشود و تنها نحوه قرارگیری این اجزا در الگوهای مختلف متغیر است، بنابراین شما با بررسی نمودار چندین سهم و روند حرکتی آنها در بازار، به راحتی قادر به درک مبحث کندل استیک خواهید بود.
گفتنی است اگرچه کندل شناسی در بورس به تنهایی برای تحلیل بازار و مدیریت معاملات کاربرد ندارد، اما در کنار نمودارهای میلهای و خطی میتواند نتایج خوبی را در اختیارتان بگذارد و نقطه قوت آن که الگو شمعی یا کندل استیک الگو شمعی یا کندل استیک مشخص کردن بهترین زمان برای خرید سهم است، را میتوان دلیل محبوبیت این روش بین تحلیلگران حوزه تکنیکال دانست.
الگو شمعی یا کندل استیک
به عنوان یک تازهوارد به حوزه معاملهگری و یا سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و یا هر دارایی دیگر خواندن نمودارهای قیمت ممکن است کاری دشوار به نظر برسد. بسیاری از افراد بدون نگاه کردن به نمودار قیمت و بر اساس حسشان اقدام به سرمایهگذاری الگو شمعی یا کندل استیک میکنند، در حالی که در فضای بازار صعودی این استراتژی ممکن است کار کند، اما در طولانی مدت احتمالا کار نخواهد کرد.
سرمایهگذاری و معاملهگری ذاتا بازی احتمالات و مدریت ریسک هستند، بنابراین توانایی خواندن نمودارهای قیمت یکی از مسایل اساسی برای هر شیوهی سرمایهگذاری میباشد. در این مقاله توضیح میدهیم که نمودارهای شمعی یا کندل استیک چیست و چگونه خوانده میشوند.
نمودار شمعی یا کندل استیک چیست؟
یک نمودار شمعی (Candlestick chart) یکی از انواع نمودارهای مالی است که به صورت تصویری حرکت قیمتِ یک دارایی را در بازهی زمانی مشخصی نمایش میدهد. همانطور که اسمش مشخص است این نمودار از تعدادی شمع یا کندل استیک تشکیل شده که هر کدام از آنها، واحد یکسانی از زمان را نمایش میدهد. هر شمع میتواند نمایانگر یک ثانیه تا یک سال باشد. بسته به اینکه کاربر چه واحد زمانی را بر روی نمودار انتخاب میکند.
استفاده از نمودارهای شمعی به قرن ۱۷ میلادی برمیگردد و اختراع آنها به عنوان یکی از انواع نمودارها به معاملهگر ژاپنی برنج به نام (Homma) نسبت داده میشود.از ایده او به عنوان اساس آنچه امروزه به آن نمودار شمعی مدرن گفته میشود، استفاده میشود. آنچه او یافته بود بعدها توسط بسیاری بخصوص چالز داو (Charles Dow) یکی از پدرهای تحلیل تکنیکال مدرن، بهینه شد.
گرچه از نمودارهای شمعی برای برای تحلیل انواع مختلفی از دادهها استفاده میشود اما غالبا در تحلیل بازارهای مالی از آنها استفاده میشود. درحقیقت آنها ابزارهایی هستند که معاملهگران با استفاده از آن احتمال حرکت قیمت در جهتهای مختلف را بررسی میکنند.
نمودارهای شمعی چگونه کار میکنند؟
نقاط قیمتی زیر برای ایجاد هر شمع نیاز است:
قیمت باز شدن (open) – قیمت اولین معاملهی صورت گرفته در داخل آن بازهی زمانی خاص.
بالاترین قیمت (high) – بالاترین قیمتِ معامله شده در داخل آن بازهي زمانی خاص.
پایینترین قیمت (low) – پایینترین قیمت معامله شده در داخل آن بازه زمانی خاص.
قیمت بسته شدن (close) – قیمت آخرین معامله ثبت شده در داخل آن بازه زمانی خاص.
به صورت تجمعی از مجموعه دادهای که در مورد آن صحبت شد به عنوان مقادیر OHLC یاد میشود. رابطهی بین قیمت آغازی (open)، بالاترین قیمت (high)، پایینترین قیمت (low) و قیمت بسته شدن (close) تعیین میکند که شکل شمعها چگونه باشد.
به فاصلهی بین قیمت بازشدن (اولین معامله) و قیمت بسته شدن (آخرین معامله) بدنهي شمع (body) گفته میشود در حالی که به فاصلهی بین بدنه و حداقل قیمت و یا حداکثر قیمت، فتیله (wick) و یا سایه (shadow) گفته میشود و نهایتا به فاصلهی بین حداقل و حداکثر قیمت، دامنه (range) گفته میشود.
چگونه نمودار شمعی را بخوانیم؟
بسیاری از معاملهگران معتقدن خواندن نمودار شمعی بسیار ساده تر از خواندن نمودارهای خطی و یا میلهای است، با آنکه اطلاعات مشابهی فراهم میکنند. نمودارهای شمعی این امکان را فراهم میکنند که معاملهگر بتواند با یک نگاه رفتار قیمت را بخواند.
در عمل یک نمودار شمعی نبرد میان خرسها (bears)یعنی کسانی که معتقدند که قیمت خواهد ریخت و گاوها (bulls) یعنی کسانی که معتقدند قیمت بالا خواهد رفت را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. عموما هر چه بدنهی شمع بلندتر باشد فشار خرید و یا فروش در بازهی زمانی مشخص شده بیشتر بوده است. اگر سایههای شمع کوتاه باشند، این بدین معناست که بالاترین قیمت (یا پایینترین قیمت) در بازهی زمانی تعیین شده به قیمت بسته شدن (آخرین معامله در بازه زمانی) نزدیک بوده است.
رنگ شمع ها ممکن است در نرمافزارهای مختلف نمایش نمودار متفاوت باشد اما به صورت کلی اگر بدنه شمع سبز باشد این به این معناست که قیمت آخرین معاملهی (قیمت بسته شدن) بالاتر از قیمت اولین معامله (قیمت باز شدن) بوده است. قرمز نیز به این معناست که قیمت در طول بازه ی مورد نظر به سمت پایین حرکت کرده، یعنی قیمت اولین معامله (قیمت باز شدن) بالاتر از قیمت آخرین معامله (قیمت بسته شدن) بوده است.
برخی از تحلیلگران ترجیح میدهند که با نمودار سیاه و سفید کارکنند. که در این حالت به جای کندل (شمع) قرمز کندل مشکی یا توپر و به جای کندل (شمع) سبز، کندل سفید یا تو خالی داریم.
نمودارهای شمعی چه چیزی به شما نمیگویند؟
درحالی که نمودارهای شمعی برای دریافت ایدهای کلی در مورد رفتار قیمت مناسب هستند، اما هرآنچه که برای یک تحلیل جامع به آن نیاز دارید را در اختیار شما نمیگذارند. برای مثال نمودار شمعی نمیتواند نشان دهد که دقیقا بین بازهي اولین معامله و آخرین معامله چه اتفاقی افتاده است بلکه فقط فاصلهی این ۲ نقطه به همراه بالاترین و پایینترین قیمت را نشان میدهد.
ویا علیرغم اینکه فتیله (wick) یک کندل به شما حداکثر و حداقل قیمت را نشان میدهند اما نمی گویند که کدام زودتر اتفاق افتاده است؟ البته شما با تغییر بازهی زمانی به بازههای کوچکتر میتوانید به این جزییات دسترسی پیدا کنید.
نمودارهای شمعی Heikin – Ashi
آنچه تا کنون در موردش صحبت کردیم نمودارهای شمعی ژاپنی نامیده میشود. اما شیوههای دیگری برای محاسبهی یک شمع وجود دارد. شیوهی Heikin-Ashi یکی از این شیوههاست.
Heikin-Ashi در زبان ژاپنی به معنای میانگین میله (average bar) میباشد. در این سبک شمع ها با استفاده از یک فرمول اصلاح شده، از میانگین دادههای قیمت ساخته میشوند. هدف این کار این است که داده ها نرم کنیم و نویز بازار (حرکات ریز و بیهدف) را نادیده بگیریم. با استفاده از کندلهای Heikin-Ashi راحتتر میتوان روندبازار، الگوهای قیمتی، و امکان برگشت قیمت را شناسایی کرد.
معاملهگران اغلب از نمودار شمعی Heikin-Ashi همراه با نمودار شمعی ژاپنی استفاده میکنند تا از سیگنالهای اشتباه اجتناب کنند و احتمال تشخیص روند بازار را بالا ببرند. شمعهای Heikin-Ashi سبز بدون فتیله پایینی (lower wick) عموما به معنای روند صعودی قوی است، در حالی که شمع قرمز بدون فتیله بالایی (upper wick) میتواند به معنای بازار نزولی باشد.
درحالی که شمعهای Heikin-Ashi میتوانند به عنوان یک ابزار تحلیلی قدرتمند باشند، مانند سایر شیوههای تحلیل تکنیکالِ ارزهای دیجیتال محدودیتهای خودش را دارد. از آنجا که این شمعها از قیمت میانگین استفاده میکنند، ممکن است الگوها روی آنها دیرتر دیده شود. همچنین گپهای قیمتی (price gap) برروی این نمودارها دیده نمیشوند.
سخن پایانی
نمودارهای شمعی یکی از ابزارهای پایهای و اساسی برای هر معاملهگر و سرمایهگذار میباشد. آنها نه تنها نمایشی تصویری از رفتار قیمت در بازه مورد نظر میباشند، بلکه این انعطاف را دارند تا در بازههای زمانی مختلف داده ها را نمایش دهند.
مطالعهی جامع الگوهای نمودارهای شمعی در ترکیب با ذهن تحلیلگری و تمرین کافی میتواند معاملهگران را به جایی برساند که بتوانند در تحلیل رفتار قیمت به برتری دست یابند. البته مهم است که در تحلیلهایتان از شیوههای دیگر تحلیلی مانند تحلیل بنیادی نیز استفاده کنید،.
پلتفرم معاملاتی تبدیل مکانی امن و مطمئن برای خرید و فروش آنلاین ارزهای دیجتال میباشد. تبدیل یک صرافی آنلاین برای خرید و فروش بیتکوین و تبادل سایر ارزهای دیجیتال به صورت تخصصی میباشد.
انواع الگوی کندل استیک صعودی برای خرید سهام
استفاده از الگوی کندل استیک صعودی برای خرید سهام
نمودارهای کندل استیک نوعی نمودار مالی برای ردیابی حرکت قیمتی اوراق بهادار هستند. آنها ریشه در تجارت چند صد ساله برنج ژاپنی دارند که به نمودارهای مدرن قیمت راه پیدا کرده اند. نمودارهای کندل استیک از نظر بعضی از سرمایه گذاران به لحاظ دیداری جذاب تر از نمودارهای میله ای استاندارد و تفسیر حرکات قیمت راحت تر می باشد .کندل ها به این دلیل نامگذاری شده اند که شکل و خطوط مستطیلی شکل در دو سر آن شبیه یک شمع دارای فیتیله است. هر کندل معمولاً قیمت یک روز سهام را نشان می دهد. با گذشت زمان ، کندل ها به الگوهای قابل شناسایی تبدیل می شوند که سرمایه گذاران می توانند از آنها برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش استفاده کنند.
کاربران عزیز برای استفاده از آموزش های تصویری و دریافت سیگنال ها و تحلیل های رایگان ارز دیجیتال می توانید عضو کانال تلگرامی سایت هوش فعال شوید برای عضویت کلیک نمایید.
نکات کلیدی:
* نمودارهای کندلاستیک برای شناسایی الگوها و تصمیم گیری در مورد معاملات مفید است.
* کندل های صعودی نشانگر نقاط ورود معاملات طولانی هستند و می توانند در پیش بینی روندهای نزولی و صعودی به شما کمک کنند.
* در اینجا ، ما چندین نمونه از الگوهای کندل استیک صعودی را مرور می کنیم.
نحوه خواندن یک کندل منفرد:
هر کندل نشان دهنده ارزش و اطلاعات قیمت یک روز می باشد ،
قیمت باز شدن ،قیمت بسته شدن ، قیمت بالا و قیمت پایین. رنگ مستطیل مرکزی (بدنه واقعی نامیده می شود) به سرمایه گذاران می گوید که آیا قیمت افتتاحیه یا بسته شدن قیمت بالاتر بود. کندل مشکی یا پر شده به این معنی است که قیمت بسته شده برای دوره، کمتر از قیمت افتتاحیه بود. از این رو ،نزولی است و فشار فروش را نشان می دهد. در همین حال ، کندل سفید یا توخالی به این معنی است که قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن بود. این صعودی است و فشار خرید را نشان می دهد. خطوط دو سرکندل سایه نامیده می شود. آنها تمام طیف عملکرد قیمت را نشان می دهند.برای یک روز سایه بالایی، بالاترین قیمت سهام در روز و سایه پایین, پایین ترین قیمت در روز را نشان می دهد.
الگوهای کندل صعودی:
با گذشت زمان ، گروه هایی از کندل های روزانه الگوهایی را تشکیل می دهند که این الگوهای با نام هایی مانند سه سرباز سفید ،پوشش ابر تیره ،چکش ، ستاره صبح وکودک رها شده شناسایی می شوند ، که در اینجا فقط چند مورد را نام بردیم. الگوها طی یک دوره از یک تا چهار هفته تشکیل می شوند و منبع ارزشمندی در مورد حرکات قیمتی سهام در آینده هستند. قبل از اینکه به الگوهای کندل استیک صعودی بپردازیم ، به دو اصل زیر توجه داشته باشید:
1) الگوهای بازگشتی صعودی باید در یک روند نزولی شکل بگیرند ,در غیر این صورت ، این الگوها صعودی نیستند ، بلکه الگوی ادامه دار هستند.
2) بیشتر الگوهای بازگشتی صعودی به تأیید صعودی نیاز دارند . به عبارت دیگر ، آنها باید با یک حرکت صعودی قیمتی دنبال شوند که می تواند به عنوان یک کندل توخالی طولانی یا یک گپ بالاتر باشد و با حجم معاملات بالا همراه باشد. این تأیید باید ظرف سه روز از الگوی مشاهده شود.
الگوهای بازگشتی صعودی را می توان با استفاده از روشهای دیگر تحلیل تکنیکال تایید کرد ،مانند: خطوط روند ،حرکت قیمت ،اسیلاتورها یا اندیکاتورهای های حجم و…
تعداد زیادی الگوهای کندل استیک وجود دارد که نشان دهنده یک فرصت برای خرید است. ما بر روی پنج الگوی کندل استیک صعودی تمرکز خواهیم کرد که قوی ترین سیگنال برگشت را می دهند.
1)الگوی چکش یا چکش معکوس:
چکش یکی از الگوی های بازگشتی صعودی است ، که نشان می دهد یک سهام در پایان یک روند نزولی می باشد . بدنه شمع کوتاه است و دارای سایه کمتری است که نشانه پایین آمدن قیمت فروشندگان در طول معاملات است ، اما پس از آن فشارخرید افزایش می بابد و قیمت بالاتر بسته می شود. با این حال ، قبل از شروع حرکت برگشت صعودی ، باید روند صعودی را با دقت در چند روز آینده دنبال کنیم. بازگشت روند باید از طریق افزایش حجم معاملات نیز تأیید شود.
چکش معکوس نیز در یک روند نزولی تشکیل می شود و نشاندهنده بازگشت روند و یا حمایت احتمالی می باشد .چکش معکوس مانند چکش است با این تفاوت که سایه بالایی بلندتری دارد ، که نشان دهنده فشار خرید پس از باز شدن سهم است و به دنبال آن فشار فروش قابل توجهی وجود دارد ، اما برای پایین آوردن قیمت به زیر ارزش باز شدن کافی نبود. مجدداً تأیید صعودی لازم است و می تواند به صورت یک کندل صعودی بلند یا با یک گپ بالا و همراه با حجم معاملات سنگین باشد.
2)الگوی انگلفینگ صعودی:
انگلفینگ صعودی ،یک الگوی بازگشتی دو کندله است. کندل دوم ، بدون توجه به طول سایه ، بدنه اولین کندل را کاملا می پوشاند. الگوی Bullish Engulfing در روند نزولی ظاهر می شود و ترکیبی از یک کندل تیره و به دنبال آن کندل صعودی بزرگتر است. در روز دوم این الگو ، قیمت کمتر از پایین ترین قیمت قبلی باز می شود ، با این وجود فشار خرید قیمت را به سطح بالاتری از بالاترین قیمت افزایش می دهد و در نهایت با یک برد آشکار برای خریداران به اوج خود می رسد.
3) الگوی نفوذی:
مشابه الگوی انگلفینگ ،الگوی نفوذی یک الگوی برگشت صعودی دو شمعی است که در روند نزولی نیز رخ می دهد. به دنبال اولین کندل سیاه بلند، یک کندل سفید به دنبال آن باز می شود که نسبت به بسته قبلی پایین تر باز می شود . به زودی پس از آن ، فشار خرید قیمت را به نیمه یا بیشتر (ترجیحاً دو سوم راه) به بدنه واقعی کندل سیاه می رساند.
4) الگوی ستاره صبحگاهی:
همانطور که از نام آن مشخص است ، ستاره صبح نشانه امید و شروعی جدید در روند نزولی غم انگیز است. این الگو از سه کندل تشکیل شده است: یک کندل با بدنه کوتاه (که آن را فرفره می نامند) بین یک کندل سیاه بلند قبلی و یک کندل بلند سفید بعدی قرار دارد. رنگ بدنه اصلی کندل کوتاه می تواند سفید یا سیاه باشد و هیچ تداخلی بین بدنه آن و کندل سیاه وجود ندارد. این نشان می دهد که فشار فروش روز گذشته در حال کاهش است. سومین کندل سفید با بدنه کندل سیاه همپوشانی دارد و فشار مجدد خریدار و شروع یک حرکت صعودی را نشان می دهد ، به خصوص اگر با حجم بالاتر تأیید شود.
5) الگوی سه سرباز سفید:
این الگو معمولا پس از یک دوره روند نزولی یا ادامه دهنده مشاهده می شود. این شامل سه کندل سفید بلند است که به تدریج در هر روز معاملاتی بالاتر بسته می شوند. هر کندل بالاتر از روز قبل باز می شود و بالاتر از قیمت بررسته شدن روز قبل بسته می شود الگو شمعی یا کندل استیک و این نشان دهنده پیشرفت مداوم فشار خرید است.
کاربران گرامی اگر سئالی درباره الگوهای کندل استیک دارید و یا دیدگاهی در ارتباط با مطلب فوق دارید در قسمت ارسال نظرات دیدگاه خود را مطرح کنید.
چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی الگو شمعی یا کندل استیک در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي الگو شمعی یا کندل استیک نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در الگو شمعی یا کندل استیک حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها الگو شمعی یا کندل استیک از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
کندل استیک و انواع آن چیست؟ به صورت کامل
مبحث کندل ها یک مبحث پیچیده ای است که برای یادگیری آن باید وقت زیادی گذاشت.
انواع مختلفی دارد که به بررسی کوتاهی از آنها میپردازیم.
این موضوع را عملا نمیتوانید با توضیحات کوتاهی یاد گرفت اما میتوان دانش خود را نسبت به کندل استیک ها بالا برد.
کندل استیک ها مهم ترین بخش تحلیل تکنیکال میباشد که به شما نمودار قیمتی چارت را نمایش میدهد و همچنین به آن الگوهای شمعی هم میگویند
قطعا قیمت مهم ترین بخش بورس یا فارکس است که شما با توجه به قیمت معامله میکنید.
به طور کلی سه روش مختلف برای نشان دادن وضعیت حرکتی چارت وجود دارد.
با توجه به اینکه کندل استیک ها وضعیت بهتر و کامل تری از چارت به نمایش میگذارد، بنابراین برای توضیح روانشناسی بازار کارایی بهتری دارند.
نمودار میله ای نیز همانند کندل استک ها هستند با این تفاوت که در کندل ها وضعیت گرافیکی و تحلیلی بهتری برای نمایش وجود دارد.
در نمودار بالا تنها آخرین قیمت ها نمایش داده شده است و هیچ اطلاعات دیگری مثل بالا ترین قیمت ، پایین ترین قیمت و قیمت شروع معاملات در اختیار ما نمیگذارد.
بنابراین نمیتوانیم از نمودار خطی برای تحلیل استفاده کرد.
نمودار بالا وضغیت میله ای چارت را به نمایش گذاشته است.
همانطور که مشاهده میکنید در این نمودار اطلاعاتی در مورد اولین ، آخرین ، بالاترین و کمترین قیمت را نمایش داده است،
در واقع این نمودار شباهت زیادی به نمودار شمعی دارد اما به دلیل گرافیک بد از آن زیاد استفاده نمیشود.
نمودار کندل استیک بالا از نظر تحلیل و گرافیک نسبت به دو نمودار بالا بهتر است.
محبوب ترین چارت ها نمودار شمعی ژاپنی است که نمودار دقیق تری را به شما نشان میدهد.
چرا باید کندل استیک ها را یادگرفت؟
الگو های شمعی وضعیت بهتری را نسبت به چارت ها نمایش میدهد.
مهم ترین ویژگی کندل استیک ها اشاره کردن به بالا ترین ، پایین ترین ، قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن است.
تحلیل کندل ( Candlestick ) با توجه به ویژگی های وسیعش طرفدار بیشتری دارد.
دیدگاه شما